ارکان منظومه فکری استاد بهبودی

این نوشتار بخش دوم دیباچه ای است که برای پروژه بازشناسی منظومه فکری استاد محمدباقر بهبودی تنظیم شده است. در این نوشتار سعی شده است تا رکن هستی شناسی و رکن معرفت شناسی، از ارکان منظومه فکری استاد بهبودی تشریح شود.

هستی شناسی

استاد بهبودی یک پژوهشگر دیندار است. از نظر او قرآن چراغ ابدی راه هدایت نسل بشر و الهام بخش وی برای دستیابی به رستگاری است. خداوند متعال با بعثت رسول اکرم (ص)، برای آحاد بشر امکانی را فراهم آورده است تا هر یک بتوانند شمه ای از تجربه وحیانی خاتم الانبیاء (ص) را، از طریق خواندن متن قرآن مستقیماً تجربه کنند.

از نظر استاد بهبودی قرآن هسته آموزه های دینی است که ائمه اطهار علیهم السلام نیز به عنوان نمادهای قرآن زنده، همواره آن را تشریح و تبلیغ نمودند. آموزه ای که ارزش «شنیدن»، «تدبر» و «تحقق» در زندگی را دارد، و برای هدایت هر یک از آحاد بشر، بدون وابستگی به تلاش دیگری، لازم و کافی است.

حقیقت قرآن بالذات، مستقل از زمان و مکان است و در نتیجه این حجت هیچگاه پوشیده نخواهد ماند. مفاهیم قرآن به کمک آموزه های اهل بیت برای شناخت و هدایت انسان معمولی و با هوش متوسط، طی حدود سیصد سال پس از رحلت رسول اکرم (ص) باز تنظیم و پشتیبانی شده است تا سئوالی بی پاسخ نماند و حجت با وجود غیبت خاتم الائمه (ع) برای بشر تمام باشد.

اگر چه ممکن است گاهی اوقات زرق و برق ظواهر زندگی مادی، نگرش انسان مسلمان را تک سویه نماید، چنان که در طول تاریخ پر فراز و نشیب دین اسلام دیده می شود، اما به صورت ویژه، ظهور مهدی موعود همواره روزنه امیدی در دل شیعیان بوده است تا امکان زندگی قرآنی بشر به صورت کامل تحقق یابد.

معرفت شناسی

یکی از ارکان منظومه فکری استاد بهبودی نگاه وی به معرفت به عنوان یک پژوهشگر دینی است. بنابراین مانند سایر اندیشمندان دینی ناگزیر است تا در پژوهش های خود به سوالاتی مانند سوالات زیر را پاسخ دهد:

شروط لازم و کافی برای معرفت دینی چیست؟ و آیا می توان گفت که یکی از ملاک های درستی باورهای دینی این است که هیچ واقعیت علمی آن را نقض نکند؟ در این صورت معرفت دینی چگونه با رشد و توسعه علوم تجربی و یا علوم انسانی تغییر می کند؟

کدام منابع دینی می‌توانند معرفت‌ بخش و در نتیجه حجت باشند؟ نقش وحی و متون دینی در معرفت دینی چیست؟ آیا فهم متون دینی برای معرفت دینی کفایت می کند؟

آیا معرفت دینی محدود است؟ محدوده های معرفت دینی چیست؟ آیا لازم است که حوزه معرفت دینی از سایر معرفت ها تفکیک شود؟

امتیاز ویژه متون دین اسلام

متون دینی یهودیان و نصرانیان و حتی متون بودایی، به صورت تدریجی و سال ها پس از رحلت پیامبران اصلی آنها تألیف و تدوین شده است. این متون بر مبنای فهم محدود مولفان آنها از سنت تدوین شده است. در آن سالها هنوز اهمیت و ارزش کتابت متون و روایت دقیق آنها برای نسل های بعدی آشکار نشده بود. به این ترتیب مواردی مانند سطح آگاهی، مقاصد و انگیزه ها و حدود فهم مولفان متون، محدودیت های بنیادینی را برای فهم خواننده امروزی آنها ایجاد می کند؛ به نحوی که دریافت حقایق آن ادیان فقط با مراجعه به متون مقدس آن ها بسی بعید می نماید.

خوشبختانه در اصالت صدور مهمترین متون دینی مسلمانان، کمترین شک و تردیدی نیست. دانشمندان اسلامی از همان ابتدا که به ارزش استناد متون دینی به منابع موثق «وحی و عصمت» پی برده بودند، یک «نظام تضمین صحت متون» را پایه گذاری کردند که با سند و دقت مناسب، اصالت صدور متن بخش قابل توجهی از روایات و احادیث اسلامی را در سراسر سلسله روایت بین نسلی، طی هزار و چهار صد سال گذشته قطعی کرده است.

با این که استاد بهبودی باور داشتند که در طول تاریخ اسلام، عده ای به عمد برای مخدوش کردن این نظام روایی تلاش کرده اند، اما هنوز می توان با داشتن مهارت فنی، دقت و ممارست، متون قابل استناد را به قدر کفایت، از سایر متون جدا کرد و در دسترس علاقمندان قرار داد. این باور یکی از ارکان منظومه فکری استاد بهبودی است.

انتقال معنا به منزله هدف اصلی متون

هدف اصلی متون دینی از نظر استاد بهبودی انتقال‌ معنا و مفاهیم به‌ خواننده‌ برای هدایت او است. با این که متون‌ اسلامی نیز از نظر ارزش همسطح‌ نیستند، انتقال معنا هدف اصلی تدوین تمام آنهاست. به ویژه قرآن که واژگان‌ و مفاهیم‌ خاص‌ خود را دارد و بنابراین شبکه ‌ای از مفاهیم‌ و طرح هایی نو ایجاد کرده است که در صدد انتقال‌ دادن‌ معنا و تصویری خاص‌ به‌ انسان است.

در این باره می توان به مقدمه کتاب معانی القرآن اشاره کرد که نوشته اند:

قرآن مجید، به اتفاق مسلمین، معجزه خاتم النبیین است؛ یعنی از حیث فصاحت و بلاغت چنان در حد اعلا است که دسترسی به آن برای کسی ممکن نیست. فصاحت یعنی از نظر انتخاب کلمات و ترکیب جملات شیوا و روان است. بلاغت یعنی از نظر معنی و مفهوم، روشن و واضح و رسای به مقصود است، بی‌آن‌که مفاهیم آن گره خورده باشد و یا ترکیب جمله‌ها دریافت معنی را مختل ساخته باشد.

فهم قرآن، به منزله کلید هدایت

سرچشمه معرفت دینی تلاش برای فهم قرآن و متون دینی است. «معجزه قرآن» این است که در همه اعصار برای مخاطب خود «بلاغت و فصاحت» دارد و مخاطب قرآن می تواند فقط با «فهم قرآن»، شمه ای از تجربه حضرت رسول (ص) را در دل خود زنده کند، گویی که انگار او نیز مستقیماً مخاطب وحی واقع شده است.

اما فهم‌ قرآن با معنای قرآن مترادف نیست. معنا چیزی است‌ که‌ متن‌ حامل‌ آن‌ است‌ و فهم، کار فاعل‌ شناخت‌ است‌ و ممکن‌ است‌ با این‌ کار به ‌معنای متن‌ نایل‌ شود. همچنین‌ ممکن‌ است‌ فهم‌ در حقیقت، فهم‌ نادرست‌ باشد و فاعل‌ شناخت‌ به‌ معنای متن‌ نرسد.

در باب‌ معانی قرآن‌ این‌ مسئله‌ نخست‌ مطرح‌ می شود که‌ مراد از معنای قرآن‌ چیست؟ آیا معنای قرآن، مجموع‌ معانی کلمات و آیات‌ قرآن است؟

استاد بهبودی باور داشت و با مثال های زیادی نشان داد که آیات‌ قرآن و سایر متون شیعی، شبکه‌ درهم‌ بافته‌ای از معانی را می سازند که‌ همچون‌ یک‌ کل‌ است‌ و معنای خاصی دارد. بنابر این، معنای قرآن‌ از جمع‌ جبری معانی کلمات و آیات‌ حاصل‌ نمی شود. آیات‌ هریک‌ نقش‌ خاصی دارند و برای همدیگر سیاق‌ و زمینه‌ خاصی می سازند؛ هریک‌ مانند حلقه‌های زنجیری هستند که‌ رویهم‌ رفته‌ نقشی خاص‌ ایفا می کنند و معنای خاصی دارند.

واکنش به آرای معرفت شناسان غربی

استاد بهبودی هیچگاه نظرات افرادی مانند گادامر را که «معنای متن‌ هرگز معین‌ نیست‌ و این‌ معنا همیشه‌ به‌ مخاطبان‌ و خوانندگان‌ آن‌ وابسته‌ است‌ تا از آن‌ چه بفهمند» درباره متون اسلامی نپذیرفت. همچنین در برخی گفتگوها، نظرات طیف کسانی مانند دریدا را که «متن‌ در بر دارنده بینهایت‌ معنای ممکن‌ است و هیچیک‌ از این‌ معانی بر دیگری ترجیح ندارد» در تناسب با اعتبار و سرشت متون ادبی یا متون مسیحی و یهودی می دانست.

ارکان منظومه فکری استاد بهبودی

استاد بهبودی تلاش اندیشمندان غربی برای نظریه پردازی درباره تأویل و فهم متون را نیز فلسفه بافی منبعث از ماهیت و ارزش متون آنان می دانست. بنابراین نظریه هایی فلسفی مانند اینکه «هر فهمی کج‌فهمی است‌ و اساساً‌ فهم‌ کاملی در کار نیست»؛ و یا این که‌ «متن‌ به‌ تمام‌ معنا باز است و خواننده‌ آزاد است هر معنایی را که‌ خواست‌ بفهمد» هیچ کدام را برای مسلمانان در خور اعتنا نمی دانست.

درباره موضوع فهم، استاد بهبودی باور داشت که با تلاش و پشتکار و تدبر اندیشمندان، فهم معانی تکمیل می شود و در این راه، فقط و فقط راهنمایی ائمه عصمت و طهارت راه گشا است که باز هم در سایر متون دینی به قدر کفایت گردآوری شده است. استاد در مقدمه کتاب معانی القرآن نوشته اند که:

به هر حال ترجمه‌ ای را که اینک از نظر خوانندگان می‌ گذرانم بعد از چهل سال مطالعه مداوم و مراجعه به «تاریخ صحیح» و «الهام گرفتن از احادیث صحیح اهل بیت» به این صورتی که ملاحظه می‌شود پرداخته ام.

قرآن داور معارف اسلامی

از نظر استاد بهبودی معیار و داور نهایی معرفت دینی «قرآن» است. همان گونه که فقط با انجام یک آزمایش علمی مناسب است که می توان از درستی یا نادرستی یک نظریه علمی اطمینان یافت؛ درستی یا نادرستی تمامی گزاره ها و احادیث دینی نیز فقط با انطباق دقیق آنها با قرآن معلوم می شود. وی این معیار را با الهام از احادیث صحیح به دست آورده است. این معیار قرآنی یکی ارکان منظومه فکری استاد بهبودی است.

مسأله تفسیر قرآن

یکی از موضوعات اصلی در فهم قرآن، تفسیر و مسائل‌ مربوط‌ به‌ آن‌ می باشد. البته فهم‌ قرآن‌ را نباید با تفسیر آن‌ خلط‌ کرد. فهم‌ به‌ دنبال‌ معنای متن‌ قرآن است، ولی تفسیر کارکردی متفاوت دارد. از نظر استاد بهبودی مهمترین کارکرد تفسیر، رسیدن‌ به‌ لوازم‌ فهم معنا است. اگر متنی تاریخی مانند قرآن، برای مخاطب‌ خود معنایی را القا کرده‌ است‌ و اکنون، مخاطب‌ معاصر که‌ قرنها از مخاطب‌ تاریخی متن‌ فاصله‌ زمانی دارد، لوازمی را برای این‌ معنا بیابد، هر چند مخاطب‌ تاریخی به‌ این‌ لوازم‌ التفات‌ نداشته‌ است، در این‌ مورد مخاطب‌ معاصر به‌ تفسیر متن‌ پرداخته‌ است. و البته در تمامی اعصار می توان‌ برای آیات قرآن معانی تازه ای یافت‌ که‌ احیاناً مخاطب‌ تاریخی آن‌ را در نیافته ‌است.

مشکلات تفسیر

در «فرایند تفسیر» آیا مفسر چیزی به‌ متن‌ می افزاید؟ اگر چیزی می افزاید پس‌ متن‌ مورد نظر را تغییر می دهد، اگر هم‌ چیزی نیفزاید عمل‌ تفسیر صورت‌ نخواهد گرفت. کارکردهای مختلف‌ تفسیر مستلزم‌ این‌ است‌ که‌ مفسر چیزی بر متن‌ اضافه کند. حل‌ این‌ گونه‌ مشکلات با توجه به آموزه های مکتب خراسان، مجالی در خور می طلبد، ولی باید توجه‌ کرد که‌ استاد بهبودی به عنوان متن شناس یا معرفت ‌شناس متن‌ همواره در صدد یافتن‌ «یک راه ‌حل اقلی» برای این مساله‌ بوده است. راه حلی که برخی از اندیشمندان نزدیک به وی، از آن به رویکرد تاریخی – حدیثی یاد کرده اند.

استاد بهبودی در مقدمه کتاب معانی القرآن نوشته اند که:

آیا ترجمه‏ قرآن به صورت ترجمه تفسیری می‏ تواند از عمق معارف قرآنی پرده بردارد؟ و آیا استناد به لفظ آیات و تکیه بر ادبیات آن کفایت می‏ کند و می‏ تواند از موقعیت علمی برخوردار باشد؟

و سپس در جواب آورده اند که:

باید گفت که اگر ترجمه قرآن بعد از شناخت ادبیات دقیق و کامل صورت بگیرد و سبک و اسلوب ویژه قرآن در ارائه معارف، از مبدأ گرفته تا معاد، معیار استنباط و راهنمای ترجمه باشد؛ در آن صورت قرآن نیاز به تفسیر جداگانه ندارد. بلکه باید گفت که تفسیر قرآن جز این مبنایی ندارد؛ زیرا مجموعه معارف قرآنی باید مستند به متن قرآن باشد، نه افکار فلسفی و مکتب‏های کلامی و نه اقوال صحابه و یا برداشت تابعین.

با این حال جالب است خواننده بداند که مهمترین دلیلی که برای ندادن مجوز انتشار به کتاب معانی القرآن در تمام طول دوره زندگی استاد اقامه شده بود، «تفسیر به رأی» بودن ترجمه وی از قرآن بود.

مسأله تمییز

معنای آیات قرآن‌ چگونه بدست‌ می آید؟ چطور و از کجا یقین‌ داریم‌ که‌ این‌ معنای خاص‌ همان‌ معنای منظور قرآن است؟ بنابراین به غیر از بحث دستور زبان و بحث‌ انواع واژه نامه ها، مباحثی مانند انواع قرائت و سرشت‌ رسم الخط متون و کیفیت‌ تشخیص‌ آنها هم‌ اهمیت پیدا می کنند. همچنین براحتی ممکن است پای برخی مباحث‌ زبان شناسی و حتی فلسفه‌ زبان‌ هم‌ به‌ معرفت شناسی متون‌ باز شود.

در پاسخ‌ به‌ چگونگی‌ دستیابی به معانی قرآن استاد بهبودی تلویحاً تقریر سنتی چرخه‌ تأویل که‌ معنای بخش‌ از کل‌ و معنای کل‌ از بخش‌ قابل فهم است را در عمل استفاده کرده اند. همچنین به «تأثیر سنت‌ و پیش فهم ها در فهم‌ متون و فرایند دریافت معانی» اشراف کامل داشتند و در شناخت معانی قرآن تلاش نمودند تا آنجا که مقدور است، از هر گونه پیش فرض و پیش فهم سنتی دوری نمایند. این موضوع یکی از ارکان منظومه فکری استاد بهبودی است.

یکی از مهمترین انتقادات به استاد بهبودی در فهم قرآن و تألیف کتاب «معانی القرآن» عدم هماهنگی ترجمه آن با اجماع و فهم بزرگان سنت شیعی بوده است. با این حال استاد بهبودی باور داشتند که دوری از پیش فهم ها و پیش فرضهای سنتی، حتی در انتخاب زبان عربی برای وحی و القای معانی قرآن به یک زبان اصیل و کمتر شنیده شده برای هدایت بشر ضروری بوده است. زبانی که تا پیش از قرآن به آن زبان هیچ کتابی نوشته نشده است.

  • ضرورت پالایش احادیث در دوران معاصر
    حکیمی در این مقاله به هنگام معرفی مقاله استاد بهبودی در یادنامه، خود ایشان را نیز معرفی کرده و به نقل از خود ایشان ضرورت پالایش احادیث در دوران معاصر و عرضه معارف ناب را روشن نموده است.
  • تحول پژوهش و فهم دینی با رویکرد بهبودی
    این نوشتار برگرفته از مصاحبه ای است که ایبنا با آقای دکتر خسروی درباره رویکرد متفاوت استاد بهبودی در پژوهش و فهم دین دارد. شناخت این رویکرد تحول فهم دینی آیندگان را سبب خواهد شد.
  • ابتکار و شجاعت علمی در پژوهش
    مصطفی دلشاد تهرانی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره میراثی که از مرحوم بهبودی بر جای مانده است اظهار کرد: به نظر می‌رسد میراث علمی مرحوم شیخ محمدباقر بهبودی بسیار گرانبهاست. ایشان علاوه بر حوزه علوم قرآنی، تفسیر و به‌ خصوص قرآن‌پژوهی، در حوزه حدیث، علوم حدیث، حدیث‌پژوهی و به‌ویژه فقه الحدیث و نقد الحدیث میراث با ارزشی از خود باقی گذاشت.
  • رویکرد «تاریخی – حدیثی» به تفسیر
    آقای بهبودی جزء مدافعان تفسیر علمی به این معنا نیست که در تفسیر کل قرآن از رویکرد علمی بهره ببرد؛ ولی ایشان نظر ویژه‌ای در خصوص آسمان‌های هفت گانه در قرآن دارند که در جزوه‌ای به همین نام بیان کرده‌اند که هفت آسمان را در منظومه شمسی پیدا بکنیم. در درجه اول رویکرد استاد بهبودی حائز اهمیت است که تاریخی-حدیثی است و نه علمی-تجربی.
  • رابطه علم و قرآن از نگاه استاد بهبودی
    دکتر فرزانه روحانی درباره رابطه دین و علم از منظر علامه بهبودی می گوید. دیدگاه اندیشمندان درباره رابطه علم و دین در چهار رویکرد عمده قابل ذکر است: تداخل، تعارض، تمایز و توافق. به نظر می‌رسد استاد محمدباقر بهبودی از موافقان دیدگاه توافق علم و دین است که بر اساس این دیدگاه، علم و دین سازگار و حتی مکمل یکدیگرند.
Skills

, ,

Posted on

آبان ۲۱, ۱۳۹۸

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *