در این نوشتار ترجمه آیات ۴۰ تا ۷۴ از سوره بقره از کتاب معانی القرآن آورده شده که ابتدا با روایت داستان حضرت موسی و نجات قوم بنی اسرائیل ، وظایف این قوم را بازگو می کند و سپس به ذکر مثال هایی از روحیه حق ستیزی این قوم پرداخته است.
موسی و میثاق بنی اسرائیل
و شما ای یهود بنیاسرائیل، خاطرنشان بسازید آن نعمتی را که بر شما انعام کردهام. و به میثاق و پیمان من که «باید به رسولان من ایمان بیاورید»، وفا کنید تا به میثاق شما وفا کنم. و «گناهان شما را بیامرزم». شما فقط از خشم من پروا نمایید. (۴۰)
به این کتابی که نازل کردهایم و کتاب تورات شما را تأیید میکند، ایمان بیاورید و در کفر و انکار قرآن پیشقدم نباشید و در برابر آیات قرآن اندک سیم و زر دنیا را خریدار مشوید و از خشم من بپرهیزید. (۴۱) حق را در لفافه باطل مپوشانید که حقیقت را نهان سازید، با آن که حق و باطل را میشناسید. (۴۲)
و نماز را برپا دارید و زکات اموالتان را بپردازید و برای نماز جماعت با کسانی که در رکوع نمازند، همراه شوید. (۴۳) آیا مردم را به نماز و زکات که رابطه شما را با خدا و خلق تحکیم و استوار مینماید، فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید؛ با آن که در تلاوت خود میخوانید که واعظان بیعمل، خشم خدا را با شدت بیشتری به جان میخرند. آیا اندیشه بکار نمیبندید؟ (۴۴)
اهمیت صبر و استقامت
شما باید در برابر مشکلات زندگی، از صبر و استقامت کمک بگیرید و در برابر مشکلات روحی، از نماز و نیایش یاری بجویید. نماز و دعا در نظر مردم تکلیفی است دشوار و ناموجه که بر آن فایدهای مترتّب نمیبینند، جز خاشعان که به الطاف الهی واقفند و با آرامش روح و تن نماز را برپا میدارند. (۴۵) هم آنان که تصور میکنند در بهشت برین به ملاقات پروردگار خود نایل میشوند و میدانند که در پایان زندگی به سوی او بازگردان میشوند. (۴۶)
شما ای یهود بنیاسرائیل، خاطرنشان سازید آن نعمتی را که بر نسلهای پیشین شما انعام کردهام و شما را بر جهانیان برتری دادم که به طاعت و بندگی خود فرا خواندم. (۴۷) از آن روزی بترسید که هیچکس نتواند به دیگری سزا و پاداش دهد. آن روز از کسی شفاعت و همکاری نپذیرند و از مجرمان کفیل و جانفدا نگیرند و نه از جانب ارواح عالیه نصرت شوند. (۴۸)
موسی و نجات قوم بنی اسرائیل از چنگال فرعون
و به خاطر بیاورید که شما را از چنگال فرعونیان نجات دادیم. آن روز که شما را در بیغولهها دنبال میکردند، تا خواری شکنجه را به شما بچشانند؛ پسرانتان را سر میبریدند که آمار مبارزان بالا نرود و زنانتان را زنده میگذاشتند تا مشکلهای خانوادگی افزون شود؛ و از این رهگذر، پروردگارتان شما را با آزمونی بزرگ و دشوار آزمون میکرد که آیا زنان بر تنهایی و بیشوهری صبور میمانند و مادران و پدران در قتل پسرانشان شکیبایی و استقامت دارند؟ (۴۹)
موسی و نجات قوم بنی اسرائیل: شکافت دریا
و خاطرنشان سازید که چسان دریا را با قدمهای شما شکافتیم و شما را از آب دریا گذراندیم و فرعونیان را در برابر چشمانتان غرقه دریا نمودیم. (۵۰) و خاطرنشان سازید که چهل شب با موسی امشب و فردا کردیم و شما بعد از دیر کرد موسی با سیهکاری، گوسالهای را به خدایی گرفتید. (۵۱) بالاخره بعد از مراسم توبه و آشتی جرم شما را بخشیدیم؛ باشد که به شکرانه این عفو و اغماض، در طاعت و بندگی بکوشید. (۵۲) و خاطرنشان سازید که موسی را کتاب و معجزه دادیم، باشد که شما رهیاب شوید. (۵۳)
و خاطرنشان سازید آن لحظه را که موسی با امت خود گفت: ای مردم، شما با پرستش گوساله جانهای خود را به سیاهی کشاندید. اینک به سوی آن خدایی که پیکر و اندام شما را پیراست، دست آشتی دراز نمایید؛ شما باید در دو جبهه صف بکشید و هم را بکشید که کفاره مرتدّان جز این نیست. آن خدایی که پیکر شما را تراشیده و جان بخشیده است، تن دادن به مرگ و خودکشی را بهتر از چشیدن عذاب دوزخ میداند. با اقدام به این خودکشی بود که خدا با شما آشتی کرد که او اهل آشتی و مهربانی است. (۵۴)
به یاد آورید که با موسی گفتید: ای موسی، ما به فرماندهی و اطاعتت گردن نمیگذاریم تا با چشم خود ببینیم که پروردگارت با تو سخن میگوید و رسالت تو را تایید میکند. به کیفر این بدباوری با چشم خود شاهد و ناظر بودید که موج صاعقه شما را در هم کوفت. (۵۵) صاعقه شما را بیجان کرد، ولی ما به خواهش موسی شما را بعد از مرگ قطعی، دوباره از جا برانگیختیم. باشد که شاکر این جانبخشی باشید. (۵۶)
موسی و نجات قوم بنی اسرائیل: من و سلوی
و در صحرای سینا ابر سپیدی بر سرتان سایبان کردیم و از ابرها برایتان ماهی من و سلوی فرو ریختیم و گفتیم : فقط از نعمتهای پاک ما که ماهی با فلس باشد، تناول کنید. ولی آنان با حرص و ولع، ماهی بی فلس را هم تناول کردند و حلال شمردند. آنان با نافرمانی خود ما را سیاه نکردند، بلکه خود را سیاه کردند. (۵۷)
به یاد آرید که سالها بعد از رحلت موسی، فرمودیم به این شهر در آیید و هر جا بخواهید از خواستههای آن به وفور تناول کنید و چون به دروازه قدم نهادید، به خاک بیفتید و در حال سجده بگویید: «بار خدایا، گناهان ما را بریز» که اگر سجده کنید و نیایش نمایید، خطاهای شما را میپوشانیم و در آینده نزدیک به نیک اندیشان شما که اینجا بر دعا و نیایش خود بیفزایند، پاداش بیشتری میدهیم. (۵۸) ولی آنان که سیهکاری پیشه کردند، به هنگام سجده، سخنی دیگر بر زبان راندند و در اثر این تجاوز و نافرمانی، ما بر سر آن سیهکاران، بیماری پلیدی از آسمان فرو ریختیم. (۵۹)
به یاد آرید که موسی بعد از سرگردانی شما در صحرای سینا، برای همراهیانش خواستار باران شد و ما به او گفتیم: با عصایت بر این سنگ بکوب و چون کوبید، دوازده رشته آب از آن بیرون جست که هر عشیره ای رشته آب آشامیدنی خود را گزین کرد. از روزی خدا بخورید و بیاشامید، ولی در زمین به تباهی و خونریزی گام مزنید. (۶۰)
خوراک متنوع
به یاد آرید که به موسی میگفتید: ای موسی، ما هرگز بر یک نوع خوراک که هماره ماهی تناول کنیم، شکیبا نتوانیم ماند. از خدایت بخواه تا برای ما از زمین سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز بیرون بریزد و موسی گفت: آیا خوراک پست و کم بها را بر خوراک عالی و پر بها ترجیح میدهید؟ شما که به سرزمین قدس موعود قدم ننهادید و به عزم زندگی در شهر مصر راه مراجعت در پیش گرفتید، باید تا چهل سال سرگردانی و کوچ نشینی را تحمل کنید. اگر از سرزمین موعود اعراض میکنید، به یکی از شهرهای دیگر رحل اقامت بکشید که خواستههای شما را از سیر و عدس به وفور میپروراند. آنان به شهرها پراکنده شدند، ولی ذلّت و درماندگی بر سر آنان خیمه زد و خشم خدا را بستر خود ساختند.
این بدان جهت بود که آیات الهی را منکر میشدند و پیامبران خدا را با سعایت و صحنه سازی، به دست اراذل و اوباش جامعه و یا عمّال حکومتی به کشتن میدادند؛ مبادا که حقایق را افشا کنند و موقعیت آنان را متزلزل سازند. این خشم و غضب و این سرگردانی و ذلّت از آن جهت بود که خدا را نافرمان بودند و به حقوق مردم تجاوز میکردند. (۶۱)
باور به ادیان
محکومیت این دسته از یهودان که در عهد کهن مردهاند، بر اساس احکام قرآن نیست، بلکه آنان بر اساس حکم توراتشان محکوم شدهاند. به یقین هر دین تازهای که نازل شود، امتهای درگذشته را با حکم خود محکوم نخواهد کرد. از این رو کسانی که بعد از این، به قرآن ایمان بیاورند و کسانی که بعد از موسی یهودی شدهاند و یا بعد از عیسی نصرانی شدهاند و یا دین خود را عوض کرده از دین ابراهیم به دین موسی و یا از دین موسی به دین عیسی و یا از دین عیسی به دین اسلام منتقل شدهاند، هر کدامشان که خدا و روز واپسین را باور کرده باشند و کارهای شایسته مذهبی بهجا آورده باشند، پاداش طاعت آنان در پیشگاه پروردگارشان محفوظ است. نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه خود اندوهی از آینده قیامت به دل دارند. (۶۲)
پیمان یهودان
به یاد آرید که از شما یهودان جهود، پیمان گرفتیم؛ به این صورت که یک صخره آسمانی را بر سرتان فرا گرفتیم و گفتیم فرمان تورات را بپذیرید و با کمال نیرو احکام آن را به اجرا بگذارید و به دیگران هم خاطرنشان سازید؛ باشد که راه تقوا را طی نمایید. (۶۳) شما از ترس آن صخره آسمانی، تورات را فرا گرفتید و ما سنگ آسمانی را به دریا افکندیم، ولی دیری نگذشت که از تورات و احکام خدا رو گردان شدید و اگر آن روز فضل و رحمت خدا شامل حالتان نمیشد، سنگ آسمانی را بر سرتان فرو میانداختیم و شما در آزمایش زندگی از زیانکاران میشدید. (۶۴)
و شما خود دانستهاید که جمعی از یهودانتان روز شنبه به قانون تورات تجاوز کردند و ما به آنان گفتیم بوزینگانی شوید رانده شهر و دیار. (۶۵) و آنان را که به صورت بوزینگان مسخ کردیم، عبرت همسایگانشان ساختیم که در حاشیه دریا در خطی روبروی آنان و یا پشت سرشان مأوا گرفته بودند و هم پند و اندرزی برای اهل تقوا که خبر آن را دریافت نمایند. (۶۶)
گاو بنی اسرائیل
و به یاد آورید که موسی به مردم خود گفت: خداوندتان فرمان میدهد که برای حلّ این معما گاوی ذبح نمایید. یهودیان گفتند: میخواهی ما را به استهزا بگیری و ملعبه خود سازی؟ موسی گفت: من به خدا پناه میبرم که چون جاهلان بیهوده سخن ساز کنم و یا کسی را به استهزا بگیرم. (۶۷)
مردم گفتند: از پروردگارت تقاضا کن تا مشخصات آن گاو را که میتواند حلّ معمّا کند، بیان دارد. موسی گفت: پروردگار من میگوید: گاوی که باید ذبح شود، نه پیر وامانده است و نه گوساله نوپا. گاوی است میانه سال. فرمان خدا را اجرا نمایید. (۶۸) مردم گفتند: از پروردگارت تقاضا کن تا رنگ آن گاو را هم مشخص کند. موسی گفت: پروردگار من میگوید: آن گاو میانسال رنگ زرد روشن دارد که مایه انبساط خاطر میشود. (۶۹) مردم گفتند: از پروردگارت تقاضا کن تا مشخصه گاو را بیان دارد. ما چند گاو میانسال زرد گونه داریم که با هم شباهت کامل دارند. اگر خدا خواسته باشد، بالاخره به حلّ معمّا رهیاب میشویم. (۷۰)
مشخصات گاو
موسی گفت: پروردگار من میگوید: آن گاو زرد میانه سال، گاوی است سرکش که نه حاضر است زمین را شخم کند و نه چرخ آبکشی را بچرخاند. یکرنگ و یکدست که یک خال هم بر پوست زردگونش ندارد. مردم گفتند: اکنون مشخصه قاطع را بیان کردی. تنها یک گاو را میشناسیم که دارای این مشخصات است. آن گاو را سر بریدند و نزدیک بود که از گرانی قیمت نافرمان شوند و گاو را ذبح نسازند. (۷۱)
و این موقعی بود که شما یهودان یک تن را کشتید و هیچکس خون او را به گردن نگرفت و عشیرهای که قاتل را میشناخت، عشیره دیگر را متهم میکرد. اما خداوند درصدد بود که قاتل را معرفی نماید. (۷۲) از این رو گفتیم: یکی از رگهای گردن گاو را به رگهای قلب مقتولتان پیوند بزنید تا لحظاتی زنده شود و قاتل را معرفی نماید. به این صورت نیز خداوند مردگان را زنده میسازد و نشانههای خود را به شما ارائه مینماید؛ باشد که اندیشه نمایید. (۷۳)
با وجود این نشانهها و آیات روشنگر، دیری نگذشت که دلهای شما چون سنگ خارا سخت شد و یا سختتر از سنگ، چرا که برخی از سنگها میشکافد و نهرها از دل آن روان میگردد و از برخی دگر که میشکافد، چشمهها میجوشد و برخی از هیبت خداوند از کوه جدا میشود و به دره سقوط مینماید و در هر حال، خداوند جهان از کردار شما غافل و بیخبر نیست. (۷۴)
آخرین دیدگاهها