سنت های نمازهای فریضه، برگرفته از آیات قرآن مجید به شرح زیر است:
۱ـ قیام
قرآن مجید در سوره بقره آیه ۲۳۸ و ۲۳۹ میفرماید:
«حافِظُوا علی الصّلوات و الصّلاه الوسطی و قُوموا للّهِ قانِتین. فان خفتم فرجالاً أو رکباناً. فإذا أمنتم فاذکروا الله کما علّمکم ما لمتکونوا تعلمون».
صدر آیه در فصل «حفظ رکعات فریضه» مشروح شد. جمله «و قوموا لله قانتین» عطف بر جمله «حافظوا علی الصلوات» است. فرمان «حافظوا» به خاطر شمول بر لفظ صلاه در شمار «أمّالکتاب» بود؛ ولی فرمان «قوموا» از متشابهات أمّالکتاب است که مستقلاً و در کنار «حافظوا» دستور قیام و قنوت میدهد، در حالی که مستقلّ نیست؛ بلکه باید به تأویل برود و بعد از الحاق به صلاه، مورد امتثال قرار بگیرد.
معنای قیام تا حدی روشن است و در این جا به قرینه جملههای بعدی به معنای ایستادن است. یعنی قیام در حال سکون و توقّف. «قنوت» به معنای اظهار اخلاص در طاعت و اعتراف به بندگی است. اگر این ماده با حرف لام جرّ متعدّی شود، به معنای دعای خیر است؛ و اگر با علی متعدی شود، به معنای نفرین است و دعای شر. خواه به هنگام این دعا دست را به صورت استدعا بلند کنند و یا نکنند؛ خواه دعا و مسألت با زبان باشد یا در دل و جان؛ خواه در رکعت اول باشد و یا در رکعت دوم.
آیه بعدی که میگوید: «فان خفتم فرجالاً أو رکباناً»، به منزله استثناست: «رجال» جمع راجل است. یعنی در حال پیاده. «رکبان» جمع راکب است، یعنی در حال سواری. یعنی اگر حال خطر و یا خوف خطر عارض شود، تکلیف قیام و قنوت منتفی میگردد و نمازگزاران میتوانند به راه خود ادامه دهند و نماز خود را هم بخوانند.
جمله بعدی که میگوید:
«فإذا أمنتم فاذکروا الله کما علّمکم ما لم تکونوا تعلمون» دقیقاً در مقابل دو جمله قبلی است که گفت: «و قوموا لله قانتین فان خفتم فرجالاً أو رکباناً». البته بر اساس تقابلی که میان حالت خوف و حالت امنیّت مطرح است، باید گفته میشد: «فاذا أمنتم فقوموا لله کما أمرکم قانتین». یعنی بعد از حصول امنیت و برطرف شدن خوف و خطر، باید به همان تکلیف اول بازگردید و با حال قیام به قنوت عبادی بپردازید. ولی قرآن مجید این جمله را عوض کرده است و به جای آن فرموده است: «فإذا أمنتم فاذکروا الله کما علّمکم ما لمتکونوا تعلمون». یعنی بعد از حصول امنیّت و رفع خوف و خطر به ذکر خدا بازگردید، بر همان وجهی که خداوند به عنوان نماز به شما فرا آموخته است و شما خود با احساس و شعور خود فراگیر آن نبودید.
نتیجه این جابهجایی آن است که جمله دوم مفسر جمله اول باشد و افاده کند که آن قیام و قنوتی که در جمله اول مطرح کردیم و گفتیم: «قوموا لله قانتین»، باید با ذکر خدا توأم باشد. آن هم بر وجهی که خدا صورت آن را در نماز رسولالله به شما آموخته است و شما با فکر و شعور خود نمیتوانستید به آن وجه و صورت دست یابید.
۲ و۳ـ تکبیره الاحرام، طهارت جامه و تن
قرآن مجید در سوره مزمّل آیه ۸ که دستور نماز شب میدهد، میفرماید:
«و اذکر اسم ربّک و تبتَّل إلیه تبتیلا». تبتَّل، فعل امر است از باب تفعُّل. ولی مفعول مطلق آن از باب تفعیل آمده است. لذا جمله مزبور به دو جمله مجزا تأویل میرود، به این صورت: «و اذکر اسم ربک و تبتَّل إلی الله تبتلا وَ بتّل من غیره تبتیلا»؛ یعنی نام پروردگارت را یاد کن و بعد از آن به خدا بپرداز و از هرچه غیر اوست، بپرداز. این فرمان به اول نمازها ملحق شده است؛ از آنرو که قرآن مجید میفرماید:
«قد أفلَح مَن تزکّّی. و ذکرَ اسم رَبِّه فَصَلّی» (سوره اعلی، ۱۵ ـ ۱۶)؛
یعنی: هر کس زکات بپردازد و نام پروردگار خود را ببرد، سپس نماز بخواند، رستگار شده است. در این آیه گرچه نام صلاه به صراحت آمده است، ولی فرمان «اذکر» صادر نشده است، چنان که فرمان «صلِّ» نیز صادر نشده است. لذا به عنوان «أمّالکتاب» تلقی نمیشود.
نام پروردگار، با اطلاقی که دارد، تمام اسامی پروردگار را شامل میشود، ولی رسول خدا جمله: «الله اکبر» را انتخاب نمود، از آنرو که قرآن مجید میفرماید:
«یا أیّها المُدَّثِّر. قُم فأنذر. و ربّکَ فکبِّر. و ثیابک فَطهِّر. و الرُّجزَ فاهجر. و لاتمنن تستکثر. و لربِّک فاصبِر».
در این آیات کریمه هم نام صلاه نیامده است، ولی تمام دستورات آن مربوط به صلاه است. «مدثّر» کسی است که جامه خود را بر تن پیچیده باشد و آماده خروج از منزل باشد. در آن زمان بردگان پیراهن به تن میکردند و آزادگان اِزار و رِدا بر تن میپیچیدند که هنوز کیفیت آن در لباس احرام مشهود و برقرار است. این آیه اشارت دارد که هنگام نماز باید هر دو جامه را بر تن داشته باشند.
آیه بعدی که دستور انذار میدهد، به منزله آن است که دستور تلاوت داده باشد؛ زیرا تلاوت قرآن بهترین وسیله انذار است. چنان که قرآن مجید میگوید:
«و أُوحیِ إلیَّ هذا القرآن لأنذرکُم بهِ و مَن بلغ». (انعام،۱۹)
«کتاب أنزل إلیک فلایکن فی صدرک حرج منه لتنذر به و ذکری للمؤمنین». (اعراف،۲)
«فإنّما یَسّرناهُ بلسانکَ لتُبشّر بهِ المتّقین و تُنذر بهِ قَوماً لُدّاً». (مریم،۹۷)
«و کذلک أوحینا إلیک قرآناً عربیاً لتنذر أُمّ القری و مَن حولها و تنذر یوم الجمع لاریب فیه». (شوری،۷)
«و أنذر به الّذینَ یَخافون أن یُحشروا إلی ربّهم». (انعام،۵۱)
«هذا بلاغٌ للنّاسِ و لینذروا به». (ابراهیم،۵۲)
«نزل به الرّوح الأمین علی قلبکَ لتکونَ منَ المنذرین». (شعراء،۱۹۴)
و دهها آیه دیگر.
بنابراین طبیعی بود و الزامی که رسول خدا انذار مردم را با تلاوت قرآن شروع کند و با تلاوت قرآن ادامه دهد و با تلاوت قرآن ختم کند. زیرا با جوّ نامساعدی که در مکّه حاکم بود، انذار و دعوت مردم به صورت دیگری میسور و ممکن نبود. لذا در ابتدای امر، رسول خدا کسی را به صورت رسمی دعوت نمیکرد و نه ادعای رسالت داشت. فقط خود را به عنوان نبیّ معرفی کرد؛ به این صورت که در مقابل مقام ابراهیم و کعبه رو به مغرب میایستاد و نماز میخواند و با تلاوت سورههای بلند و کوتاه که مسایل توحید، رسالت و معاد را مطرح میکنند، به انذار مردم میپرداخت و مردم رهگذر و قبایل مختلف قریش که در اطراف کعبه به طواف و یا وقتگذرانی مینشستند، قهراً آیات قرآن را میشنیدند و اغلب مجذوب میشدند. لذا بود که سران عرب احساس خطر کردند و از نماز رسول خدا مانع میشدند و رسول خدا میگفت که من کاری به کار مردم ندارم. من خدای خود را عبادت میکنم.
بنابراین فرمان: «قم فأنذر» مساوی با فرمان نماز است، همراه با تلاوت قرآن؛ و فرمان «و ربّک فکبّر» جمله افتتاحیه نماز است. یعنی باید با گفتن تکبیر به نماز بپردازی و از غیرخدا اعراض کنی. به همین ترتیب آیه «و ثیابک فطهِّر» فرمان میدهد که هنگام نماز باید جامهات پاک باشد و آیه «و الرُّجز فاهجر» فرمان میدهد که بدنت هم از آلودگی دور باشد و در آیه بعدی «و لاتمنن تستکثر» سفارش میکند که تلاوت قرآن را که حاوی انذار و تبشیر است، قطع مکن. مگو که چند سوره قرآن را تلاوت کردهام، برای این ساعت کافی است، بلکه هرچه میتوانی و توان آن را داری که بر سر پا بایستی، به تلاوت آیات قرآن ادامه بده و در آیه بعدی «و لربّک فاصبر» فرمان صبوری میدهد که بر این قیام طولانی و آزار غوغاگران شکیبا بمان.
۴ـ تلاوت حمد و سوره
قرآن مجید درباره کیفیت قرائت میفرماید:
«یا أیّها المزمِّل. قُم اللّیلَ إلّا قلیلا: أو انقص منه قلیلا. أو زِد علیه و رَتّل القُرآنَ ترتیلا».
این آیات کریمه به رسول خدا فرمان میدهد که حدود نیمه شب برخیزد و قرآن را به ترتیل تلاوت کند، ولی چون آیات کریمه «أمّالکتاب» نیستند، بلکه از متشابهات به «أمّالکتاب» هستند، رسول خدا هم نیمه شب برمیخاست و نماز نافله میخواند؛ نه آن که برخیزد و فقط به تلاوت قرآن بپردازد. برخی از مسلمانان نیز با تأسی به رسول خدا نیمه شب برمیخاستند و نافله میخواندند؛ نه آنکه برخیزند و دوره قرآن تشکیل بدهند. این سنت هنوز برجاست و همراه با تاریخ و حدیث گواهی میدهد که این آیات کریمه دستور مستقلی صادر نکردهاند، بلکه دستور تلاوت یک دستور فرعی است که باید در اثنای نماز امتثال گردد.
«ترتیل» به معنای حسن ترتیب و انتظام سیاق است. چنان که گذشت، واژه «قرآن» به معنای «مجموعه سورهها» است. بنابراین «ترتیل قرآن» مستلزم آن است که تمام سورههای نازله را یکی بعد از دیگری با آرامش تلاوت کنند: یعنی در تلاوت سورهها بر سر هر آیه وقف کنند تا آیهها از هم ممتاز شوند و درهم نریزند و در تلاوت آیهها حروف و کلمات را شمرده ادا نمایند تا حرفی با حرفی دیگر نیامیزد و کلامی مشتبه پدید نیاید. چون در نافلههای شبانه میباید تمام سورهها تلاوت شود، لذا رسول خدا ترتیبی اتخاذ نمود که سورههای سجده عزیمت را هم در نافلهها تلاوت نماید.
آنچه از ظواهر حدیث و قرآن بهدست میآید، آن است که رسول خدا بعد از تکبیره الاحرام به تلاوت سوره حمد میپرداخت که مخصوصاً به صورت خطابه نازل شده است؛ تا وافدین به پیشگاه ربوبی، با قرائت سوره حمد، حقیقت صلاه، قنوت و عبودیت خود را متجلّی سازند.
رسول خدا بعد از تلاوت و ترتیل سوره حمد به تلاوت سایر سورهها میپرداخت و از جمله به منظور پایان دادن به فصل اوّل نماز بیرکوع، سوره فصّلت را تلاوت میکرد و با تلاوت سی و هشتمین آیه که سجده عزیمت دارد، به سجده میرفت و بعد از سجده برمیخاست و بقیه سوره را تلاوت مینمود و بعد از تلاوت چند سوره دیگر سوره نجم را تلاوت میکرد و با تلاوت آخرین آیه آن که سجده عزیمت دارد، به سجده میرفت و فصل دوم نماز را پایان میداد.
رسول خدا در نماز بعدی به همین ترتیب عمل میکرد و برای پایان دادن به فصل اول، سوره الم سجده را تلاوت مینمود که پانزدهمین آیه آن سجده عزیمت دارد و برای پایان دادن به فصل دوم، سوره علق را تلاوت مینمود که آخرین آیه آن سجده عزیمت دارد.
باید توجه داشت که فرمان «و رَتِّل القُرآنَ» مربوط به دوران فترت وحی است که نزول قرآن متوقف شده بود. ظرف این دوره سه ساله، رسول خدا و سایر مسلمانان در نافله شب همان چند سوره کوتاه و بلندی را تلاوت مینمودند که قبلاً نازل شده بود و در فاصله نیمهشب تا اذان فجر فرصت آن را داشتند که تمام سورههای نازله را با ترتیل کامل تلاوت کنند. ولی بعد از دوره فترت که سورههای جدیدی نازل شد و فرصت برای ترتیل تمام سورهها کافی نمینمود، آیه بیستم سوره مزمل نازل شد و فرمود:
«إنَّ ربّک یعلم أنّک تقوم أدنی من ثلثی اللّیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الّذین معک. و الله یقدر اللّیل و النّهار. علم أن لنتحصوه فَتابَ علیکم فاقرؤوا ما تیسَّر من القرآن».
صدر آیه کریمه گواهی داد که رسول خدا با جمعی از مسلمانان که به آن سرور تأسی میکنند، در حدود نیمه شب که بیدار میشوند، به نافله شب قیام میکنند و تمام سورههای موجود را به ترتیل، تلاوت مینمایند؛ و چون با تقدیر الهی شبها کوتاه و بلند میشود و شما در شبهای کوتاه هرگز موفق نمیشوید که تمام سورههای نازله را با ترتیل تلاوت نمایید، خداوند پروردگار شما به شما التفات و عنایت کرده و اینک اجازه میدهد که در نافله شب تا آن حد که وقت و فرصت دارید، به قرائت قرآن بپردازید؛ گرچه تمام سورهها تلاوت نشود و یا تلاوت شما از حالت ترتیل خارج گردد و به صورت قرائت درآید، گرچه باشتاب باشد.
دنباله آیه تخفیف دیگری مطرح میکند که تعلیل دیگری دارد و ناظر به آینده مسلمانان است. آیه کریمه میفرماید:
«علم أن سیکونُ منکم مرضی و آخرون یضربون فی الأرض-یبتغون من فضل الله. و آخرون یقاتلون فی سبیل الله- فاقرؤوا ما تیسَّر منه».
یعنی: موجبات تخفیف و ارفاق تنها مسایل طبیعت نیست که شبهای زمستان کوتاه میشود، مسایل شخصی شما نیز میتواند موجبات تخفیف را فراهم آورد. از جمله این که خدا دانست که به زودی در میان شما بیمارانی پیدا میشوند که تاب و توان کمتری دارند و قرائت چند سوره هم برای آنان سنگین و ملالآور است. خدا دانست که به زودی در میان شما کسانی پیدا میشوند که راهی سفر خواهند شد- یا برای تجارت و یا برای پیکار در راه خدا- و طبیعی است که در اثر رنج سفر و یا تکاپوی قتال نتوانند که به موقع از خواب برخیزند و در نافله شب سورههای متعدد تلاوت نمایند. لذا از هماینک به شما تخفیف میدهد و اجازه صادر میکند که نافله شب را با هر چند سورهای که میسور و مقدورتان باشد، ادا نمایید.
بعد از دوره فترت که مجدداً نزول سورههای قرآن آغاز شد، تغییراتی هم در نمازهای فریضه و نافله صورت گرفت: رکعات فریضه به رقم ۱۰ و رکعات سُبحَه آن به رقم ۷ تثبیت شد و رکعات نمازهای فریضه اعمّ از فرضالله و فرضالرسول به رقم ۱۷ بالغ گشت. رسول خدا در همه رکعات دهگانه تکرار سوره حمد را که تلقین عبودیت است، لازم فرمود و فرمود: «لاصلاه إلا بفاتحه الکتاب». انتخاب یک سوره از سورههای کوتاه و بلند قرآن را نیز به اختیار نمازگزاران وانهاد. هفت رکعت سبحه آن را که قبلاً با ذکر تسبیح، تهلیل و تحمید ادا میکرد، بعد از نزول سوره نصر که فرمود: «فسبّح بحمد ربک و استغفره إنه کان تواباً» به این صورت برگزار نمود که میفرمود: «سبحان الله و بحمده أستغفرالله ربّی و أتوب إلیه». پیامبر اکرم این ذکر تسبیح را هم حداقّل مانند ذکر رکوع و سجود سه نوبت تکرار مینمود.
براساس یک برنامه کلی که رسول خدا هماره دو برابر فریضه، نافله ادا میکرد، رقم نمازهای نافله به ۲۷ رکعت تثبیت شد. بیست رکعت آن دو برابر ده رکعت فریضه و هفت رکعت آن معادل هفت رکعت سبحه آن که مانند فرضالله نخواهد بود.
رسول خدا به مثابه نمازهای فریضه، در نمازهای نافله هم تلاوت سوره حمد را سنت نهاد و تلاوت سورههای قرآنی را بر اساس همان آیه «فاقرؤوا ما تیسَّر من القرآن» بر جواز خود باقی گذارد؛ تا اگر کسی مایل باشد و یا سورههای بلند را از حفظ نباشد، بتواند با تکرار سورهها وقت نوافل را پر کند. تنها سوّمین رکعت نماز وتر از تلاوت قرآن معاف شد و به تسبیح و حمد خدا اختصاص یافت. آن چنان که نماز مغرب به عنوان وتر فرایض ادا میشود.
۵ـ استعاذه قبل از قرائت
قرآن مجید در سوره نحل آیه ۹۸ میفرماید:
«فإذا قرأتَ القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم».
ظاهر آیه آن است که فرمان استعاذه مستقل است و هرگاه کسی بخواهد به تلاوت قرآن بپردازد، باید حتماً بگوید: «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم»، در حالی که چنین نیست. زیرا رسول خدا مکلّف نبود که مانند قاریان به قرائت قرآن بپردازد، بلکه قرائت رسولالله، منحصر به قرائت در نمازها بود که شرح آن گذشت و به همین ترتیب و طبق همین برنامه، استعاذه قبل از قرائت باید بعد از تکبیرهالاحرام باشد؛ تا در آغاز قرائت به استعاذه مبادرت گردد. البته خطاب آیه به رسولالله است و مؤمنان به سنت رسولالله اقتدا مینمایند و قبل از قرائت استعاذه مینمایند.
۶ـ ذکر رکوع و ذکر سجده
قرآن مجید در سوره سجده آیه سجده میگوید:
«إنّما یؤمن بآیاتنا الّذین إذا ذُکِّروا بها خَرُّوا سُجَّداً و سَبَّحُوا بِحَمدِ ربِّهِم و هُم لایَستکبرون».
آیه کریمه اشاره میکند که باید در حال سجده به تسبیح و حمد خدا پرداخت و چون سوره اعلی نازل شد و فرمود:
«سبّح اسم ربّک الأعلی. الذی خلق فسوی. و الذی قدر فهدی. و الذی أخرج المرعی»، رسول خدا سنت نهاد که سه نوبت در حال سجده خدا را بدین صورت تسبیح کنند: «سبحان ربِّی الأعلی و بحمده». زیرا واو در «و الذی قدّر فهدی. و الذی أخرجَ المرعی» عطف بر «الذی خلقَ فسوَّی» نیست که ایهام تثلیث دارد، بلکه عطف بر «سبِّح اسم ربک الأعلی» است و تقدیر آیه چنین است:
«سبّح اسم ربک الأعلی. الذی خلقَ فسوّی. و سبِّح اسم ربّک الأعلی الذی قدَّر فهدی. و سبّح اسم ربک الأعلی الذی أخرج المرعی» و همین تکرار تسبیح است که ایجاب میکند سه نوبت تسبیح سجود را تکرار کنند.
به همین طریق و همین تناسب بعد از آن که فرمان رکوع فریضه صادر شد، رسول خدا با الهام از فرمان قرآن که میفرماید:
«فسبّح باسم ربّک العظیم» در رکوع نمازها سنت نهاد که گفته شود «سبحان ربّی العظیم و بحمده» و این تسبیح را سه نوبت تکرار مینمود؛ از آنرو که آیه «فسبح باسم ربّک العظیم» سه نوبت نازل شده است: دو نوبت در سوره واقعه آیه ۷۴ و آیه ۹۶ و یک نوبت در سوره حاقه آیه ۵۲٫
۷ـ تشهّد، ادای شهادتین
قرآن مجید در سوره فتح آیه ۸ و ۹ میگوید:
«إنّا أرسلناک شاهداً و مُبشّراً و نذیراً. لتؤمنوا بالله و رسوله و تعزّروه و توقُروه و تسبِّحوه بکره و أصیلا».
لام «لتؤمنوا» نمیتواند به جمله قبلی تعلّق یابد که مخاطب آن رسولالله است. این لام به جملهای تعلّق مییابد که بتواند هر دو آیه و هر دو خطاب را به هم پیوند بدهد. جملهای که باید در تقدیر گرفته شود، بدین مثابه خواهد بود:
«شهد الله بذلک و أشهدکم لتؤمنوا بالله و رسوله …»
یعنی: ما بدین صورت در متن قرآن به رسالت رسول خدا محمد شهادت دادیم تا شما نیز به همین ترتیب در نماز صبح و عصر با ادای شهادتین ایمان خود را اظهار کنید و با زبانی رسا خدا و رسول خدا را تکریم و توقیر و تقدیس نمایید: خدا را به توحید ربوبی، رسول خدا را به تشریف رسالت و افتخار بندگی.
رسول خدا بدین منظور که مردم را با تکلیف خود آشنا سازد، ادای این دو شهادت را با الهام از آیات قرآن بدین گونه پرداخت و فرمود:
«أشهد أن لاإله إلا الله وحده لاشریک له و أشهد أنَّ محمداً عبده و رسوله» و آن را در پایان نمازها سنّتگذاری نمود.
ادای شهادت با این عبارت، سادهترین و موجزترین شهادتی است که فرمان آیه را امتثال مینماید و طبیعی است که هر کس بتواند با الهام از آیات قرآن بیشتر در تعزیر و توقیر و تسبیح خدا و رسول خدا بکوشد، به امتثال فرمان نزدیکتر شده است. امام ابوجعفر باقر میفرماید: تشهّد و قنوت را با بهترین عبارتی که بر زبانت جاری شود، ادا کن. اگر تکلیف قنوت و تشهّد به آن مثابه باشد که دیگران تدوین کردهاند و تلقین میکنند، بیشتر مردم از ادای این تکلیف قصور دارند (رک. صحیح کافی، حدیث رقم ۱۰۵۹، ۱۰۶۰ و ۱۰۷۰)
۸ـ سنت سلام نماز
قرآن مجید در سوره احزاب آیه ۶۵ میفرماید:
«إنَّ الله و ملائکتهُ یُصلّونَ علی النّبیّ یا أیّها الّذینَ آمنُوا صَلُّوا علیهِ و سَلّموا تسلیما».
چنان که ملاحظه میشود، در اول آیه نام رسول خدا به میان میآید و بلافاصله با خطاب «یا ایها الذین آمنوا» فرمان صلوات و سلام بر آن سرور صادر میگردد. این سبک و سیاق حاکی از این است که هرگاه نام رسول خدا یاد شود، مؤمنان باید بر او صلوات و سلام بفرستند و چون در تشهّد نماز و شهادت به رسالت رسول خدا، نام رسول خدا یاد میشود، صلوات و سلام بر آن سرور نیز تکلیف شرعی بعد از تشهّد خواهد بود.
البته روشن است که این تکلیف شرعی هم مانند تشهّد، در آیات متشابهات آمده است. چنان که به قرینه «بکره و أصیلا» باید با نمازها پیوند بخورد، صلوات و سلام هم به قرینه سبک و سیاق آیه، بعد از تشهّد قرار خواهد گرفت و چون سلام بر آدمیان قهراً و لزوماً موجب خروج از احرام نماز است، با ادای سلام به احرام نماز هم پایان داده میشود و بعد از سلام هرگونه فعل و انفعالی بر مؤمنان روا میشود.
واژه «صلوات» با صیغههای مختلف آن در قرآن فراوان آمده است. با دقت در آیات قرآن استنباط میشود که اگر لفظ «صلاه» به صورت مطلق بیاید، یعنی با حرف علی متعدّی نشود، به معنای نماز است. اگر با حرف علی متعدی شده باشد، با عبارت «توجهات ویژه و الطاف خاصه» قابل تفهیم است. چون کسی نمیتواند نسبت به همرتبه خود و خصوصاً مافوق خود اعمال لطف کند و او را به مقام قرب الهی بالا ببرد، تکلیف مؤمنان نسبت به رسول خدا جز این نخواهد بود که دست به دعا بردارند و از خدا بخواهند تا خودش بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد.
از رسول خدا پرسیدند: سلام گفتن بر شما را آموختهایم، صلوات بر شما را با چه عبارتی بپردازیم؟ رسول خدا فرمود: باید بگویید:
«اللّهم صلِّ علی محمّدٍ و آل محمّد کما صَلّیتَ علی ابراهیمَ و آلِ ابراهیمَ، إنّک حمیدٌ مجیدٌ. اللّهمَّ بارکِ علی محمّد و آل محمّد کما بارَکتَ علی ابراهیم و آل ابراهیمَ، إنّک حمیدٌ مجیدٌ».
چنان که ملاحظه میشود، رسول خدا دستور میدهد که صلوات بر او باید با صلوات بر آل او توأم شود. این دستور رسول خدا که ریشه در آیات قرآن دارد، اقتضا میکند که سلام بر آن سرور نیز با سلام بر آل او توأم گردد و چنان که امام باقر میفرماید: در سلام نماز باید با یک جمله واحد خطاب به رسول خدا و آل او گفته شود:
«السلام علیکم و رحمه الله و برکاته». (رک. صحیح تهذیب، رقم ۷۵۱).
بنابراین گفتن: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» با نماز شرعی بیگانه است و به فرموده امام ابوعبدالله صادق موجب بطلان نماز است (رک. صحیح کافی، رقم ۱۰۶۴؛ صحیح تهذیب، رقم ۹۱۶ و ۹۱۷)
۹ـ نماز جماعت
قرآن مجید در سوره بقره آیه ۴۳ میفرماید:
«و أقیموا الصلاه و آتوا الزکاه و الرکعوا مع الراکعین».
خطاب آیه کریمه با یهودیان است و بعد از آن که در آیات ۴۰ و ۴۱ آنان را دعوت میکند که بر اساس تعهدی که بر عهده دارند، به قرآن ایمان بیاورند و حقیقت را کتمان نکنند، در این آیه آنان را دعوت میکند که مانند مسلمانان نماز را برپا بدارند و با راکعانشان به رکوع بروند. جمله آخر که میفرماید: «و ارکعوا مع الراکعین» از متشابهات است؛ زیرا رکوع با راکعان به عنوان یک تکلیف از تکالیف صلاه مورد فرمان قرار نگرفته است تا به عنوان فریضه وارد نماز گردد. لذا با تأویل رسول خدا به تکالیف صلاه ملحق شد و به عنوان سنّت، نماز جماعت را پایهگذاری نمود.
آیه کریمه مقرّر میدارد که اولین فصل ورود به جماعت، رکوع است. بنابراین اعتبار نماز جماعت به درک رکوع خواهد بود و اگر کسی موفق نشود که از اول نماز فریضه به جماعت ملحق شود، ولی بتواند رکوع امام را درک کند-گرچه یک لحظه باشد- آن رکعت نماز را درک کرده است. همچنین اگر از اول نماز با امام جماعت وارد نماز شود، ولی به هر علتی که اتفاق افتد نتواند رکوع او را درک کند، آن رکعت نماز را از دست داده است و لزوماً باید تا رکوع بعدی صبر کند و در رکوع بعدی با امام جماعت رکوع کند و آن رکعت را رکعت اول خود به حساب آورد.
در نماز جماعت تکلیف دیگری هم وجود دارد که ویژه قرائت نماز است. قرآن مجید در سوره اعراف آیه ۲۰۴ میفرماید:
«و إذا قُریَ القرآن فاستمعوا له و أنصتُوا لَعلّکم تُرحَمون».
آیه کریمه از متشابهات به أمّالکتاب است و با این قرینه که قرائت قرآن از تکالیف نماز است، به نماز فریضه ملحق گشته است و طبیعی است که ناظر به نماز جماعت باشد. نمازی که در حکم وفود و شرفیابی دستهجمعی به پیشگاه الهی است و لزوماً باید یک نفر به تلاوت حمد و سوره بپردازد و اظهار قنوت و تعبّد کند و حاضران با سکوت و استماع خود، قنوت و تضرّع او را همراهی کنند (رک. السرائر، ص۴۵ و ۴۷۱؛ بحار الانوار، ج۸۵، ص۸۷؛ الفقیه، ج۱، ص۳۹۲).
این آیه تکلیف میکند که اگر امام جماعت قرائت نماز را با صدای بلند بخواند، دیگران که در نماز خود به او ملحق شدهاند، هم باید به قرائت او گوش بسپارند و هم ساکت بمانند. یعنی حق ندارند که شخصاً به قرائت حمد و سوره بپردازند؛ گرچه بتوانند قرائت امام را هم استماع نمایند. حق ندارند که به ذکر خدا مشغول شوند، گرچه صدای او را نشنوند.
۱۰ـ جهر و اخفات
قرآن مجید در سوره اعراف آیه ۲۰۴ و ۲۰۵ میفرماید:
«و إذا قُریَ القُرآن فاستَمِعُوا لهُ و أنصِتُوا لعلّکم تُرحَمون. و اذکر ربّک فی نفسک تضرُّعاً و خیفه و دونَ الجَهرِ منَ القولِ بالغدوّ و الآصال و لاتکن منَ الغافلین. إنّ الّذین عند ربّکَ لایستکبرونَ عن عبادتهِ و یُسبّحونهُ و لهُ یَسجُدُون».
چنان که در فصل قبلی به اشارت گذشت، آیه اول سنت دیگری از سنت های نماز فریضه را روشن کرد. سنت این بود که برخی از نمازها باید با صدای بلند قرائت شود؛ وگرنه تکلیف استماع و انصات صادر نمیگشت. این تکلیف به نمازهای صبح، مغرب و عشاء اختصاص دارد؛ زیرا در آیه بعدی فرمان میدهد که نمازهای روزانه- در غدوّ و آصال- باید با صدای آهسته خوانده شوند: تا آنحد که فقط خود انسان صدای خود را بشنود و دیگران نشنوند.
واژه «غدوّ» در حکم مفرد است. یعنی آغاز روز که به آن چاشت میگویند. «آصال» جمع «اصیل» است، یعنی عصرگاهان، موقعی که شدت گرما سپری شود. قرآن مجید این دو وقت را دقیقاً در سوره رعد آیه ۱۵ به ترسیم کشیده است و میگوید:
«و للهِ یسجدُ من فی السّموات و الأرضِ طَوعاً و کرهاً و ظلالهم بالغدُوِّ و الآصال».
بنابراین «غدوّ» یعنی موقعی که بعد از طلوع خورشید سایه انسان بر روی زمین دراز شود و سایه سر و بدن نیز ممتاز باشد. نمازی که در این وقت خوانده شود، «صلاه ضحی» نام دارد که اینک ویژه مشاهد مشرفه است و شرح آن خواهد آمد. «آصال» یعنی موقعی که عصرگاهان سایه انسان بر روی زمین دراز شود و سایه سر و بدن ممتاز باشد و چون «آصال» به صیغه جمع آمده است، فراگیرتر از «غدُوّ» خواهد بود که فقط وقت چاشت و ضحی را شامل میگشت.
رسول خدا از همین آیه الهام گرفته است که فرمود: وقت ویژه نماز ظهر موقعی فرا میرسد که سایه انسان به اندازه قامت او بر روی زمین پهن شود، و وقت ویژه نماز عصر موقعی فرا میرسد که سایه انسان به اندازه دو برابر قامت او بر روی زمین پهن شود. بنابراین نماز ظهر و عصر با تمام نوافل روزانه باید طوری قرائت شود که به حدّ جهر نرسد.
البته این جهر، به معنای لغوی آن است و ربطی به جهر و اخفات و یا جهر و همس ندارد که در فقه و یا در علم تجوید به آن میپردازند. یعنی به صورتی نماز بخوانند که آوای آنان در نفس خودشان واضح باشد، ولی به سمع دیگران نرسد.
برخلاف تصوّر مفسران آیه سوره أسری که میفرماید:
«قُل ادعو الله. أو ادعوا الرّحمن. أیّاً ما تدعوا فلهُ الأسماء الحُسنی. و لاتجهر بصلاتک و لاتُخافِتَ بها و ابتَغ بین ذلکَ سبیلا»، ربطی به جهر و اخفات قرائت ندارد. این آیه دستور میدهد که رسول خدا نماز خود را جهاراً در کنار کعبه و در مقابل نادی قریش نخواند. به هنگام نماز خود به خانه و پستو نیز نهان نشود. بلکه بین این دو حالت جهر و اخفات، موقعیت دیگری بجوید. این زمانی بود که رسول خدا را تهدید کردند و رسول خدا خانه ارقم بن أبیالارقم را پایگاه انذار و تبلیغ خود قرار داد و در همانجا نماز را ادا میکرد.
برای مطالعه سایر ارکان نماز از نظر قرآن مجید، به عناوین زیر مراجعه نمایید:
آخرین دیدگاهها