در ترجمه استاد بهبودی از قرآن با عنوان «معانی القرآن» نگاه ریزبینانه به قواعد ادب عربی برجستهترین شیوه مولف بهشمار میرود. توجه به قواعد ادب عربی خود شامل مطالب متنوعی میشود که معادلیابی برای کلمه «ام» و «اما» در آیات یکی از مصادیق آن است.
مژگان سرشار، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی درباره ترجمه استاد محمدباقر بهبودی از قرآن کریم با عنوان «معانی القرآن» پرداخته است.
روش تفسیری معانی القرآن
نظارت و سیاق آیات
روشی که مولف معانی القرآن در این ترجمه بهکار گرفته، توجه به آیات ناظر به هم، بهویژه سیاق آیات است.
قواعد عربی
نکته دیگر در این ترجمه نگاه ریزبینانه به قواعد ادب عربی است که برجستهترین شیوه مولف دراین ترجمه بهشمار میرود. توجه به قواعد ادب عربی خود شامل مطالب متنوعی میشود. یکی معادلیابی برای کلمه «ام» و «اما» در آیات است که میکوشم نشان دهم اینکه ترجمهای گستردهتر از خود آیات را در این اثر شاهد هستیم، چگونه است و از کجا نشأت میگیرد.
مبنای این تفاوت یکی معادلیابی برای کلمه «ام» و دومین نکته توجه و تفاوت نهادن بین «لا»ی ناهیه و«لا»ی صله است. همچنین سومین نکته، توجه به مشترک لفظی و مشترک لغوی و چهارمین مورد رعایت قاعده حذف و ایصال در ترجمه عبارات قرآن مثل تشخیص استخراج از متن خود قرآن، بازسازی و بیان معطوف علیه محذوف است که به چند نمونه آن در مقدمه معانی القرآن اشاره میشود.
درباره نکات دیگری که به عنوان روش ترجمه تفسیری معانیالقرآن به کار رفته است، میتوان به این نکته اشاره کرد که مولف توجه کافی به قضیه «لو»ی شرطیه به معنای «اگر» را که شنونده منتظر شنیدن جواب آن از گوینده است، دارد و آن را از «لو»ی موصول به معنای «کاش» متمایز میکند که نیازی به جواب ندارد و ما منتظر جواب نیستیم.
معانی اصیل مفردات
نکته هفتم توجه به معانی اصیل مفردات و واژگان قرآن است که در تمام مواردی که یک واژه تکرار میشود، مترجم آن معنای اصلی را در ترجمه کاملا لحاظ میکند.
اختلاف قرائت
نکته بعدی توجه به اختلاف قرائات و انتخاب قرائات منطبق با رسمالخط و سیاق آیات است. شاید از آخرین و برجستهترین نکات در رابطه با ترجمه معانیالقرآن در نظر گرفتن مباحثی چون هفت آسمان، آفرینش انسان و بازسازی بدنها در رستاخیز و برپایی رستاخیز است و در جایی که به ترجمه این آیات میرسد، آن را به عنوان پدیدهای کاملا طبیعی، مادی و سلسلهوار در نظر میگیرد و ترجمه خود را با همان نگاهی که دارد، ارائه میدهد.
این نگاه یعنی تفسیر او و فهم او از بازسازی بدنها در قیامت و مسئله وقوع آن و مسئله هفت آسمان را میتوان در کتاب معارف قرآنی دید. اگر کسی از این کتاب آگاه باشد، میفهمد برای چه مترجم در معانیالقرآن از همین معانی مادی در بیان ترجمه آیات مربوطه استفاده کرده است.
درباره «ام» و «اما»
درباره «ام» و «اما» باتوجه به قاعده ادب عربی عرض کنم که بهطورکلی در قاعده ادب عربی هیچوقت «ام» و «اما» در آیات قرآن بیمعادل نیست. مطابق این قاعده جملهای که «ام» در آن عطف میشود، در آن حال همزه معادل «ام» حذف میشود، درحالیکه جملههای در تقدیر باید برای فهم مطلب در زبان مقصد، ظاهر شوند. این معادلیابی و استخراج از نص قرآن کاری است که صاحب معانی القرآن در ترجمه خود انجام داده است. به همین خاطر در معانی القرآن در مقابل یک جمله کوتاه از آیات قرآن، شاهد یک ترجمه بلند فارسی هستیم. گاهی دلیل این پدیده همین است که براساس این قاعده ادب عربی و باتوجه به سایر آیات متناظر، آیه مورد نظر را آورده و در متن ترجمه درج کرده است.
مثال نخست
شاید بهترین مثالی که بتوان راجع به این مسئله عنوانکرد، ترجمه آیه ۷ سوره آلعمران باشد که در مورد مسئله محکم و متشابه است. در ترجمه این قسمت از آیه شریفه
«فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا»
این ترجمه را میبینیم که
«در برابر این اصل و فرع مردم نیز در دو جبهه صف میکشند، اما آنان که در دل کژی و انحراف دارند، از آیات مشابه با اصل پیروی میکنند. با این هدف که فتنه و آشوب و آتشی برانگیزند و با این هدف فرع را به اصل آن بازگردانند و خود را قیم قرآن جابزنند، با آنکه از راز این بازگرداندن جز خداوند دوجهان کسی باخبر نیست».
آلعمران/۷
اما همینجا است که مولف همیشه دنبال این «اما» در ترجمه میگردد که هیچگاه بدون جواب نمیماند؛ یعنی این «واو»ی که همه می گویند «واو» عطف یا استیناف است، ایشان میگویند این «و اما» است که صف اول را معرفی کرد. اما صف دوم میگویند ما به متشابه ایمان داریم؛ همه چیز از جانب پروردگاربه ما ابلاغ شده است و ما را از پیش خود راهی به کشف آن نیست.
نمونه دیگر
برای ذکر نمونه دیگری از معادلیابیهای «ام» میتوان به آیاتی نظیر آیات ۶۸ تا ۷۰ سوره مومنون یا کوتاهتر از آن، آیه ۳ سوره سجده اشاره کرد که غالبا مترجمان به این نکته یعنی معادلیابی برای «ام» توجه نکردهاند. مثلا در ترجمههای معزی، دهلوی و قمشهای کلمه «ام» بهصورت ادات مستقل تلقی شده است.
دهلوی آیه ۳ سوره سجده «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ» را اینگونه ترجمه کرده است که «آیا میگویند آن را بافته است، بلکه وی راست است» و قمشهای اینگونه ترجمه کرده است که «بلکه کافران میگویند قرآن را او از پیش خود فرا بافته، بلکه آن به حق و راستی از جانب خدا فرستاده شده» و معزی در ترجمه خود میگوید: «یا گویند دروغ بست آن را بلکه آن است حق از پروردگار است».
مثال آخر
همچنین در آیه ۳۵ سوره هود آمده است که «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی»(هود/۳۵). دهلوی در ترجمه این آیه شریفه میگوید: «آیا میگویند بربسته است قرآن را». معزی نیز مینویسد «یا میگویند دروغ بسته است آن را» و قمشهای میگوید «آیا باز خواهند گفت که او از پیش خود این سخنان یعنی قرآن را بافته» که البته ظاهرا مترجمان نامبرده از این نکته غفلت کردهاند که آیه مذکور بر صدر داستان نوح(ع) قرار دارد و قهرا ناظر به داستان نوح(ع) است، نه خود قرآن.
شیخ طوسی در «التبیان» متعرض این نکته نیست، اما طبرسی میگوید: «قیل المراد یومن کفار محمد(ص) بما اخبره به من نبأ نوح ام یقولون افتراه محمد(ص)» و ترجمه معانی القرآن در مقابل تمام آن ترجمههایی که عرض کردم اینگونه است:
«آیا این مردم داستان نوح را باور میکنند یا میگویند که داستان را خود ساخته و مکالماتی را جدلوار بهصورت مکتوب پرداخته تا دلهای مردم را بهسوی خود جلب کند»؛
معانی القرآن
یعنی باتوجه به قاعده معادلیابی برای «ام» در ترجمه خود، معادلی را که به دلیل فخامت کلام و اسلوب قاعده عربی جعل شده، در زبان مقصد استخراج و بازسازی کرده و در ترجمه منعکس میکند.
آخرین دیدگاهها