امیر ذوقی، مسئول بخش عربی دانشگاه امام صادق(ع) است. وی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن، نظرات خود را در خصوص دانش زبان عربی و دقت ترجمه قرآن محمدباقر بهبودی ارائه نموده است که متن آن را به شرح زیر از نظرتان میگذرانیم.
دانش عربی استاد بهبودی
وی در زبانی عربی شاگرد شیخ محمد تقی نیشابوری معروف به ادیب نیشابوری یا ادیب دوم بود و این موضوع خیلی در دانش عربی وی اثر داشت و خیلی دقتها را مرهون این شاگردی است.
بهبودی در خصوص اینکه چه کتابهایی برای دانش عربی خوب است، مغناللبیب ابن هشام مربوط به قرن هشتم را معرفی میکرد و معتقد بود که این کتاب انسان را ملّا میکند. وی در حوزه دستور زبان دقتهای جالبی داشت. ما میدانیم در حوزه صرف، وقتی ریشهای به بابی میرود، معنای جدید پیدا میکند و مثلاً خرج یعنی خارج شد، اما اخرج یعنی خارج کرد.
مثال در حوزه صرف
وی این مسئله را به خوبی در آیات قرآن دیدهاند. برای مثال در ذیل آیه:
«فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یِقُومَانُ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ
و اگر معلوم شد که آن دو دستخوش گناه شده اند دو تن دیگر از کسانى که بر آنان ستم رفته است و هر دو [به میت] نزدیکترند به جاى آن دو [شاهد قبلى] قیام کنند پس به خدا سوگند یاد مى کنند که گواهى ما قطعاً از گواهى آن دو درستتر است و [از حق] تجاوز نکرده ایم؛ چرا که [اگر چنین کنیم] از ستمکاران خواهیم بود.»
مائده/۱۰۷
بیشتر مترجمین و مفسرین اسْتَحَقَّ را مستوجب گناه شدن میدانند که به صورت فارسی ترجمه کردند، ولی وی «اسْتَحَقَّ» را وجدان مفعول به علی صفت و مفعول به «إِثْمًا» میداند که مرادش این است که وی دروغی را که جعل کرده، حق نشان داده است.
مثال در حوزه نحو
در مباحث نحوی هم دقتهای خاصی از وی میبینیم، برای نمونه در سوره مائده آیه ۱،
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُم بَهِیمَهُ الأَنْعَامِ إِلاَّ مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ
اى کسانى که ایمان آوردهاید به قراردادها [ى خود] وفا کنید براى شما [گوشت] چهارپایان حلال گردیده جز آنچه [حکمش] بر شما خوانده مى شود، در حالى که نباید شکار را در حال احرام حلال بشمرید، خدا هر چه بخواهد فرمان مىدهد.»
مائده، آیه اول
در جلسه قرآنی که داشتیم و بر روی ترجمه آیه بحث میکردیم و با رجوع به ترجمه بهبودی دیدیم که این آیه متناسب با قواعد دانش زبان عربی و با دقت ترجمه شده است.
تداخل احوال
وی در بحث از این آیه میگوید که « إِلاَّ مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ» ناظر به آیه سوم مائده است. در این جا أُحِلَّتْبه معنای حلال شمردن صید است و مُحِلِّی اسم فاعل و به معنای کسی است که دام را حلال میشمارد و غَیْرَکه مضاف محلی است، این افاده را میکند و وَ أَنتُمْ حُرُمٌ جمله حالیه است برای ضمیری مستتر در مُحِلِّی و در اینجا به زبان فنی تداخل احوال داریم.
در این صورت معنا این میشود که گوشت دام اهلی برای شما حلال شد، مگر در صورتی که شما در حال احرام باشید، شما در حال احرام حلال را حرام بشمارید. اگر در ترجمههای قرآن دقت کنید میبینید بعضاً ذکر شده است که صید باید حیوان وحشی حلالگوشت باشد و بعضاً گفتهاند قطعه دوم آیه به این معنی است که نباید در حال احرام صید را کشت و حلال شمرد.
با این دقت عربی وی معلوم میشود که اگر انسان در حال احرام صید کند تا مادامی که مراسم خود را انجام نداده است، حق ندارد گوشت حیوان اهلی بخورد و با توجه به اینکه وی شمّ فقاهتی داشت، این برداشت را انجام داد.
برخی از انتقادها درباره ترجمه واژگان
البته کار وی خالی از انتقاد نیست، اما در مجموع اطلاعات صرفی و نحوی و ادبی وی بالا بود. در بحث واژهشناسی یک روش داشت که به این روش در معارف قرآنی و معانی القرآن اشاره کرد. طبق این روش باید در هر لغت به معنای اصلی و اولی مراجعه کرد.
فرض کنید در بحث حجاب، معنای فرج را چاکدامن ترجمه کردهاند و یا ظالمین را سیاه شدن معنا کردهاند. این روش قابل نقد است و بعضاً در چاپ بعدی در خصوص ظالمین به صورت تلویحی پذیرفتند که به صورت ظالمین ترجمه شود یا در خصوص فرج که به معنای عورت است. به نظر میرسد که استعمالات عصر نزول به معنای عورت است و در آیه دمیدن روح در حضرت مریم نیز به این معنا به کار رفته است.
ترجمه دقیق
اما به نظر میرسد وی در جاهایی هم درست رفتهاند، مثلاً در بحث از آغاز از روزهداری، خداوند میفرماید «…کُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ…؛ و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود، سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید…» (بقره/۱۸۷) در این جا روایاتی است که میگوید، منظور از الْخَیْطُ الأَبْیَضُ فجر صادق است و منظور از الْخَیْطِ الأَسْوَدِ بقیه آسمان است که سیاه است و مِنَ بیانی یعنی بخورید و بیاشامید تا فجر صادق از بقیه پهنای آسمان معلوم شود
بهبودی ایراد میکرد که الْخَیْطُ الأَبْیَضُ یعنی نخ سفید و در روایات امامیه، فجر صادق به نهر سورا و یا طاق چلوار سفید تشبیه میشود. وی می گوید اگر بپذیریم استعاره نخ سفید برای چنین پدیده طبیعی درست باشد، در استعاره و تشبیه مشبه به باید از صفت تشبیه اجلی باشد که این طور نیست.
این روایات به معنای این است که یک رودی سفیدی در جریان است، در این صورت باید بپذیریم که بقیه آسمان استعارهای از نخ سیاه باشد و ذوق عربی استعاره گرفتن نخ سیاه را برای پهنای سیاه آسمان قبول نمیکند. وی این مسئله را نقد میکند و معتقد است بخورید و بیاشامید که در اثر نور فجر سابق بتوانید نخ سفید را از نخ سیاه تشخیص بدهید، البته امروزه با وجود نورهای کاذب چنین کاری امکان ندارد. وی در مقاله فجر صادق و فجر کاذب کاملاً این مسئله را توضیح میدهد.
تفریط در مساله مَجاز
دعوی در خصوص دامنه بسیار کاربرد مجاز و استعاره است و از نظر وی این کاربرد بسیار محدود است و وی اسْتَوَى را به معنای مستقر شدن و تکیه زدن ترجمه کرده است. خیلی از آیات را که غالب مفسرین و یا فهم عرفی در معنای مجازی فهمیده است، نفی میکند.
این استعاره در زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، برای مثال وقتی ما در زندگی روزمره و در مترو میگوییم استخوانهایم خرد شد، آیا به این معناست که اگر عکس رادیولوژی بگیرم، این خرد شدن معلوم خواهد شد، طبعاً به این معنا نیست. یا امیرالمومنین(ع) در خطبه شقشقیه میگوید دو کتفم از هم جدا شد، آیا این در حقیقت به این معناست. این از کاربردهای زبان و حدود نیم قرن است که در زبانشناسی بیان میشود که در گفتوگوهای روزمره از مجاز و استعاره استفاده میکنیم. من قائل هستم که نباید در مسئله مجاز تفریط و افراط کرد و بهبودی در این زمینه تفریط کرده است.
ظاهرگرایی در ترجمه
در آیه مورد اشاره خداوند به زبان بشر سخن گفته و خیلی از معارف الهی قابل بیان توسط زبان نبوده و یا مخاطب عصر نزول نمیتوانسته است درست دریافت کند، بنابراین به زبانی سخن گفته تا مخاطب بفهمد که خداوند برای مخاطب بشری این گونه تصویرسازی کرده است که چطور پادشاهی پس از فتوحات و به اطاعت کشاندن یاغیان، به تخت قدرت تکیه میزند و در واقع این آیه کنایه از تسلط بر تمام امور است.
به عبارت دیگر قرآن قرار است به لسان قوم نازل شود. قاعدتاً آن بحثهای فلسفی دقیق را این قوم متوجه نمیشدند. در واقع این بدان معناست که کائنات تحت تسلط تدبیر الهی قرار گرفته است و نه اینکه قبلش اینگونه نبود. یک نمونه دیگر برای اینکه خداوند در ماتریکس فهم ما صحبت میکند، این آیه است که
«أَمْ أَمِنتُم مَّن فِی السَّمَاء أَن یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ
یا از آن کس که در آسمان است ایمن شده اید که بر [سر] شما تندبادى از سنگریزه فرو فرستد پس به زودى خواهید دانست که بیم دادن من چگونه است.»
ملک/ ۱۷
آیا این آیه میخواهد بگوید خدا در آسمان است، خیر چون این آیه در گفتمان مشرکینی بوده است که معتقد بودند خدا جایش در آسمان است. این موارد بحثهای دقیقی است و یکی از واگراییهای مرحوم بهبودی از منتقدانش در همین حوزه است که باید به لحاظ زبانشناسی خوب تبیین شود.
جمع بندی
به عنوان جمعبندی توانایی بهبودی در خصوص صرف و نحو باید بگویم وی دقتهای خیلی خوبی داشت و اینکه از آیات ۱۱، ۱۲ و ۱۷۶ سوره نساء، کل احکام ارث را قبل از انقلاب منطبق بر فقه امامیه استخراج کرد، کاری بدیع و بینظیر است.
اما برخی از دیدگاههای وی در حوزه واژهشناسی قابل نقد است. وی به لحاظ هوش سرشار، دقت علمی بالا، آشنایی فراگیر با تراث شیعه و سنی قابل ستایش است. وی ایدهبخش است و در برخی از موارد نظراتش از بسیاری از مترجمین و مفسرین صحیحتر بوده است. دانش زبان عربی و دقت ترجمه قرآن وی متفاوت است.
سایر نکات
البته به لحاظ سنی شاگرد وی محسوب نمیشوم، اما من رفتوآمدهایی با وی داشتم و جلسات آموزندهای در خدمت وی بودم و از این لحاظ میتوانم شاگرد وی محسوب شوم. آخرین بار پیش از فوت این استاد، گفتوگویی در حدود بیست و پنج دقیقه در خصوص سوره بقره داشتم که دیگر نتوانست صحبت کند.
متاسفانه وی به خاطر طرح بحثهایی که به دنبال چاپ معانی القرآن و صحاحشان بود، مهجور واقع شد و حقش پس از فوت در رسانهها به درستی ادا نشد. من چند نوبت با جمعی از دوستان جلسات قرآن به خدمتش رسیدیم و نشستهایمان با وی دو ساعت به بالا بود.
جزوه دستخطی از خود در خصوص نجاشی را به من داد تا استفاده کنم. وی به من میگفت دو کار دارد که برای بعد از فوتش گذاشته که چاپ شود؛ یکی رساله تعبیر خواب بود و دیگر رساله عملیه بود. ما باید بپذیریم که یک سری عقاید اصلی وجود دارد و در عقاید دیگر میتوان اختلاف نظر داشت. اگر ما در ایران قدر وی را ندانستیم، محمد حیدر حبالله در لبنان به آثار حدیثی وی اهتمام داشت و در مجموعه تراث شیعی به معرفی آن پرداخت.
آخرین دیدگاهها