احکام تورات در کتاب «تدبری در قرآن»، ذیل شرح آیات ۹۵ تا ۱۰۱ سوره آل عمران بررسی شده اند:
(کُلُّ الطَّعَامِ کَانَ حِلًّا لِبَنِی اسْرَائِیلَ الَّا مَا حَرَّمَ اسْرَائِیلُ عَلَی نَفْسِهِ مِن قَبْلِ آن تُنَزَّلَ التَّورَاۀُ قُلْ فَاتُوا بِالتَّورَاۀِ فَاتْلُوهَا این کُنتُمْ صَادِقِینَ* فَمِنِ افْتَرَی عَلَی اللهِ الْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَاولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ* قُلْ صَدَقَ اللهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّۀَ ابْرَاهِیمَ حَنِیفا وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ) «۹۵».
در تواریخ نوشته اند که یعقوب به عرق النساء مبتلا شده بود. تورات علت آن را کشتی گرفتن یعقوب با خدا می داند و چون خداوند (به صورت شتر تجسم گرفته بود) نتوانست یعقوب را مغلوب سازد، کف ران او را فشرد و یعقوب دچار عرق النساء شد. یعقوب می لنگید و لذا بنی اسرائیل از خوردن رگ ران شتر پرهیز می کنند.
یهودیان می گویند یعقوب، تناول گوشت شتر را که عرق النساء را تشدید می کند – با آن که گوشت شتر را دوست می داشت – بر خود تحریم کرد. به تبع اسرائیل، خاندان او نیز از تناول گوشت پرهیز کردند. در حالی که شتر جزو انعامی است که در همه ادیان الهی حلال شده است. اما در تورات موجود، به خاطر این که تناقض را برطرف سازند، شتر را که سُمّ او از غضروف ژله مانندی ساخته شده است تا بتواند بر روی شن حرکت کند، جزو سُم داران نشمرده اند و می گویند: «هر حیوانی که سم را به دو حصّه شکافته دارد و نشخوار کند، آن را از بهایم بخورید. اما از نشخوار کنندگان و شکافتگان سُم اینها را مخورید. یعنی شتر. زیرا نشخوار می کند، لکن شکافته سم نیست. آن برای شما نجس است» (سفر تثنیه، باب ۱۴، آیه ۵ـ۶؛ سفر لاویان، باب ۱۱، آیه ۳ـ۴).
چنان که ملاحظه می شود، عنوان بهیمه و یا انعام را متروک نهاده اند و به صورت فتوا قید می کنند که سُم او کاملا شکافته باشد و نشخوار کند. در نتیجه شتر را از شمار انعام خارج کرده اند، آن را نجس می شمارند و تصریح می کنند که «از گوشت آن ها مخورید و لاش آنها را لمس مکنید؛ اینها برای شما نجس است».
قران مجید که در این جمله می گوید: (قل فاتوا بالتوراۀ فاتلوها آن کنتم صادقین)، ناظر به شرح حال ابراهیم و یعقوب است که از جمله در سفر پیدایش باب ۱۲، آیه ۱۷ می گوید: «و ابراهیم صاحب میش ها و گاوان و حماران و غلامان و کنیزان و ماده الاغان و شتران شد». از جمله در سفر پیدایش، باب ۲۴، آیه ۳۵ می گوید: «گفت: من خادم ابراهیم هستم و خداوند آقای مرا بسیار برکت داده و او بزرگ شده است و گله ها و رمه ها و نقره و طلا و غلامان و کنیزان و شتران و الاغان بدو داده است». در باب ۳۱ سفر پیدایش، آیه ۱۸ می گوید: «آن گاه یعقوب برخاسته فرزندان و زنان خود را بر شتران سوار کرد». در باب ۳۲ سفر پیدایش، آیه ۱۵ می گوید: «یعقوب ارمغانی برای برادر خود عیسو گرفت: دویست ماده بز با بیست بز نر. دویست میش با بیست قوچ. و سی شتر شیرده با بچه های آن ها و چهل ماده گاو با ده گاو نر» و این همان دام های اهلی و مصداق بهیمه و انعام است که در شریعت انبیا حلال بوده و هست. لذا می گوید: (قل صدق الله). پس شما هم مانند پدرتان ابراهیم تابع ملّت حنیف باشید.
(انَّ اوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّۀَ مُبَارَکا وَ هُدًی لِلْعَالَمِینَ* فِیهِ آیات بَیِّنَاتٌ مَقَامُ ابْرَاهِیمَ وَ مَن دَخَلَهُ کَانَ امِنا وَ لِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ الَیْهِ سَبِیلا وَ مَن کَفَرَ فَانَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ) «۹۷».
روی سخن با یهود اهل کتاب است. موقعی که این آیات کریمه نازل می شد، بیش از هزار سال از خرابی هیکل بیت المقدس می گذشت. گرچه بنای بیت المقدس بعد از یک قرن آوارگی بنی اسرائیل، مجددا بنا شد و جمعی به وطن بازگشتند، اما دیگر آن اقتدار و شکوهی که هیکل سلیمانی برای قوم بنی اسرائیل آورده بود، بازنگشت. خصوصا بعد از عهد مسیح که رومیان بر بیت المقدس حاکم شدند و قوم یهود به عنوان یک قدرت مذهبی در سایه حکام رومی به حیات خود ادامه می داد.
قران مجید در این آیه کریمه می گوید: «اولین خانه ای را که خداوند عزّت در مکه بنا کرد و بانی آن ابراهیم خلیل بود، همان خانه ای است که جاویدان است و خرابی بدان راه نخواهد یافت. هنوز «مقام ابراهیم» که به صورت یک داربست جابه جا می شد، ابراهیم بر روی آن قرار می گرفت و دیوار خانه را تا ارتفاع شش متر بالا برد، در کنار دیوار کعبه برقرار است و اثر پای او را بر سنگ مشاهده می نمائید. این خانه به دست ابراهیم و اسماعیل بنا شد؛ تا در چنین عهد و زمانی دعای ابراهیم و اسماعیل که بعد از بنای کعبه گفتند (ربّنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ایاتک و یعلِّمهم الکتاب و الحکمۀ و یزکِّیهم)، اجابت شود.
این خانه به عنوان «بکّۀ» تلقی می شود که باید مورد استقبال همگان قرار بگیرد و محلّ اجتماع بلکه ازدحام مردم باشد. از نظر فقهی تعبیر «بکّۀ» اجازه می دهد که زن و مرد، در کنار هم و در میان هم به طواف، عبادت و نماز بپردازند؛ و شرط تاخّر نسوان از مردان واجب الرعآیه نیست.
قید «مبارکا» مانند (و هذا کتاب انزلناه مبارک مصدِّقُ الّذی یبن یدیه) (انعام، ۹۲)، شامن بقای خانه کعبه و بقای کتاب آسمانی قرآن است. جمله (و هدیً للعالمین) عطف بر مقدّر است. گویا بدین صورت: «قیاما للناس و هدیً للعالمین». جمله (فیه آیات بیِّنات) اشاره ای دارد به اب زمزم، حجرالاسود و اساس سنگی آن در زیر دیوارها که قواره ذوذنقه ناقص را ترسیم می کند، به اضافه صفا، مروه، مشعرالحرام و جبل الرحمۀ که از سنگ خارا است و هر یک علامتی است برای مراسم زیارت و عبادت.
به هرحال، آیه کریمه تعریض دارد به یهودیانی که خود را به مواریث ابراهیم خلیل اولی و احق می شناختند. قرآن مجید چنان که قبلا در آیه ۶۸ همین سوره گفت: (انَّ الناس بابراهیم للّذین اتبعوه و هذا النبیُّ و الّذین امنوا)، در این آیه مورد بحث نیز گوشزد می کند که خانه کعبه به دست خود ابراهیم خلیل و نخست زاده او اسماعیل، بنا شده است؛ و هدف آن بوده است که حرم امن الهی باشد و همگان، هر کسی که عنوان مردمی دارد، خواه از نسل اسرائیل باشد و یا از سایر نسل ها برای زیارت بشتابد و در موعد مقرر و روز مقرر ـ گرچه ازدحام شودـ برای ضیافت حاضر شود.
تا دیروز که امت های شرک آماده پذیرش ایمان نبودند، ما کمتر به آنان می پرداختیم. موسی برای نجات شما قوم بنی اسرائیل امد و بعد از او عیسی بن مریم نیز رسول ویژه شما بود که او را نپذیرفتید. اینک که رسولی برای دعوت تمام امت ها مبعوث کرده ایم، باز هم شما دعوی تعصّب دارید و به آیات الهی قرآن، آیات الهی تورات، انجیل، مکه، منی، عرفات و مقام ابراهیم کافر می شوید.
قران مجید فرمان می دهد که رسول خدا به آنان چنین بگوید:
(قُلْ یَا اهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِایَاتِ اللهِ وَ اللهُ شَهِیدٌ عَلَی مَا تَعْمَلُونَ* قُلْ یَا اهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ مَنْ امَنَ تَبْغُونَها عِوَجا وَ انتُمْ شَهَدَاءُ وَ مَا اللهُ بَغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) «۹۸».
مفاد آیات کریمه روشن است. (مَن امن) مفعول «تصدُّون» است. منظور آیه آن است که چرا با شبهات واهی، خرابکاری و سم پاشی، این جمع مردم را که ایمان آورده اند، از راه به در می کنید و می خواهید با اعوجاج و کجی راه خدا را دنبال کنید؛ و دیگران را نیز به کجی و اعوجاج بکشانید. با آن که شما خود بر آیات تورات و راه راستی که ارائه می دهد، گواه و شاهدید.
منظور از (و انتم شهداء) همان گواهی احبار و ربانیّیم یهود است که حافظ و مفسّر تورات بودند و شرح آن گذشت. قرآن مجید در این زمینه می گوید: (انّا انزلنا التوراۀ فیها هدی و نور یحکم بها النبیُّون الّذین اسلموا للّذین هادوا و الرّبانیُّون و الاحبار بما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء) (مائده، ۴۴).
از آیه های بعدی روشن می شود که قوم یهود درصدد بودند که اختلاف های قومی را بین اوس و خزرج تجدید و جبهه اسلام را تضعیف کنند؛ تا قدرت آنان برقرار بماند. لذا قرآن مجید می فرماید:
(یَا ایُّهَا الَّذِینَ امَنُوا آن تُطِیعُوا فَرِیقا مِنَ الَّذِینَ اوتُوا الْکِتَابَ یَرُدُّوکُم بَعْدَ ایمَانِکُمْ کَافِرِینَ* وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ انتُمْ تُتْلَی عَلَیْکُمْ آیات اللهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَن یَعْتَصِم بِاللهِ فَقَدْ هُدِیَ الَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ) «۱۰۱».
مفاد آیه روشن است. آیه دوم که می فرماید: (و کیف تکفرون) افاده می کند که اطاعت از یهودیان و خواسته های آنان، به منزله کفر به آیات الله است.
آخرین دیدگاهها