این نوشتار برگرفته از کتاب سیره علوی اثر استاد محمدباقر بهبودی است که به ریشه یابی مسایل مربوط به میراث پیامبر اکرم (ص) برای خانواده و عزیزان ایشان می پردازد.

فدک و حقوق مالى آن

املاک خیبر در سال هفتم هجرت بدست سپاهیان اسلام افتاد. حضرت رسول اکرم با یهود خیبر پیمان بست که در آبادى باغات و مزارع بکوشند و نیم محصول را براى خود بردارند. املاک خیبر از چند قلعه مسکونى و باغات و مزارع  طولانى تشکیل شده بود که از جمله قلعه «کتیبه» به عنوان خمس (یک پنجم غنائم) در اختیار رسول خدا قرار گرفت تا با صلاح دید و صوابدید آن سرور به مصرف شخصى و مصارف خویشاوندان آن سرور از بنى هاشم برسد و سایر قلعه ها و باغات و مزارع به عنوان چهار پنجم غنائم میان مجاهدین تقسیم شد.

مجاهدین خیبر هزار و چهارصد تن بودند که دویست تن آنان اسبِ سوارى داشتند و در نتیجه مجموع سهام مجاهدین و سهام اسبان به هزار و هشتصد سهم کوچک تقسیم شد. رسول خدا و امیرالمؤمنین علاوه برآنکه از سهم خمس و منافع «کتیبه» بهره مند بودند، از سهم مجاهدین نیز مانند یک نفر مجاهد سهم مى بردند. بعد از فتح خیبر یهودیان فدک با رسول اکرم مصالحه کردند که بى جنگ و خونریزى تسلیم شوند و مانند یهود خیبر در آبادى فدک بکوشند و نیم محصول را به رسول خدا تقدیم کنند. این نیمه محصول براساس آیه هشتم از سوره حشر تماماً و کلاً به رسول خدا تعلّق مى گرفت تا مانند خمس غنائم به مصرف برسد.

مصارف خمس چگونه بوده است؟

مصرف خمس دو نوع متفاوت را شامل مى شود: یک مصرف ثابت که سهم خدا و سهم رسول خدا و سهم یک تن از خویشان رسول خدا خواهد بود. و این سهام سه گانه همیشه ثابت و پابرجاست و یک مصرف غیر ثابت که سهم ایتام و مساکین و ابن السبیل بنى هاشم است: این سهام سه گانه بعضاً و کلاً ثابت و پابرجا نخواهد بود، خصوصاً در زمان رسول خدا که از ایتام و مساکین و ابن السبیل بنى هاشم کسى راسراغ نداریم و قهراً رسول خدا تمام سهم خمس را به مصارف شخصى خود و مصرف «ذى القربى» مى رسانید و چون مصارف شخصى و مصارف «ذى القربى» با زهد و قناعت مى گذشت، مازاد آنرا که خیلى وافر بود، به مصارف خداپسندانه مى رسانید.

املاک خاص

از املاک خاصّه رسول خدا که مانند فدک به مصرف خمس مى رسید مى توان باغات یهود بنى نضیر و مزارع آنان را نام برد. این باغات و مزارع درسال چهارم هجرت به رسول خدا تعلّق یافت و رسول خدا با اشاره قرآن آیه هفتم از سوره حشر، بیشتر آن املاک و مزارع را به فقراى مهاجرین بخشید تا از خانه انصار خارج شوند و در زندگى آنان سهیم نباشند.

و نیز در سال سوم هجرت، یک تن از یهودیان به نام مُخیْرِیق اسلام آورد و گفت: اگر آسیبى به من وارد شود املاک من به رسول خدا تعلق مى یابد و بلافاصله در جنگ احد شرکت کرد و کشته شد. املاک این مرد یهودى هفت باغ خرما بود که تماماً به رسول اکرم تعلق گرفت و رسول خدا عایدى آن باغات را در حوائج شخصى خود و خاندانش مصرف مى کرد و مازاد آنرا به سایر فقرا تقدیم مى نمود و از جمله یک باغ آن، مأواى ام ابراهیم ماریه قبطیّه همسر رسول خدا شد که بعدها به نام «مَشْربه أمّ ابراهیم» شهرت یافت.

املاک پس از رحلت

بعد از رحلت رسول اکرم، خلیفه اول تمام املاک خالصه و سهم خمس را در اختیار خود گرفت و کفالت آن را به ابوعبیده جراح واگذار نمود. فاطمه زهرا سلام اللّه علیها به مقام دادخواهى برآمد و ادعا کرد که از املاک خاصّه رسول خدا و سهم خمس و جهاد آن سرور سهمى به من خواهد رسید. ابوبکر در پاسخ فاطمه روایت کرد که: رسول خدا گفته است: «ما پیامبران چیزى به ارث نمى گذاریم آنچه از ما برجا بماند وقف در راه خداست».

در این زمینه کنکاشى صورت گرفت ولى بحث و مناظره بى نتیجه ماند. لذا فاطمه زهرا قسمتى از دعاوى خود را متروک نهاد و تنها سهم فدک را ادعا کرد که رسول خدا به عنوان حق «ذى القربى» به او بخشیده بود. فاطمه زهرا صلوات اللّه علیها گفت: اگر ماترک رسول خدا صدقه باشد آبادى فدک را شامل نمى شود، زیرا فدک را رسول خدا به من بخشیده است و ماترک او نخواهد بود. خلیفه تکلیف کرد تا فاطمه براى ادعاى خود دو شاهد بیاورد و فاطمه زهرا شوهرش على و أمّ اَیْمَن مادر أسامه را به عنوان شاهد معرفى کرد.

ابوبکر شهادت آنان را کافى شمرد ولى قاضى خلیفه عمر بن خطاب شهادت على را با أمّ أیْمَن که یک زن بود، کافى نشمرد و ادعاى فاطمه را رد کرد. فاطمه با خشم و غضب جلسه را ترک نمود و دیگر با ابوبکر و عمر سخن نگفت و هرچند ابوبکر و عمر در جلب رضایت و آشتى با او تلاش کردند نتیجه اى نبخشید. فاطمه وصیّت کرد او را شبانه دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر او نماز نخوانند. بعد از وفات فاطمه زهرا على فاطمه را شبانه غسل داد و در خانه مسکونى خود دفن کرد و بعد از چند روزى با ابوبکر بیعت نمود.

سهم برادر رسول خدا

باید توجه داشت که على علیه السلام، براساس قانون مؤازرت و مؤاخات در میراث رسول خدا سهیم بود. ولى شخصاً ادعایى نکرد و تنها در گواهى فدک شرکت کرد که متأسفانه مسموع نیفتاد. على بن ابى طالب مى دانست که دستگاه خلافت مى خواهد او را از نظر امور مالى در تنگنا بگذارد تا فرصت هرگونه عملى از او سلب شود. على مى دید که بعد از تنازل از حق ولایت و خلافت بحث کردن از امور مالى بى فایده است و لذا دادرسى را به خدا حوالت کرد و بر همین اساس بود که در سالهاى حکومت خود به عثمان بن حُنَیْف چنین نوشت:

بَلى کَانَتْ فى أیْدِینا فَدَکُ مِنْ کُلِّ ما آظَلَّتْهُ السَّماءُ فَشَحَّتْ عَلَیْها نفُوسُ قَوْمٍ وَسَخَّتْ عَنْها نُفوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ وَنِعْمَ الحَکَمُ اللّهُ.

على علیه السلام در این جملات کوتاه به صراحت اعلام مى کند که دستگاه خلافت خود را نیازمند عایدى فدک مى شناخت و لذا با حرص وولع آن را تصاحب کرد و ما ناچار شدیم که از عایدى فدک دل ببریم و حکومت را به خدا واگذار کنیم.

در این زمینه شواهد دیگرى نیز وجود دارد. از جمله خلیفه اول و خلیفه دوم سهم ذى القربى را به کلى حذف کرده و گفتند: رسول خداکه رحلت کرد، خاندان او مانند سایرین خواهند بود: اگر در جهاد شرکت کنند از سهم مجاهدین بهره مند مى شوند وگرنه سهم مخصوصى ندارند. در نتیجه سهام خمس منحصر شد به سهم رسول اکرم که خلیفه آنرا تصاحب مى کرد و سهام ایتام و مساکین و ابن السبیل، آنهم نه مخصوص طبقه بنى هاشم بلکه مجموع مسلمین.

چرا دستگاه خلافت با تحویل املاک مخالف بود؟

دستگاه خلافت مى خواست عموم خاندان بنى هاشم را از نظر مالى در تنگنا بگذارد که یا تسلیم شوند و یا اجباراً به خاطر تأمین معاش به کار زراعت و باغدارى پرداخته از کارهاى سیاسى باز بمانند. و لذا بود که على علیه السلام دست به کار زراعت و باغدارى زد و خصوصاً در عهد خلافت عمر بن خطاب زمین یَنْبَع را شخصاً با تأسیس قنات، آباد کرد و آن را وقف بر خاندان پدرى خود نمود تا نیاز آنان مرتفع گردد و اجباراً در برابر دستگاه خلافت خاضع نشوند.

بعد از آنکه در عهد خلیفه دوم فتوحات اسلامى رونق گرفت و دستگاه خلافت هرچه بیشتر مورد علاقه و توجه مسلمین واقع شد از آن رو که جاه و مال فراوانى براى مسلمین تحصیل کرده است و از طرف دیگر زهد و بى توجهى حضرت على علیه السلام به امر خلافت و امور سیاسى قطعى شد، عمر با خاطرى جمعتر، قسمتى از املاک خاصّه رسول خدا را که در مدینه واقع شده بود و ارزش چندانى نداشت یعنى هفت باغ معروف مُخَیْرِیق یهودى را به علىّ بن ابى طالب و عباس عموى پیامبر رد کرد تا به عنوان صدقات رسول، عهده دار آبادى و بهره مندى از عایدى آن باشند.


  • ماجرای املاک فدک
    این نوشتار برگرفته از کتاب سیره علوی اثر استاد محمدباقر بهبودی است که به ریشه یابی مسایل مربوط به میراث پیامبر اکرم (ص) برای خانواده و عزیزان ایشان می پردازد. فدک و حقوق مالى آن املاک خیبر در سال هفتم هجرت بدست سپاهیان اسلام افتاد. حضرت رسول اکرم با یهود خیبر پیمان بست که در… خواندن بیشتر: ماجرای املاک فدک
  • واکنش على بن ابى طالب به ماجرای سقیفه
    این نوشتار برگرفته از کتاب سیره علوی است و در آن به روایت واکنش حضرت علی علیه السلام در فتنه سقیفه بنی ساعده می پردازد. علی (ع) خویشتنداری نشان داد و دیگران را نیز پیام داد که دیگر به این مسائل نپردازید و سلامت دین بالاتر از مقام و منصب اجتماعى است. بیعت بنی هاشم… خواندن بیشتر: واکنش على بن ابى طالب به ماجرای سقیفه
  • انتشار تحلیل رویاهای انبیاء و تعبیر خواب در قرآن
    درباره بررسی پژوهش‌های استاد محمدباقر بهبودی در زمینه تعبیر خواب و رویا بر اساس آموزه‌های قرآنی و تجربه‌های انبیاء می‌پردازد.
  • تعبیر خواب در قرآن: تحلیل رویاهای انبیاء و پیام‌های نمادین
    این متن به بررسی پژوهش‌های استاد محمدباقر بهبودی در زمینه تعبیر خواب و رویا بر اساس آموزه‌های قرآنی و تجربه‌های انبیاء می‌پردازد.
  • سیره علوی : فصلی از تاریخ صدر اسلام
    آنچه از نظر خوانندگان مى گذرد، فصلى از تاریخ صدر اسلام است که با نام «سیره علوى» تقدیم مى شود. در این نوشتار، فقط آن رشته از زندگانى امیرالمؤمنین ابوالحسن على بن ابى طالب مورد بحث و پژوهش قرار گرفته است که برخوردهاى اجتماعى – سیاسى آن حضرت را طى سالهاى دهم تا چهلم هجرت مجسم می کند.