این نوشتار ترجمه روان و زیبایی از آیات اول تا ۳۹ سوره بقره، برگرفته از کتاب معانی القرآن، آمده است. موضوع این آیات هدایت خداوند متعال و سه رویکرد انسان ها به آن؛ ایمان، کفر، نفاق است. همچنین به نقش معجزه قرآن در دعوت انسان به اسلام و به دلایل نادرستی کفر به خداوند با روایت داستان آفرینش بشر اشاره شده است.

ایمان

انسان ها و ایمان به اسلام

بسم الله الرّحمن الرّحیم. ا. ل. م. (۱) این قرآن کتابی است بی‌تردید که رهنمای اهل تقوا است و مردم در برابر آن به سه دسته تقسیم می‌شوند. (۲)

ایمان

دسته‌ اول کسانی باشند که به عالم غیب ایمان می‌آورند و نماز را بر پا می‌دارند و از روزی خود در راه خدا انفاق می‌کنند، تا نیاز نیازمندان را مرتفع سازند. (۳) آنان که چون یهودان تعصب قومی ندارند؛ هم به آیین تو ایمان می‌آورند و هم به آیین پیامبران پیش از تو ایمان می‌آورند و جهان واپسین را به یقین باور دارند. (۴) اینهایند که با رهبری پروردگارشان بر راه درست می‌روند و اینهایند که با طی کردن این پنج کلاس تربیتی از آتش دوزخ می‌رهند. (۵)

کفر

دسته‌ دوم کسانی هستند که به قرآن کافر شده‌اند؛ خواه به آنان اخطار کنی و یا اخطار نکنی از تهدید قرآن نمی‌هراسند و راه ایمان نمی‌گیرند، از آن رو که تقوا ندارند. (۶) خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده تا نفهمند و بر گوشهایشان مُهر نهاده تا نشنوند. علاوه بر دیدگانشان پرده‌‌ای حائل است که راه درست و نادرست را نشناسند. عذاب بزرگ آخرت در انتظار آنها است. (۷)

نفاق

دسته‌ سوم جماعتی از مردمند که ظاهرا کتاب آسمانی را رد نمی‌کنند؛ به زبان می‌گویند که به خدا و روز واپسین ایمان آورده‌ایم؛ ولی در دل ایمان ندارند. (۸) می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند و مطامع خود را به دست آورند و نمی‌دانند که خود را فریب میدهند و به گرداب بلا می‌اندازند. (۹) در دل‌های این دسته از مهاجران بیماری تزویر و نفاق است و خداوند بر بیماری آنان افزود که با رواج قرآن بر مطامع خود افزودند و از این جهت که با فریب و تزویر ادعای ایمان کرده‌اند، عذاب دردناکی برای آنان مهیا است. (۱۰)

هر گاه بر آنان اعتراض شود که با تزویر و نیرنگ راه ستیز و فتنه را هموار مسازید، می‌گویند: ما در راه صلح و صفا گام می‌زنیم. (۱۱) همگان بدانند که این‌ها در راه ستیز و فتنه گام می‌زنند و خود نمی‌دانند. (۱۲) و چون به آنان گفته شود شما هم مانند سایران یک دله ایمان بیاورید، می‌گویند: آیا ما هوشمندان زیرک همانند ساده‌اندیشان دل به ایمان بدهیم؟ همگان بدانند که این‌ها خود ساده‌اندیشند و نمی‌دانند با این زیرکی در چه دامی گرفتار آمده‌اند. (۱۳)

و چون با مؤمنان ملاقات کنند، ادعا می‌کنند که ایمان آورده‌ایم و چون با پیشوایان و سروران بداندیش خود، خلوت نمایند، می‌گویند: ما با شما همراهیم، ما مؤمنان را به استهزا گرفته‌ایم و دست انداخته‌ایم. (۱۴) خداوندشان به استهزا بگیرد و در سرکشی و طغیان روحی، بر دوام بدارد تا میان دو جبهه، حیران و سرگشته بمانند. (۱۵) اینها با داشتن قرآن که باید هدایت را خریدار شوند، گمراهی را خریدار شدند. از این‌رو در معامله سودی نبردند و از دیر باز به راه درستی نرفته بودند. (۱۶)

مثـال:

حکایت آنان، حکایت آن مردی است که آتشی بیفروزد تا روشنایی به دست آورد و چون شعله‌ آتش پیرامون او را روشن سازد، خداوند شعله‌ی آتش او را خاموش کند و او را با تابعانش در تاریکی فرو گذارد که هیچ نبیند. (۱۷) تا آن حد که گویا کر و لال و کورند که نه فریاد رهبران را می‌شنوند و نه با فریاد خود، تقاضای کمک می‌کنند و نه راه درست را تشخیص می‌دهند که از راه ضلالت باز نمی‌گردند. (۱۸)

یا حکایت آن ابری سنگین که از آسمان دامن فرو نهاده باشد، با سیاهی‌ها و با غرش و صاعقه. و مردم از ترس مرگ که زهره‌ی آنان آسیب نبیند، انگشت‌ها را در گوش خود چپانیده‌اند، تا مانند کران غرش صاعقه را نشنوند. اما سطوت خداوند جهان تنها در غرش آسمان نیست، بلکه از شش جهت در کمین کافران است. (۱۹)

گوش‌ها را با انگشت خود پر کرده‌اند تا فریاد صاعقه را نشنوند و چشم‌ها را باز کرده‌اند تا در روشنایی صاعقه راه را بیابند؛ اما صاعقه چنان سهمگین است که می‌خواهد بینایی آنان را برباید. هر لحظه‌ای که برق می‌جهد و پیرامونشان روشن می‌شود، به راه می‌افتند و چون فرو می‌نشیند و جهان در چشمانشان سیاه می‌شود، متوقف می‌مانند که مبادا در چاه و چاله‌ای سقوط نمایند. اگر خدا خواسته باشد، با غرش رعد و درخش صاعقه شنوایی و بینایی آنان را می‌برد. به یقین خداوند جهان بر انجام هر گونه خواسته‌ای توانا است. (۲۰)

دعوت انسان ها به ایمان

دلایل پرستش خداوند

ای مردم، آفرینش و پرورش از هم جدا نیست که یک خدا، خدای آفرینش باشد و چند خدای دیگر خدایان پرورش باشند، تا شما مردم در معابد خود، به عبادت آن خدایان بپردازید. شما باید یکتا پروردگار خود را بپرستید. همان یکتا خداوندی که شما را و پدران پیشین شما را آفرید تا در سایه پرورش و هدایت او راه تقوا را طی کنید. (۲۱)

همان خدایی که به منظور پرورش شما بستر خاک را نهالی شما ساخت و آسمان را چون سقف بر سر شما افراشت و از آسمان بارانی فرو بارید و با آن باران میوه‌ها و دانه‌ها پرورانید تا روزی شما باشد. چونان که می‌نگرید، پرورش و آفرینش یکی است. خدای پرورش و آفرینش هم یکی است. پس برای یکتا خدای پرورش و آفرینش همتا متراشید، با آن که این نکته‌ها را می‌دانید. (۲۲)

معجزه قرآن و ایمان

ایمان و قرآن کریم

و اگر در صحت این کتاب آسمانی که بر قلب بنده‌ درگاه خود نازل کرده‌ایم، شک آورده‌اید و آن را ساخته‌ دست بشر می‌دانید، اگر واقعاً راست می‌گویید و قصد بهانه جویی ندارید، برای روشن کردن حقیقت، یک سوره قرآن بسازید. شما می‌توانید از همه‌ افراد بشر دعوت کنید و در حال حاضر سخن سازان محافل را فرا بخوانید تا با یاری هم یک سوره بسازید. فقط از ساخته‌های خداوند جهان یاری نگیرید که جمله‌های قرآن را به صورتی دیگر ترکیب نمایید و آن را ساخته‌ خود معرفی نمایید. (۲۳)

و اگر نتوانستید که یک سوره قرآن بسازید و هرگز نمی‌توانید، پس به خود بیایید و از آتش دوزخ بترسید. آتشی که شعله ساز آن آدمیانند و سنگ کبریتِ این آتش که گازهای آن با نفس کشیدن آدمیان و به هم سودن سنگ‌های غلتان، شعله‌ور می‌شود، هم‌اینک برای کافران مهیا است. (۲۴)

پاداش ایمان آورندگان به قرآن

ای رسول ما، این فراز قرآن را به منظور انذار و اخطار به کافران در نمازهایت تلاوت کن و متقابلاً کسانی را که ایمان آورده‌اند و عبادات شایسته به جا آورده‌اند، به این پاداش الهی بشارت ده؛ که بوستان‌هایی برایشان مهیا است که از زیر درخت‌هایش نهرها روان است. هر میوه‌ای که از آن بوستان‌ها تناول کنند، با خود می‌گویند: این همان میوه‌ای است که در دنیا تناول کرده‌ایم، با آن که چنین نیست. بلکه مشابه آن را در طبق ها برایشان آورده‌اند. و برای آنان جفت‌هایی پاک و پاکیزه مهیا است. و در بوستان‌ها جاودانه برقرارند. (۲۵)

فسق و گناه، عامل گمراهی و مخالفت با قرآن

خداوند از بیان حقیقت، گرچه با زبان مَثَل باشد، حیا نمی‌ورزد. از پشه لاغر گرفته تا برسد به بزرگ‌تر و چاق‌تر، تا برسد به شجر و بشر و یا ابر آسمان و موج دریا. مردم در برابر حکایت‌ها و مثل‌های قرآنی به دو دسته بر صف می‌شوند، آن کسا نی که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که مَثَلی راست و درست از جانب پروردگارشان ایراد شده است، تا حقیقت را مجسّم و ملموس سازد.

ولی آن کسانی که کافر شده‌اند، زبان به اعتراض می‌گشایند که خداوند جهان از ایراد این مَثَل‌ها چه منظوری دارد؟ می‌خواهد مانند شاعران هجوسرا دشمنان خود را هجو کند و مایه ریشخند و اتهام مردم سازد؟ به آنان باید گفت که خدا می‌خواهد در پرتو داستان و مَثَل، جمع کثیری از مردمان را گمراه سازد و از راه درست بِرَماند و جمع دیگری از مردمان را به راه راست هدایت کند، اما خدا جز مردم فاسق را از راه راست خود گمراه نمی‌سازد. (۲۶)

هم آنان که پیمان خدا را بعد از تعهدی قاطع، می‌شکنند و پیوند خویشی را که خدا فرمود به هم وصل شود، پاره می‌سازند و در زمین تباهی می‌آفرینند؛ هم آنان مردمی زیان بارند. (۲۷)

آفرینش انسان و دلایل ایمان به خداوند

شما مردم، چسان به خداوند جهان کافر می‌شوید، با آن که بی‌جان بودید و او به شما جان داد. بعد از آن شما را بی‌جان می‌سازد و دوباره جان می‌دهد، سپس به پیشگاه او باز گردان می‌شوید. (۲۸) او همان خدایی است که نعمت‌های زمین را برای مهمانی شما مردم آفرید. سپس به سوی آسمان پر کشید و گازهای آسمانی را در قالب هفت پیکر آسمانی پیراست. او به سرّ هر خواسته ای دانا است. (۲۹)

به مردم خاطرنشان ساز که پروردگارت به فرشته‌های سنا گفت: می‌خواهم در روی زمین نسلی دیگر جایگزین سازم آماده‌ فرمان باشید. فرشته‌ها گفتند: آیا باز هم نسلی دیگر در کره‌ خاکی جایگزین خواهی ساخت که چون پیشینیان در عوض تسبیح و تقدیست تباهی بینگیزند و خون بریزند، با آن که ما در پهنه زمین از دشت و دریا و کوهستان و صحرا تو را ستایش و تسبیح می‌کنیم و به تقدیست زبان گشاده‌ایم؟ پروردگارت گفت که من چیزها می‌دانم که شما نمی‌دانید. (۳۰)

بدین منظور که فرشتگان راز خلقت نو را دریابند و با اهداف آن آشنا گردند، پروردگارت نام آدمیان را به آدم آموخت. سپس چند تن از اشباح آنان را بر فرشتگان جلوه‌گر ساخت و گفت: اگر شما به راستی از راز آفرینش نو آگاهید، شخصیت این چند تن را مکشوف نمایید. (۳۱) فرشته‌ها گفتند: بار خدایا، تو از سؤال بی‌جا منزهی. ما که از عالم غیب بی‌خبریم و جز آنچه را که خودت به ما آموخته باشی، چیزی نمی‌دانیم. دانای کاردان، تنها تو هستی. (۳۲)

کلید نام ها

خداوند به آدم گفت: نام این شخصیت‌ها را به فرشته‌ها اعلام کن. و چون آدم نام آنان را اعلام کرد و گفت: این یک فرزندم نوح است با کشتی نجات؛ و این یک فرزندم ابراهیم خلیل است با آن نمرود؛ این یک فرزندم کلیم خدا است با آن فرعون؛ و این یک فرزندم روح قدسی خدا است با آن قوم یهود؛ و این یک فرزندم خاتم انبیا است، سید آدمیان؛ و این یک فرزندم سرور اولیا است و آن یک همسرش زهره‌ی زهرا سیده‌ بانوان جهان؛ و این یک فرزندم مهدی است خاتم اوصیا …

فرشته‌ها دانستند که این نوبت، نسل بشر رهبر و راهنما دارد، مکتب و مذهب دارد، کلاس تربیت دارد و چونان نسل‌های قبل غرق تباهی نخواهد شد؛ لذا با سکوت خود تجدید آفرینش را مهیا شدند و پروردگارت به آنان گفت: من شما را نگفتم که از نهان آسمان‌ها و زمین آگاهم و هر نکته‌ای را که آشکارا بگویید، می‌شناسم و هر اعتراضی را که در طول قرن‌ها در دل نهفته بودید، می‌دانم. (۳۳)

سجده همگان

و خاطرنشان ساز که در آخرین لحظات حیات‌بخشی آدم، به فرشته‌ها گفتیم به افتخار آفرینش آدم به خاک بیفتید. همگان خدا را سجده بردند، به جز ابلیس که ابا ورزید و خود را بزرگ شمرد و در دوره‌ پیشین جزو کافران بود. (۳۴)

بهشت و هبوط

و به آدم گفتیم که با همسرت در هر جای این بوستان که خواهید، سکنی بگیرید و در هر وادی از میوه‌های آن که مایل باشید، به وفور تناول کنید. اما به این بوته‌ پر برگ نزدیک نشوید؛ وگرنه از سیه‌کاران می‌شوید. (۳۵)

ابلیس بداندیش، آن دو را از بوستان بهشت فرو لغزانید و از آن نعمت بیکران بیرون راند؛ و ما به همگان از آدم و حوا و ابلیس و فرشته‌ها و همه‌ نسل بشر گفتیم: به زمین فرود شوید، با آن ستیزه و دشمنی که همراه خود می‌برید. برای شما در روی زمین قرارگاهی است، با توشی اندک، آن هم برای چند صباح. (۳۶)

هبوط آدم

آدم از پیشگاه پروردگارش کلماتی دریافت که او را به مغفرت خدا رهنمون گشت و خدا با آدم آشتی کرد. خدا اهل آشتی و مهربانی است. (۳۷) ما به هنگام هبوط و فرود به ساکنان بهشت گفتیم: همگان یکجا فرود شوید که دیگر با شمایم کاری نیست، تا آنگاه که رهنمودی از سوی من نزد شما فراز آید که یقیناً خواهد آمد، آن کسانی که از رهنمود من پیروی کنند، نه ترسی بر سر آنان سایه‌گستر خواهد بود و نه خود اندوهی از آتیه‌ نامعلوم خود به دل دارند. (۳۸) و آنان که به رهنمود من ناسپاسی ورزند و کافر شوند و آیات هدایت و رسالت ما را دروغ انگارند، هم آنان یاران دوزخند و در کره‌ آتش جاودان خواهند ماند. (۳۹)

ایمان دو