در این نوشتار شرح آیات ۳۷ تا ۴۵ از سوره نساء، برگرفته از کتاب تدبری در قرآن، همراه با ترجمه آن آورده شده است که درباره توصیه به «احسان و انفاق و نماز» و ریاکاری و ضلالت بحث می کند. در فصل بعدی توصیه به عدالت و امانتداری عنوان شده است.
توصیه به احسان و انفاق
(وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئا وَ بِالْوَالِدَیْنِ احْسَانا وَ بِذِی الْقُرْبَی وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَی وَ الْجَارِ الْجُنْبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ مَا مَلَکَتْ ایْمَانُکُمْ آن اللهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالا فَخُورا* الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَامُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ مَا اتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ وَ اعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابا مُهِینا)
۳۷
آن کسانی که بخل می ورزند و مردمان را به ورزیدن بخل فرمان می دهند و نعمتی را که خداوند رحمان از فضل و فزونی خود به آنان عطا کرده است، کتمان می نمایند، با اختیار این شیوه ناپسند کافر می شوند و ما برای کافران عذابی خوارکننده مهیا کرده ایم.
خطاب آیه کریمه همچنان به کلّ بشریّت متوجه است؛ گرچه صبغه، صبغه ایمانی و آسمانی است. مفاد آیات کریمه روشن است. در این آیه ها به احسان مطلق توصیه کرده اند و جامعه را مدّ نظر داشته اند.
در آیه، احسان به همسر و فرزند مطرح نیست؛ چرا که مسایل آن قبلا گذشته است. کسانی که از این توصیه های آسمانی سرباز بزنند، به عنوان «مختال فخور» یاد می شوند که حاضر نیستند از قدرت مالی خود به نفع درماندگان و همسایگان استفاده کنند. لذا در آیه بعدی به عنوان بخیل و فرومایه نامیده می شوند که دیگران را نیز به بخل و فرومایگی تشویق می کنند و سخا و بخشش را شیوه ساده لوحان می انگارند.
این مطلب مربوط به اصالت ذاتی است که برخی ندارند. اگر در مسایل اجتماعی حاجتی پیش اید، از پرداخت سرانه و کمک نیز دریغ می کنند. ثروت و دولت خود را منکر می شوند. دست آخر در پایان آیه که می فرماید: (و اعتدنا للکافرین عذابا مهینا)، آنان را به عنوان کافر دوزخی یاد می کند. به همین ترتیب در آیات بعدی که می فرماید:
احسان و انفاق ریایی
(وَ الَّذِینَ یُنفِقُونَ امْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ لَا بِالْیَومِ الاخِرِ وَ مَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینا فَسَاءَ قَرِینا)
۳۷
و کسانی که اموال خود را به تظاهر و برای نمایش به مردم انفاق می کنند و به خدا و روز واپسین ایمان نمی آورند، یار و همدم شیطانند و هر کس یار و همدم شیطان باشد، همدم بدی خواهد داشت.
وصف حال مردم نااصل است. جمله (و من یکن الشیطان) متفرع بر جمله ای محذوف است که از قرینه استنباط می شود. به این صورت: «نُقَیّضْ لهم قُرنَاء فَزَیَّنُوا لهم اعمالهم و من یکن الشَّیطان له قرینا فساء قرینا».
(وَ مَاذَا عَلَیْهِمْ لَو امَنُوا بِاللهِ وَ الْیَومِ الاخِرِ وَ انفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللهُ وَ کَانَ اللهُ بِهِمْ عَلِیما)
۳۹
چه شکستی بر آنان وارد می شد اگر به خدا و روز جزا ایمان می آوردند و از آن رزق و روزی که خدا عطایشان کرده است، در راه خدا انفاق مینمودند. خداوند جهان به نیات پلید و ریاکاری آنان دانا بوده و هست.
این جمله، سؤال تقریعی است، ملامت و نکوهش می کند، به این صورت که از این بهانه جویی ها که شعار خود قرار داده اند و می گویند: (انُطْعِمُ من لو یشاء الله اطعمه)؛ و یا می گویند: «از آن روزی که عالم را نهادند. به هر کس هر چه لایق بود دادند». چه سودی عاید می کنند؟ و اگر ایمان می آوردند، لجاجت را کنار می نهادند و خالصانه انفاق می کردند، چه خسارتی به آنان وارد می گشت؟ از این انفاق ریایی که برای جلب توجه دیگران انجام می دهند، کدامین نتیجه را به دست آورده اند؟
پاداش احسان و انفاق
(انَّ اللهَ لَا یَظْلِمُ مُثْقَالَ ذَرَّۀٍ وَ آن تَکُ حَسَنَۀً یَضَاعِفهَا وَ یُؤْتِ مِن لَدُنْهُ اجْرا عَظِیما)
۴۰
خداوند جهان به وزن یک مورچه حق کسی را سیاه نمی کند و اگر کردار کسی نیک باشد، آن را دو چندان می کند و از پیشگاه خود پاداش بزرگی عطا خواهد کرد.
این آیه در مقام تعلیل مسایل انفاق است. به این معنا که اگر کسی خالصانه انفاق کند، گرچه ناقابل و کم باشد، به روز قیامت پاداش او محفوظ خواهد بود. اگر انفاق او کثیر و قابل باشد، اجر او دو چندان و سه چندان خواهد شد.
(فَکَیْفَ اذَا جِئْنَا مِن کُلِّ امَّۀٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنَا بِکَ عَلَی هؤُلَاءِ شَهِیدا* یَومَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِِینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَو تُسَوَّی بِهِمُ الْارْضُ وَ لَا یَکْتُمُونَ اللهَ حَدِیثا) «۴۲».
موقعی که از هر امتی، گواهی بیاوریم و تو را بر این امت گواه سازیم، حال آنان چسان خواهد بود. (۴۱) آن روز کسانی که به قرآن کافر شده اند و فرمان رسول خدا را نافرمانند، آرزو میکنند کاش در خاک شده بودند و دانسته های خود را از خداوند رحمان کتمان نمی کردند. (۴۲)
مفاد آیه در پاداش احسان و انفاق روشن است.
نماز و طهارت
(یَا ایُّهَا الَّذِینَ امَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاۀَ وَ انتُمْ سُکَارَی حَتَّی تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لَا جُنْبا الَّا عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّی تَغْتَسِلُوا وَ آن کُنتُم مَرْضَی او عَلَی سَفَرٍ او جَاءَ احَدٌ مِنکُم مِنَ الْغَائِطِ او لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیدا طَیِّبا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ ایْدِیکُمْ آن اللهَ کَانَ عَفُوّا غَفُورا)
۴۳
ای اهل ایمان، به نماز نزدیک نشوید در حالی که مست خواب و یا مست شراب باشید. تأمل کنید تا مستی از سر شما خارج گردد، تا آن حد که معنای گفته های خود را درک کنید. در حال احتلام و جنابت هم به نماز نزدیک نشوید، اول سر و تن را آب بدهید و جنابت را برطرف سازید. سپس نماز بخوانید. مگر آن که در حال عبور سفر باشید که نزدیک شدن به نماز و عبادت گناه شرعی ندارد.
برنامه شما این است که اگر بیمار باشید که آب دادن سر و تن مایه ضرر باشد و یا در حال حرکت قطار و عبور قافله باشید که فرصت توقّف نباشد؛ یا جُنب نباشید، بلکه یک نفر از شما مؤمنان بعد از تخلیه از گودال مستراح بیاید، یا آن که در خانه با خانم خود مباشرت کرده باشید و بخواهید به نماز و عبادت نزدیک شوید، ولی هرچه بجویید، آبی به دست نیاورید که وضو بگیرید و یا غسل کنید، پس همه شما نامبردگان یک تکلیف واحد دارید، باید بجویید و غباری از خاک پاک به دست آورید و آن را به صورتهای خود و دستهای خود بکشید؛ سپس وارد نماز و عبادت بشوید. به یقین خداوند رحمان باگذشت و آمرزگار است.
شرح آیه در مقاله «محکمات و متشابهات»، در معارف قرآنی مندرج است. مراجعه شود.
ضلالت امت یهود
(الَمْ تَرَ الَی الَّذِینَ اوتُوا نَصِیبا مِنَ الْکِتَابِ یَشْتَرُونَ الضَّلَالَۀَ وَ یُرِیدُونَ آن تَضِلُّوا السَّبِیلَ* وَ اللهُ اعْلَمُ بِاعْدَائِکُمْ وَ کَفَی بِاللهِ وَلِیّا وَ کَفَی بِاللهِ نَصِیرا)
۴۵
آیا به این یهودیان نمی نگری که از تورات آسمانی نصیبی عطا شده اند و با این حال خریدار ضلالت شده اند و از راه دشمنی میخواهند که شما نیز راه خود را گم کنید و به راه ضلالت بروید. (۴۴) خداوند رحمان دشمنان شما را بهتر می شناسد. خداوند رحمان برای حمایت و سرپرستی شما کافی است. خداوند رحمان برای نصرت و یاری شما کافی است. (۴۵)
تعبیر (نصیبا من الکتاب) به اعتبار آن است که قسمتی از کتاب تورات، مفقود و فراموش شده باقی ماند. در آن زمان که بیت المقدس سقوط کرد و نسخه های معدود تورات که در اختیار کاهنان معبد بود و در خزانه نگهداری می شد، با تخریب مسجد و هیکل نابود شد، عزرا که عرب آن را عزیر می نامد، به بازنویسی تورات پرداخت؛ و اهداف سیاسی، ملّی و قومی امّت یهود را بر احکام واقعی حاکم کرد. او به این ترتیب تشکُّل قومی و کیان مذهبی را سامان داد.
آنچه وی و پس از او هیلل و شمای ِبافتند و تدوین کردند، ضلالتی بود که مورد پذیرش بنی اسرائیل قرار گرفت. صادوقیان بینادگرا نیز مغلوب و مقهور فرّیسیان شدند که مصلحت گرا بودند و می گفتند: زندگی انسان با شرایط دائم التغییر نمی تواند در چهارچوب یک شریعت (تورات) مکتوب ثابت بماند. (برای اطلاع بیشتر)
یهودیان مدینه
یهودیان مدینه از این که قرآن و اسلام آمده است و با سنّت گزاری نو، راه صادوقیان را احیا می کند و شیوه قوم بنی اسرائیل مصلحت گرا را تقبیح می کند، سخت به وحشت افتاده بودند. آنان مسلمانان را تخطئه می کردند، به سوی اهداف ملّی قوم عرب دعوت می کردند و این بالاترین دشمنی بود که با اسلام و مسلمانان اعمال می کردند. مفاد آیه روشن است. در سوره آل عمران، آیه ۲۳ نیز شرحی در این زمینه گذشته است که در زیر مجدداً آورده شده است.
(الَمْ تَرَ الَی الَّذِینَ اوتُوا نَصِیبا مِنَ الکِتَابِ یُدْعَونَ الَی کِتَابِ اللهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَولَّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَ هُم مُعْرِضُونَ)
سوره آل عمران، آیه ۲۳
منظور از حکومت کتاب الله، همان رفع اختلاف های فقهی است که فرّیسیان با صادوقیان داشته اند و یکدگر را تخطئه می کردند. قرآن مجید در این زمینه می گوید: (انَّ هذا القران یقصُّ علی بنی اسرائیل اکثر الّذی هم فیه یختلفون و انّه لهدی و رحمۀٌ للمؤمنین) (نمل، ۷۷)؛ و نیز می گوید: (و ما انزلنا علیک الکتاب الّا لتبیّن لهم الّذی اختلفوا فیه. و هدی و رحمۀ لقوم یؤمنون) (نحل، ۶۴). به همین سبب حاکمیت قرآن را بر تورات و انجیل اعلام کرده و می گوید: (و انزلنا الیک الکتاب بالحقِّ مصدِّقا لما بین یدیه من الکتاب و مُهَیْمِنَا علیه) (مائده، ۴۸). لینک به سوره آل عمران
آخرین دیدگاهها