«پاسخ به نقدهای حجاب شرعی» عنوان مقاله ای است که در پاسخ به نقدهای یکی از اندیشمندان دینی بر مقاله «حجاب شرعی» تدوین و در مجله حوزه به چاپ رسیده بود. این نوشتار چهارمین بخش از پاسخ استاد و در پاسخ به انتقاد ناقد به نظر استاد درباره رابطه حجاب و عفاف در اسلام است.

رابطه حجاب و عفاف در اسلام

نقد رابطه حجاب و عفاف در اسلام از نظر بهبودی

«نویسنده مقاله حجاب شرعی می نویسد: «پوشش موی سر به عفت جنسی ربطی ندارد بلکه یک تشریف اسلامی تا خانم های آزاده مؤمن از زنان یهود و نصارا ممتاز باشند»

و تنها دلیل و تأییدی که برای این ادعای مهم و جدید می آورد این است که: «کنیزان مسلمان از پوشاندن موی سر معاف شده اند.» در این زمینه روایاتی نقل می کند که مفاد آنها این است: «کنیزان مسلمان از پوشانیدن موی سر معاف هستند و یا نگاه کردن بردگان به موی خانم های خود بلامانع است.»

نظر استاد درباره رابطه حجاب و عفاف در اسلام

گویا ناقد معنای «عفت جنسی» را نمی داند. عفت جنسی به آن است که انسان غریزه شهوت را در اختیار خود گرفته باشد و از هرزگی و لودگی و لاس زدن با این و آن بپرهیزد.

امام باقر علیه السلام که می فرماید: «ما عبداللّه بشئٍ افضل من عفه بطن و فرج»

همین معنی را از عفت فرج اراده کرده است. بنابراین اگر خانمی مقنعه بر سر نکند، نمی توان او را بی عفت نامید. اگر تصور ما بر این باشد که نپوشیدن روسری دلیل بی عفتی است چندین سؤال بی جواب در پی خواهد داشت.

در مقاله حجاب شرعی (چنانکه ناقد اشاره کرد) برای اثبات این معنی به دو رشته از احادیث قطعی استناد شده است. ولی معلوم می شود که ناقد وجه استدلال را ندانسته است که بیهوده بر آن می تازد.

رابطه حجاب و عفاف کنیزان در اسلام

از آقای ناقد باید پرسید. که: آیا اسلام می خواهد از عفت کنیزان مسلمان مانع شود که می گوید: مقنعه بر سر نکنند؟ آیا به دختران امام کاظم (ع) که در برابر خواجگان حرمسرا بی مقنعه ظاهر می شده اند می توان چنین نسبتی داد؟ آیا این قرآن نیست که با وجود آن همه سختگیری نسبت به تماس با زنان پیامبر (که اجنبی حق ندارد جز از پشت پرده آویخته با آنان سخن بگوید) اجازه می دهد که در برابر بردگان خود حجاب نگیرند؟

آیا اهل بیت پیامبر که می گویند: «لزومی ندارد که خانم در برابر برده خویش مقنعه بر سر کند و ساق پا بپوشاند» اجازه بی عفتی داده اند؟ آیا رواست و اجازه مذهب صادر شده است که این همه نصرانی و یهودی را که مقنعه بر سر نمی کنند هرزه و بی عفت بنامند؟ پس چرا جواز ازدواج موقت را با آنان صادر کرده اند.

ابن زهره می گوید: «بر کنیزان مسلمان واجب نیست که موی سر خود را بپوشانند». شهید و دیگران بر این حکم شرعی اجماع تمام مسلمانان را ادعا کرده اند. مرحوم مجلسی می گوید:

«ظاهر اخبار آن است که: بر کنیزان پوشیدن سر نه تنها مستحب نیست، که مکروه است. بلکه باید قائل به تحریم شد. زیرا برای پوشانیدن سر فرمان تأدیب و کتک صادر شده است.»

ظاهر سخن شیخ صدوق آن است که: «کنیزان حق ندارند سر خود را به هنگام نماز بپوشانند.» بنابراین احادیث کراهت بی معارض است و فتوای آن مشکلی ندارد. و با وجود اخبار مخالف قول به استحباب مقنعه، بی اشکال نخواهد بود. بحار الانوار ج۱۸۲/۸۳

از این روی به اجماع مسلمانان از شیعه و سنّی کنیز مسلمان حق ندارد یا لزومی ندارد که مقنعه بر سر کند. پس اگر نپوشیدن مقنعه مستلزم بی عفتی باشد آیا مسلمانان اجماع کرده اند که باید کنیزان بی عفت باشند؟

نقد بر نادیده گرفتن برخی روایات درباره بردگان

«روایاتی که به آن استدلال شده و محتوای آنها این است که خانمها می توانند در برابر بردگان خود موی سر را نپوشانند، معارض است با احادیث دیگری که در منابع حدیثی آمده و پوشش گیسوان در برابر بردگان را به طور صریح لازم به شمار آمده است. روشن است که در هیچ موضوعی بدون توجه به مجموعه روایات و جمع بندی فنی آنها نمی توان تنها با توجه و ملاحظه برخی از آنها و نادیده گرفتن برخی دیگر اظهار نظر کرد.»

پاسخ:

روایاتی که در این باب وارد شده است به استقرا صاحب وسائل، ۹ حدیث است که هفت حدیثِ آن دلیل بر جواز است و دو حدیث آن مانع جواز. جمع بندی فنّی آن هم سالهاست به وسیله فقهاء و محدثان صورت گرفته است و همگان احادیث جواز را تأیید کرده اند. از میان هفت حدیث، دو حدیث آن سند صحیحی دارند که در مقاله حجاب شرعی درج کرده بودم که برای دلالت کافی است.

پنج حدیث دیگری که دال بر جواز است به عنوان تأیید قابل درج است. دو حدیثی که مخالف با جوازند از حیث سند ضعیف اند: یک حدیث آن با راوی سنّی از کتاب قرب الاسناد استخراج شده است که فقهاء به اصل کتاب هم چندان توجهی ندارند و آن حدیث دیگر از کتاب خلاف شیخ طوسی با حالت ارسال روایت شده است که معلوم نیست چرا در هیچ کتاب دیگری مندرج نیست.

نقد دوم در نادیده گرفتن برخی روایات درباره بردگان

«در همین روایاتی هم که به آنها استدلال شده، مسائل کلی نیست. بلکه تجویز عدم پوشش گیسوان در برابر بردگان مربوط است به بردگانی که متعلق به خود آنهاست؛ نه مطلق برده؛ چنانکه نویسنده ادعا کرده است. مهمتر این که آیه ای که مورد بحث است نیز یکی از موارد استثنا در لزوم پوشش را «ما ملکت ایمانهن» بردگان خودشان معرفی می کند (که روایات در شمول آن نسبت به غلام مختلف است). در هر صورت بردگان به طور مطلق از حکم لزوم پوشش در برابر آنها استثنا نشده اند.»

پاسخ:

نویسنده مقاله: هرگز چنین ادعایی نکرده و سخنی از مطلق بردگان به میان نیاورده است. نویسنده در ترجمه همین آیه نوشت: «یا غلامان زرخریدشان» و در تأیید آن دو حدیث صحیح از میان هفت حدیث موافق را انتخاب کرد و در ترجمه آن نوشت: «غلام زرخرید خانم ـ غلام زرخریدی که متعلق به خانم است» تا اشتباهی برای مبتدیان رُخ ندهد.

شگفت است که خود ناقد در پنج سطر قبل، با درستی و امانت به نقل از مقاله حجاب شرعی نوشت: «روایاتی که به آنها استدلال شده و محتوی آنها این است که خانمها می توانند در برابر «بردگان خود» موی سر را نپوشانند». در چند سطر قبل از آن هم با درستی و امانت سخن نویسنده را چنین نقل کرد: «و در این زمینه روایاتی را نقل می کند که مفاد آنها این است: کنیزان مسلمان از پوشانیدن موی سر معاف هستند و یا نگاه کردن بردگان به موی (خانمهای خود) بلامانع است». ولی دوباره سخن پیشین را به گونه ای دیگر و با نادرستی از مقاله حجاب شرعی نقل می کند. نمی دانم شاید کنترل خود را از دست داده است.

نقد مفهوم امتیاز خانم های مومن

«اگر فلسفه لزوم پوشش گیسوان برای خانمها، ممتاز شدن از یهود و نصرا است؛ بنابراین در شرایط کنونی در محیطهای صد در صد مسلمان که خبری از یهودی و مسیحی و برده نیست، و در اجتماعی که مرد و زن نامحرم هستند، ولی برده و یا غیر مسلمان وجود ندارد، نباید پوشش سر برای خانمها واجب باشد. و نویسنده مانند بعضی دیگر از استنباطات خود که بسیار جدید و بر خلاف فتوای همه فقهای شیعه و سنی است، باید بگویند: استفاده از روسری یا چادر برای پوشانیدن گیسوان لزومی ندارد؛ چون این حکم برای ممتاز شدن از یهود و نصارا می باشد و با نبودن چنین زمینه ای حکم هم منفی خواهد بود.»

پاسخ نقد امتیاز خانم های مسلمان و رابطه حجاب و عفاف در اسلام

سخن نویسنده به این عبارت بود: «پوشیدن سر با عفت جنسی ربطی ندارد بلکه یک تشریف اسلامی است تا خانمهای آزاده مؤمن از زنان یهود و نصارا و مجوس ممتاز باشند و لذا می بینیم که نه تنها زنان یهود و نصارا، بلکه حتی کنیزان مسلمان از پوشیدن موی سر معاف بلکه ممنوع بوده اند.»

راجع به عفت جنسی قبلاً بحث شد و نیازی به تکرار نخواهد بود. فقط این نکته را باید روشن نماییم که «تشریف اسلامی» چه معنی دارد.

معنای تشریف اسلامی چیست؟

قرآن مجید در اوائل بعثت به افراد بنی آدم خصوصاً به مشرکین مکه فرمان داد تا عورت خود را بپوشانند و عفت خود را حفظ کنند؛ اما به آنان نفرمود که باید زنانشان سر خود را بپوشانند تا عفت خود را حفظ کنند. آنان را به خاطر عریان شدن ملامت کرد و کار آنان را فاحشه نامید. ولی زنان مشرکین را به خاطر نداشتن روسری فاحشه و یا بی عفت نخواند.

موقعی که در سالهای آخر هجرت که شاید حدود بیست سال بعد از آن تاریخ باشد به شرح و بیان حجاب اسلامی پرداخت و زنان و مردان در مجتمع به این حکم شرعی تشریف داد که علاوه بر سوءات، عورت رانها را نیز جزء عورت بشمارند و در مراقبت از آن حتی از دید همجنسان خود بکوشند. زنان مؤمن را به این تشریف زائد نایل کرد که خمار خود را در زیر گلو گره بزنند و سر و سینه خود را نیز نهان سازند.

این تشریف اسلامی که مردان و زنان مؤمن بدان مفتخر شده اند، تکلیفی والاتر از تکلیف انسانی ـ بشری است. این یک کلاس والاتر است که مسلمان افتخار طی کردن آن را یافته است تا فرهنگ اسلامی را از فرهنگ مردمی و حتی فرهنگ اهل کتاب جدا باشد و سیمای جامعه اسلامی از سیمای جوامع دیگر ممتاز گردد: خواه در یک شهر و کنار هم زندگی کنند و یا در دو شهر و دو منطقه و دو قارّه.

قرآن مجید بیت المقدس را به اهل کتاب سپرد و برای مسلمانان قبله انحصاری کعبه را گزین کرد، بی آن که با آنان معارضه کند و کلاًّ به قبله آنان پشت کند و این یک تشریف اسلامی است. پس همان طور که اگر کسی رو به بیت المقدس بایستد و به قبله کعبه پشت کند خاطی است، زنان مؤمن هم اگر تشریف انحصاری را زیر پا بگذارند و مانند نصارا و یهود بدون مقنعه ظاهر شوند، عاصی و نافرمان می شوند و باید تأدیب شوند. ولی با وجود این اطلاق نام فاحشه و بی عفت بر آنان روا نخواهد بود.

نقد چهارم معنای واژه زینت در معانی القرآن

«وقتی آیه می گوید: به منظور معلوم شدن زینت های مخفی خود پا را به زمین نکوبند. (چنانکه در گذشته زنان عرب خلخال به پای می کردند و برای این که بفهمانند خلخال همراه و در پای دارند چنین می کردند.) یعنی نباید خانمها وسوسه و تحریک آمیز راه بروند و به گونه ای رفت و آمد کنند که بخواهند دیگران را متوجه آرایش و زر و زیور خود نمایند.»

پاسخ:

اگر ناقد خلخال را در پای زنان عشایر ندیده است، نویسنده و همه آنان که دیده اند، می دانند و اگر مانند نویسنده آزمایش و امتحان هم کرده باشد بهتر می داند که خلخال زنگوله دار در هر گامی دو نوبت صدا می کند. خواه پا را بر زمین بکوبند و خواه پا را آهسته بر زمین بگذارند. پس اگر معنای آیه همان باشد که می گویند و قرآن می خواهد صدای زنگوله ها بلند نشود باید ایاب و ذهاب را بر خانمهای خلخال به پا تحریم کند و همان طور که اگر خانم در جا بزند صدای خلخال بلند تر می شود. در صورتی که سرعت بگیرد و یا بدود صدای خلخال بلند تر می شود. پس باید به موازات تحریم پای کوبی سرعت و شتاب و دویدن هم تحریم شود.

بنابراین ترجمه و تفسیر آیه به صورتی که ناقد و دیگران آورده اند و پای زنگوله دار زنان عرب را به میان کشیده اند بی مورد است. معنای درست آیه همان است که در مقاله حجاب شرعی آورده ام و آیه را تبصره ای بر احکام گذشته می دانم. به این صورت که قرآن قبلاً گفت:

«ساق پا را در زیر دامن نهان سازند و زلف و ساعد را در زیر خمار پنهان بدارند مگر آن که خود به خود آشکار شود که مسؤولیت ندارد.»

این جا می گوید:

«کسی حق ندارد از این استثناء سوء استفاده کند یعنی چنان بدود و یا به بازی و پای کوبی بپردازد که قهراً ساق پا آشکارا شود و اطراف زلف و گیسو بیرون آید و ساعد و دستها تا مرفق بر ملا گردد.»

نقد معنای واژه یعلم

«واژه (یُعلم) بر فرض که فعل مجهول از باب افعال باشد، معنایش (دانسته شود) است و این معنی اعم است از این که خود زینت را نشان دهند یا این که کاری کنند که بفهمانند زینتی به همراه دارند. بنابراین زحمت به باب افعال بردن چیزی را حل نمی کند».

پاسخ:

چنانکه در مقاله حجاب شرعی نوشته ام واژه «یُعلم» از باب افعال و به معنای: اعلان و افشا و بر ملا کردن است؛ نه به معنای دانسته شدن که همان معنای فعل ثلاثی است. اگر فعل ثلاثی باشد چنانکه می گویند و اصرار هم دارند، فرقی نمی کند که پا را بر زمین بکوبند یا نکوبند.

زیرا اگر دامن خانم تا میان ساق پا باشد، که اغلب چنین بوده است، خلخال بی زنگوله هم نمایان است و اگر دامن خانم تا غوزک پا بلند باشد باز هم به هنگام راه رفتن خلخالها نمایان و معلوم می شود؛ زیرا دامن بالا می رود و غوزک پا نمایان می شود. خواه خلخال با زنگوله در پا داشته باشد یا خلخال بی زنگوله و خواه زنجیر و یا چیز دیگر. در این صورت با فرمان «لایصربن بأرجلهن» هدف قرآن تأمین نخواهد شد، مگر آن که بفرماید: زنان خلخال به پا در معابر عمومی راه نروند.

رابطه حجاب و عفاف در اسلام

برای مطالعه بخش قبلی مطلب

برای مطالعه بخش بعدی مطلب

لینک به مقاله اصلی