«پاسخ به نقدهای حجاب شرعی» عنوان مقاله ای است که در پاسخ به نقدهای یکی از اندیشمندان دینی بر مقاله «حجاب شرعی» تدوین و در مجله حوزه به چاپ رسیده بود. این نوشتار سومین بخش از پاسخ استاد و در پاسخ به نقد معنای عبارت «الا ما ظهر منها» در قرآن است.

نقد معنای عبارت «الا ما ظهر منها»

«اشکال مهم این است که در تفسیر این عبارت، دهها روایت در کتابهای روائی تفسیری و فقهی آمده است که برخی از آنها از نظر سند صحیح و هیچ گونه اشکالی ندارد. در این احادیث «الاّ ما ظهر منها» به طور صریح به وجه و کفیّن، دستبند، انگشتری، جامه، خضاب دست و … تفسیر شده است. با توجه به تعداد این احادیث معلوم نیست چرا نویسنده هر کجا احساس کرده روایتی با آنچه را خود از آیه استنباط نموده هماهنگ است؛ به نقل آن پرداخته است. امّا از احادیثی که به طور صریح مدعای ایشان را نفی می کند و اجتهاد در مقابل نص را مشخص می نماید خبری نیست»


پاسخ:

احادیثی که ناقد به آن اشاره می کند بر دو گونه است: برخی مانند حدیث مَروَک بن عُبید و مسعده بن زیاد وجه و کفیّن را از مصادیق زینت می شمارند. چون وجه و کفین را زیور طبیعی بشمارند، نه آن که عاریتی و دست ساز بشر باشند؛ نظر نویسنده را تأیید می کنند و ناقد را تخطئه می نمایند.

ولی متأسفانه ضعف سند دارند. برخی مانند حدیث زراره و ابوبصیر وجه و کفین را مصداق زینت نمی شمارند. بلکه زینت را عبارت از سورمه چشم و زیورآلات زنانه مانند: انگشتری و دستواره می دانند. اما به اعتبار این که در چشم خانم و انگشت و ساعد او قرار گرفته باشند. ولی چون روی هم رفته آراء اهل سنت و اختلاف آنان را بازگو می کنند، حجّت نخواهند بود. گرچه سندی صحیح و منقح دارند. از این روی نویسنده به درج آن نپرداخته است. در احادیث اختلافی آن رشته احادیثی حجّت بوده و واجب الاتباع می باشند که احتمال تقیّه (نقل اقوال دیگران) نباشد و لذا نویسنده به نقل آنها بسنده می کند.

نقد سوم معنای واژه زینت

«در برخی از روایات که مشتمل بر احادیث صحیحی می باشد، به طور صریح و روشن زینت با قسمتهایی از بدن مثل ذراع انطباق داده شده است. و یا این که مورد استثنا به وجه و کفین تطبیق و تفسیر گردیده است. لذا این گونه روایات با این جهت بیشتر هماهنگ است که زینت مخفی، زینت طبیعی و خود اندام است که در یک دستور کلی توصیه به پوشش آن صادر گردیده؛ ولی وجه و کفین از آن استثنا شده است. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که زینت مخفی عام است: هم شامل زیور آلات و آرایش بدن می شود و هم زینت طبیعی اندام».

پاسخ:

فکر می کنم که ناقد می خواهد با این بیان خود اعتراض قبلی خود را پس بگیرد. زیرا قبلاً گفته بود: «حتی یک مورد هم آیه ای وجود ندارد که زینت در خصوص اندام و خود بدن و یا قسمتهائی از بدن به کار رفته باشد».

نقد مفهوم لباس رسمی اسلامی

آیه حجاب لزوم پوشش را می خواهد مطرح کند، اما این که لباس و وسیله پوشش یک قطعه و یا دو و یا شش قطعه، آیه هرگز در مقام آن نیست. چه رسد به این که بگوییم: «قرآن در این آیه دو قطعه را به عنوان لباس رسمی توصیه می کند.»

توسل به روایاتی که مربوط به حج است، برای تأیید رسمی معرفی کردن دو قطعه لباس نسبت به پوشش زن بی وجه است. بر عکس اگر متنی در مقام معرفی قطعات لباس برای پوشش خانمها در برابر نامحرم باشد، نظیر این روایت است که از پیامبر صلوات اللّه علیه نقل گردیده است: «… ولغیر ذی محرم أربعه اثواب: درع و خمار و جلبات و ازار.» در برابر کسی که محرم نیست چهار جامه لازم است: پیراهن و روسری و جلباب و ازار»

پاسخ:

به ناقد نمی گویم که چرا بخش اوّل حدیث را نیاورده است. ولی باید بگویم که اول حدیث نشان می دهد که رسول خدا می خواهد تکلیف بانوان شوهر دار را معین کند که غیر از دو قطعه لباس رسمی حتماً باید به عنوان شعار، یک جامه جلباب هم بر تن بیارایند. متن کامل حدیث را باید بدین صورت ترجمه کنیم:

«شوهر می تواند به اندام عریان همسرش بنگرد. فرزند و برادر خانم می توانند با لباس بلوز به او بنگرند. امّا همین خانم باید در برابر نامحرم چهار جامه بر تن کند: بلوز خمار جلباب و ازار.»

به ناقد باید گفت: واژه «درع» را به معنای «بلوز دامن بلند» ترجمه کند نه پیراهن. لذا است که خانمها با وجود این «درع» نیازمند «ازار» (= دامن) هم بوده اند تا ران و ساق آنان مستور شود.

خانمها به خاطر راحتی این بلوز را در زیر خمار خود می پوشیدند تا بعد از وارد شدن به منزل خمار خود را بر دارند و نیاز به تعویض لباس نداشته باشند. پس بلوز دامن بلند را که یک لباس دوخته است و نمی تواند خانم را از پوشیدن خمار و ازار بی نیاز نماید، نمی توان در شمار حجاب رسمی محسوب نمود. جلباب هم که بحث جداگانه ای دارد و مخصوص بانوان شوهردار است.

پس حدیث مزبور و یا سایر احادیث صحیح و معتبر شیعه که سخن از درع و غلاله و امثال آن به میان می آورند با دو قطعه لباس رسمی در تناقض نیست و به همین جهت نویسنده در مقاله حجاب شرعی با صراحت نوشت که:

«در حال عادی (نه در حال احرام حج) پوشیدن این لباس رسمی ضرورت ندارد. در زمان رسول خدا و در عهد امامان نیز بانوان اسلامی از لباسهای دوخته استفاده می کرده اند و پیراهن و بلوز و دامن و شنل می پوشیده اند.»

حق انتخاب لباس

نمی دانم. شاید ناقد این قسمت از مقاله حجاب شرعی را نخوانده است که بیهوده به بحث و جدل پرداخته است. بنابراین حق هر خانم و آقایی است که در حال عادی آزاد باشد و از هرگونه لباسی که مایل است استفاده نماید. منتهی با این شرط که معیار حجاب شرعی را؛ یعنی پوششی را که ازار و خمار و رداء به آنان می دهد رعایت نمایند. اما در مهمانی رسمی اسلام (حج و عمره) همگان باید از همان لباس رسمی استفاده نمایند، که این خود اجماع فقهای صدر اسلام است. چون برای زنان لباس جداگانه ای منظور نشده است، شیخ طوسی در نهایه می گوید:

«لباس احرام برای زن و مرد یکنواخت و یکسان است. فقط یک روایت است که پوشیدن پیراهن را برای زنان تجویز می کند. ولی اساس فتوا بر همان دو قطعه لباس نادوخته است.»

این روایتی که شیخ طوسی به آن اشاره می کند و در کتاب تهذیب ج ۷۴/۵ روایت کرده است. پوشیدن حریر خالص و مخمل خز را هم در حال احرام تجویز می کند. علاوه بر آن پیشنهاد می کند: خانمها در حال احرام خلخال هم به پا کنند و دستواره عاج فیل هم بر دست نمایند!

چون تمام منافیات لباس احرام را یک جا تجویز می کند، مخالف اجماع است و لذا مورد اعراض و بی اعتنائی قرار گرفته است و حجت نخواهد بود.

نقد دوم بر معنای عبارت «الا ما ظهر منها»

«مطلب مهم دیگر این است که نویسنده فتوا داده اند: (براساس استثنائی که وجود دارد در وقت راه رفتن عریان شدن دستها تا نیمه ساعد اشکالی ندارد.)… این نتیجه گیری بر خلاف متن صریحی است که امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه بیان فرموده است:

فضیل می گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: آیا ذراع های زن جزء زینتی است که خداوند می فرماید: آنان زینتهای خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان. فرمود: آری و آنچه زیر روسری قرار می گیرد (گیسوان) نیز باید پوشیده شود و همچنین از دستبند به بالا پوشیده شود.

در حدیث فوق به طور روشن امام ذراع یعنی دستها تا مچ را جزء عموم عنوان زینت قلمداد و تفسیر می کند که باید پوشیده باشد. بنابراین ادعای نویسنده هم تفسیر غلطی است و هم ادعای پوچی در مقابل حکم امام صادق (ع)».

پاسخ معنای عبارت «الا ما ظهر منها»

حدیث فضیل از حیث سند صحیح است، ولی متن آن اضطراب و اجمال دارد و لذا آن را در کتاب صحیح الکافی استخراج نکرده ام. چون آخر حدیث که می گوید: «و مادون الخمار من الزینه و مادون السوارین…» ناقص است. مقتضای سیاق آن است که دو جمله با هم متقابل باشند و اصل کلام چنین باشد: «و مادون الخمار من الزینه و مادون السوارین لیس من الزینه»

آنچه در زیر خمار نهان است، مانند ذراع جزء آن زینتی است که باید پنهان بماند. و آنچه در زیر دستبندها قرار دارد، که بند دست و کف دست و انگشتان باشد «کفّین» جزء آن زینتی نیست که باید پنهان بماند.

در این صورت متن حدیث از هر جهت پیراسته خواهد بود و با سایر احادیث همگام و هماهنگ می شود. ضمناً نظر نویسنده حجاب شرعی را تأیید می کند که زینت را به معنای زینت های طبیعی می داند. اما اگر جمله دوم عطف بر جمله اولی باشد که اغلب چنین تصور کرده اند، معنای حدیث این است که آن قسمت از بدن که زیر دستبندها قراردارد هم جزء آن زینتی است که باید پنهان شود. در حالی که به اجماع اهل بیت وجه و کفین استثناء شده است. این تناقض قطعی است.

مگر آن که مانند ناقد با الفاظ حدیث بازی کنیم. و به دلخواه خود واژه «دون» را در جمله اول به معنای زیر «زیر روسری» معنی کنیم و در جمله دوم به معنای بالا «بالای دستبند» بگیریم تا متن حدیث را با سایر احادیث قطعی هماهنگ سازیم. با وجود این احتمالات حدیث فضیل قاطعیت ندارد و حجت نخواهد بود.

و اگر به قرائن موجود که یاد شد، اعتماد نماییم باید احتمال اول را بپذیریم و از نقد و اعتراض واهی دست برداریم.

برای مطالعه بخش دوم مبحث

برای مطالعه بخش بعدی

لینک به مقاله اصلی حجاب شرعی