جهنم چیست ؟ این نوشتار بخش پنجم و آخرین بخش از سلسله مباحثی است که استاد محمدباقر بهبودی با عنوان «آغاز و انجام آفرینش» در درس گفته های خود، در مسجد قیطریه طرح نمود و پس از تدوین آنها نهایتاً در کتاب معارف قرآنی با همین عنوان منتشر کرد. در این بخش مهمترین آیات قرآن درباره این موضوع جمع آوری، ترجمه و شرح شده و به شناخت دوزخ یا جهنم از دیدگاه قرآن پرداخته شده است.

جهنم چیست

حشر دوزخیان

سوره نازعات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«وَ النَّازِعَاتِ غَرْقًا. وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا. وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا. فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا. فَالْمُدَبِّرَاتِ اَمْرًا. یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ. تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ. قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ وَاجِفَهٌ. أَبْصَارُهَا خَاشِعَهٌ. یَقُولُونَ اَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَهِ. اَئِذَا کُنَّا عِظَامًا نَخِرَهً. قَالُوا تِلْکَ إِذًا کَرَّهٌ خَاسِرَهٌ. فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَهٌ وَاحِدَهٌ. فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَهِ»

ترجمه: «سوگند به آن فرشتگان که چلّه کمان را تا آخرین حدّ بکشند. سوگند به آن فرشتگان که از پایگاه خود چون تیر از کمان بجهند. و آن فرشتگان که در فضا شناور شوند. از آن پس به تناسب بال ها بر هم سبقت بگیرند. و از آن پس به زمین درآیند و به تدبیر فرمان بپردازند.

آن روز که غرشی سهمگین بستر تمام خاکی زمین را بلرزاند. و بار دیگر در فضای زمین بچرخد و با غرش خود خاک گورها را غربال کند و پیکر نوبالیدگان را به عرصه اندازد. در آن روز دل ها در تب و تاب است؛ ولی چشم ها از شرم فروهشته خواهد بود، توأم باترس که فرجام ما چه خواهد بود.

می گویند: آیا بعد از مرگ دوباره نطفه هایمان را در گورهای خاکی کشت می دهند تا پیکری نو بر قامت ما بیارایند؟ آیا بعد از آن هنگام که استخوانهایمان نیز پوسیده باشد. گفته اند: اگر بازگشتی در میان باشد، بازگشت بی ثمری باشد؛ چرا که هیچ کس راه رفته را دوباره نمی پیماید و آنچه از قوه به فعل درآید، واپس نمی گراید.

ما می گوییم: بعد از بازگشت به محشر، جز این برنامه ای در میان نباشد که ناگهان فریادی پرهیبت و سهمگین از اعماق زمین بر کافران نهیب آورد و آنان را با پوسته ای از قطعات زمین به سوی دوزخ پرتاب سازد و تا چشم خود را باز کنند، در زمینی داغ فرو افتاده باشند که از داغی خواب بر چشمانشان راه نیابد».

(نازعات، ۱ـ۱۴)

سوره ملک

«إِذَا اَلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَ هِیَ تَفُورُ. تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا اُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا اَلَمْ یَأتِکُمْ نَذِیرٌ.

قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ اَنْتُمْ إِلا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ. وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی اَصْحَابِ السَّعِیرِ»

«و چون دسته دسته به کام دوزخ افکنده شوند، شعله های فرو خورده آتش که چون سراپرده، بر فراز دوزخ نوسانی پرتلاطم دارد، در بازدم چنان فوران کنند و زوزه کشان بر هوا بر شوند که فریاد خشم آتش را تمام دوزخیان بشنوند. چنان شعله های آتش فوران کنند و بر هوا بر شوند ،گویا می روند که از جوّ دوزخ جدایی بگیرند.

هرگاه فوجی از دوزخیان به کام آتش افکنده شوند و در سطح دوزخ فرو افتند، نگهبانان دوزخ می پرسند: مگر برای شما رسولی نیامد که اخطار کند و از عذاب دوزخ شما را بر حذر دارد؟ می گویند: بلی رسولی اخطارکننده و انذارکننده آمد، ولی ما رسالت آنان را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند جهان کتابی و منشوری نازل نکرده است. شما رسولان در گمراهی و شبهه ای فراگیر گرفتار آمده اید.

در نهایت دوزخیان اعتراف می کنند و می گویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم که سخن حق را بشنویم و یا خرد و فکر خود را به کار می گرفتیم و شخصاً راه درست را تشخیص می دادیم، امروز در میان دوزخیان نبودیم که با گدازه های آتشین پنجه دراندازیم».

(ملک،۷ـ۱۰)

سوره طور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَ الطُّورِ. وَ کِتَابٍ مَسْطُورٍ. فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ. وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ. وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ. وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ. إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ. مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ. یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا. وَ تَسِیرُ الْجِبَالُ سَیْرًا. فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ. یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا. هَذِهِ النَّارُ الَّتِی کُنْتُمْ بِهَا تُکَذِّبُونَ. اَفَسِحْرٌ هَذَا اَمْ اَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ. اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا اَوْ لا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَیْکُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ …»

(طور، ۱ـ۱۶)

ترجمه

«سوگند به کوه طور. سوگند به ده فرمان که نوشته شد. در الواحی نازک بریده از سنگ. سوگند به آسمان مشتری که آبادان و پرنعمت است. سوگند به سقف بلند آستروییدها و سنگپاره ها. سوگند به خورشید جوشان چون دریای خروشان. که عذاب پروردگارت با سقوط شهاب طارق در راه است. هیچ دافعی در مقابل آن نیست که راه آن را سد کند و یا منحرفش سازد.

آن روز که آسمان مریخ منفجر شود: گاه لمعان گیرد و رخشان شود، گاه شعله فرو کشد، سیاه و تاریک شود؛ آن روز که کوهپاره ها در فضا آواره شوند. وای بر این کافران که رسالت قرآن را تکذیب می کنند. آنان که درباره رستاخیز قرآن به بحث و جدل نشسته اند و الفاظ آن را به بازی گرفته اند.

آن روز که به سوی دوزخ پرتاب شوند. فریادی بشنوند که این است همان آتش دوزخ که تکذیب می نمودید. آیا این دوزخ فروزان هم جادو است یا چشمانتان نابینا است و دره های دوزخ را نمی بینید. اینک در تفت آتش کباب شوید. می خواهید ساکت بمانید و تحمل کنید.

یا تحمل نکنید و شیون بکشید. به حال شما فرقی نخواهد کرد. کسی بر سکوت شما ترحم نمی آورد و از شیون شما به تنگ نمی آید. شما سزای دستاورد خود را دریافت می کنید …».

جهنم چیست

در فصل بازسازی زمین خواندیم که به روز رستاخیز تمام سطح زمین صاف و مستوی خواهد بود؛ زیرا سنگ و سیمان و ماسه ای که در اثر انفجار زمین به هوا پرتاب می شود، فصل به فصل به همراه گازهای جدید تکویری و آب های تبخیری، بر سطح هسته نیمه جامد زمین فرو می نشیند و مانند شناژ سیمانی، سطح زمین پوسته پوسته بر زبر هم می چسبد و در زیر پوسته ها قهراً آب های دریایی که نازل می شوند، ذخیره می گردند.

در تمام این مدت و بعد از آن که بستر خاکی زمین مهیا شود و نطفه های آدمی را کشت دهند و بپرورند، آن قسمت از کره زمین که در معرض تابش دایم خورشید قرار دارد، خصوصاً در آن قسمتی که تابش خورشید مستقیم و عمودی است، حرارت دایمی و سالیانه، بلکه هر ساله خورشید، بر حرارت داخلی هسته که راهی برای نفس کشیدن ندارد، افزون می گردد و پوسته های فوقانی زمین را قطعه قطعه از هم می شکافد و جدا می کند.

در نتیجه مردم کافری که در آن قسمت کشت شده اند، از حاشیه شکاف ها، شیارها و ترک ها پرهیز می کنند و در وسط این قطعه ها تجمع می کنند و موقعی که ذخایر آب زیر پوسته ها از حرارت، به حد انفجار برسند: بالاخره مقاومت پوسته ها در برابر شدت غلیان دریاچه  های زیر پوسته تمام می شود و پوسته ها با آن افرادی که بر روی آن تجمع کرده اند، به فضا پرتاب می شوند و این در موقعی است که فصل به فصل کره زهره به زمین نزدیک می شود و با جاذبه خود پوسته ها را همراه با سرنشینانش به کام خود می بلعد. لذا است که قرآن مجید از انتقال دوزخیان به کره دوزخ به عنوان یک پرتاب سریع یاد می کرد.

پرتاب به کره دوزخ

قرآن مجید اشاره به این سنگپاره ها می گوید:

«وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا  …»

«آنان که کافر بوده اند، دسته دسته به سوی دوزخ رانده می شوند و در فضا می  روند و می روند تا آنگاه که به سیاره دوزخ برسند، درهای دوزخ باز می شود و یک سر به دوزخ سرازیر می شوند …».

(زمر، ۷۱)

مسیر به جهنم چیست

و درباره سرنشین بودن آنان که باید بر روی پوسته ها بچسبند تا خود را از خطر سقوط در فضا برهانند، می گوید:

«الَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِکَ شَرٌّ مَکَانًا وَ أَضَلُّ سَبِیلا»

«آنان که روز قیامت با قوز خمیده سوار بر سنگپاره ها به سوی دوزخ محشور می شوند، موقعیت شوم تری دارند و گمراهترند».

(فرقان، ۳۴)

نزدیک آوردن جهنم

و درباره نزدیک آوردن دوزخ تا بتواند دوزخان را ببلعد، می گوید:

«کَلا إِذَا دُکَّتِ الأرْضُ دَکًّا دَکًّا. وَ جَاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا. وَ جِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإنْسَانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّکْرَى»

«نه، هرگز چنین نیست که هرکس بهره وافری داشته باشد، نزد خدا محبوب است و هرکس بهره نازلی داشته باشد، مطرود است. و نه چنین است که نعمت و دولت را بر دولتمندان وافر کرده باشیم تا آنان را بنوازیم و گنجور سازیم؛ و نه از مستمندان دریغ کرده ایم تا آنان را دریوزه دیگران سازیم. آن روز که بستر زمین درهم کوبیده شود و پاره های آن نیز درهم کوبیده شوند که بر باد روند، پروردگارت به داوری محشر حاضر شود و فرشتگان بر گرد او هاله وار صف بر صف باشند و دوزخ را به نزدیک زمین آورند، آن روز آدمی زاده آیات خدا را به خاطر می آورد و کی تواند که بهره یاب گردد».

(فجر، ۲۱ـ۲۳)

جهنم چیست و نشانه های آن

قرآن مجید در وصف دوزخ ناهید و علایم شناخت آن می گوید:

«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا»

«بگو سخن حق از سوی پروردگار شما نازل شده است. هر کس خواهد ایمان بیاورد و هرکس خواهد کافر شود. ما برای سیه کاران که حق را پرده پوشی می کنند و یا به سیاهی می کشانند، آتش ناهید را فراهم کرده ایم که سراپرده های شعله آن بر سر آنان بردوام است و اگر از تفت گرما به تضرع و زاری درآیند و آبی بهر عطش تقاضا نمایند، از آبفشان ها، آبی سیاه و جوشان بر سرشان فرو می باریم که چهره هایشان را بسوزاند و کباب کند. آبی این چنین بد نوشابه ای است و چشمه های داغ آن آبشخوری است بدتر».

(کهف، ۲۹)

این آیه کریمه اعلام می کند که شعله های دوزخ بر سر دوزخیان مانند سراپرده خیمه می زند، نه آنکه دوزخیان داخل شعله ها باشند.

جهنم چیست : سراپرده آتش

در این زمینه آیات دیگری نیز داریم که می گوید شعله های دوزخ بر سر دوزخیان مانند خیمه طناب پیچ شده است. از جمله در سوره هُمزَه می گوید:

«نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَهُ. الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الأفْئِدَهِ. إِنَّهَا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَهٌ. فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَهٍ».

«آتش الهی که آتشی افروخته است. آتشی که با تنفس آدمیان شعله ور می شود و بر دلها سرک می کشد. شعله آن گازها بر فراز آسمان چادر زده است. و مانند سراپرده های سلطانی با طناب ها، دیرک ها، میخ ها و کلاف ها مستحکم شده است».

همزه، ۶ تا ۹

جهنم چیست : آتش بی هیزم

و در این زمینه که آتش دوزخ و شعله های فروزان آن هیزم ندارد، می گوید:

«یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ. وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ. وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ. وَ مَنْ فِی الأرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ یُنْجِیهِ. کَلا إِنَّهَا لَظَى. نَزَّاعَهً لِلشَّوَى. تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى. وَ جَمَعَ فَأَوْعَى»

«تبه کار مجرم آرزو دارد کاش می توانست فرزندان خود را جانفدا بدهد. با معشوقه اش و برادرش. با تمام عشیر و فامیلش. با همه مردمی که بر روی زمین بودند. تا جانفدا او را برهاند. نه هرگز رهایی میسر نیست. دوزخ شعله ای است بی هیزم، شعله خالص، شعله گاز. گوشت بدن را کباب می کند و فرو می ریزد. آن کسی را به سوی خود می خواند که پشت کرد و از قرآن رو برتافت. مال دنیا را گرد کرد و نهان داشت …».

(معارج، ۱۱ـ۱۸)

این چند آیه که مشابه آن در قرآن فراوان است، نشان می دهد که گازهای دوزخ ناهید در سطح ناهید تجزیه نمی شوند و کمتر شعله ور می گردند؛ خصوصاً گاز هلیوم که فقط در حرارت سوزان مشتعل می شود. در نتیجه گازهای ناهید خصوصاً گاز هلیوم در قسمت تاج این کره مشتعل می شود و هماره شعله های آتش و دود مانند سراپرده بر نیمی از کره دوزخ سایه افکن است و قهراً موقعی که قطعات پوسته زمین، مانند سفینه، همراه طاغیانی که بر آن سوارند، از میان این خیمه طناب پیچ شده آتشین ،به داخل ناهید دوزخ فرو غلتند، طوفانی ایجاد می کنند که سراپرده آتشین را به تلاطم می افکنند و در نتیجه فریاد زوزه آتش بلند می شود.

گازهای سوزان

قرآن مجید درباره این گازها است که می گوید:

«لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ»

ترجمه: «برای دوزخیان بسترهای گرم و داغ مهیا است و بر فراز سرشان پرده هایی چند از آتش و دود و خاکستر و گاز، گسترده و بردوام است».

(اعراف، ۴۱)

غاشیه به معنای روانداز و روکش است که قهراً ناظر به همین سراپرده تاریک و آتشین است. لذا است که در سوره زمر می گوید:

«لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ یَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ».

«برای آنان از فراز سرشان ابرهای سیاه آتشین است و از زیر پایشان ابرهای دیگر از دود و بخار گوگرد. این است آن عذابی که خداوند جهان بندگان خودش را از آن پرهیز می دهد: ای بندگان من، از خشم من بهراسید».

زمر، ۱۶

این آیه کریمه به صراحت سخن از سایه آتش و دود به میان آورده است. آن سایه ای که بر فراز سر دوزخیان است، همان سراپرده آتشین تیره رنگ است که در آیات قبلی مطرح شده بود. آن سایه ای که در زیر پای دوزخیان وجود دارد، همان گازهای سطحی زهره است که با تراکم در عمق دره های تنگ و تاریک به صورت دود و غبار مشهود می شود. این گازها موقعی آتش می گیرد و مشتعل می شود که سنگی از بالای کوه بغلتد و جرقه ای بزند و گازهای موجود را یک جا مشتعل سازد. حتی آن رشته گازهایی را که در مجاری تنفسی آنان داخل شده باشد، نیز به اشتعال بکشاند.

جهنم چیست : سایه دود

قرآن مجید در معرفی ماهیت این سایه ها می گوید:

«اِنْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ. لا ظَلِیلٍ وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ. إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ. کَأَنَّهُ جِمَالَهٌ صُفْرٌ. وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

«به راه افتید ای دوزخیان به سوی آتشی که تکذیب می کردید. به راه افتید به سوی این سایه ای که سه شاخه دارد. سایه ای نیست که خنک باشد و یا از تفت و شعله آتش حاجب و ساتر باشد. این سایه سایه دود و نفت و قطران است. برخاسته از شعله های گاز که شراره و زبانه های خود را به بلندای کاخ ها پرتاب می کند. شعله هایی که از دور تصور می شود اشترانی باشند زردفام که گردن می کشند و در قطارند. وای بر تکذیب کنندگان معاد از آن روز».

(مرسلات، ۳۰ـ۳۴)

البته اینک زهره و سایه آن در تابش خورشید قابل رؤیت نیست. روز قیامت هم که قرار است خطاب «انطلقوا» صادر شود، تابش خورشید بر صحرای دوزخیان بر دوام است و لذا زهره و سایه اش برای آنان قابل رؤیت نخواهد بود. ولی موقعی که دوزخ ناهید مدار خود را به زمین نزدیک کند: «وجی ء یومئذ بجهنم» (نباء، ۲۲) که شرح آن را خواندیم و تا آن حد به زمین نزدیک شود که دوزخیان آواز صفیر و زوزه دوزخ را بشنوند: «إذَا رَأَتهُم مِّن مَّکانٍ بَعیدٍ سَمِعوا لَها تَغَیّظاً وَ زَفیراً» (فرقان، ۱۲)،

که شرح آن را به زودی خواهیم خواند؛

«در این موقع پوسته های زمین با سرنشینان دوزخی به سوی دوزخ پرتاب می شوند و مانند اقمار در مدار زهره قرار می گیرند و به گرد زهره چرخان می شوند، تا هر پوسته ای سرنشینان خود را در آن دره ای که مقرر شده است، تخلیه کند».

«فَوَرَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیَاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا»

(مریم، ۶۸)

که شرح آن را باید در فصل بعدی ملاحظه نمایید؛ « در این هنگام است که دوزخیان سوار بر پوسته ها، دوزخ ناهید را به چشم می نگرند و ابرهای آتشین آن را نیز مشاهده می کنند و سایه مخروطی شکل آن را نیز که با سایه ابرهای دوزخی به شکل مثلث درآمده اند، خواهند دید».

جهنم چیست و برای کیست؟

در رابطه با همین سراپرده آتشین و سیاه است که قرآن مجید در سوره واقعه می گوید:

«وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ. فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ. وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ. لا بَارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ».

«یاران سمت چپ. چه بگویم از یاران سمت چپ. یاران سمت چپ در غباری از گازهای سمی جای دارند و چشمه های آب جوشان. و سایه ای از دود سیاه که نه خنک باشد و سلامت، نه ارجمند و باکرامت».

واقعه، ۴۱ تا ۴۴

جهنم چیست و کجاست؟

قرآن مجید در شناخت موقعیت این سیاره دوزخی می گوید:

«فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَ حَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ. النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ»

ترجمه: «خداوند مؤمن آل فرعون را از حیله های شوم فرعونیان نجات بخشید، اما بدترین عذاب ها پاپیچ فرعونیان گشت. اینک آتش ناهید است که صبح و شام بر شعله های فروزانش عرضه می شوند و روزی که قیامت قیام گیرد، گوییم: فرعونیان را به سخت ترین عذاب های دوزخ درآرید».

(غافر/المؤمن، ۴۵ـ۴۶)

این آیه کریمه با وضوح بیشتری اعلام می کند که دوزخ نابکاران همین کره زهره است که تنها در غروب و صبح قابل رؤیت است.

هرگز این سیاره را در نیمه شب ها نمی توان دید، یا هنگام غروب که خورشید فرو می رود و هوا قدری تاریک می شود و یا هنگام صبح قبل از آنکه خورشید سر برزند، این سیاره درخشان قابل رؤیت خواهد بود» (جهان ستارگان، ۶۹).

جهنم و کره ناهید

«در اطراف کره زهره ابر غلیظی متراکم است که سطح آن را پوشانیده است و در روی قرص آن لکه هایی دیده می شود و به وسیله همین لکه ها است که معلوم می شود کره زهره جزو سیاراتی است که حرکت انتقالی و حرکت وضعی آن ها همزمان انجام می شود. یعنی سیاره زهره ظرف ۲۲۵ روز حرکت انتقالی خود، فقط یک نوبت به دور خود می چرخد. بر سطح زهره همانند کره مشتری لکه های تاریک و روشن نیز مشهود شده است و روی هم رفته سطح زهره توسط این گونه ابرها و لکه ها پوشیده می ماند و قابل رؤیت نیست».

می گویند: «این ابرها فقط یک نیم کره زهره را می پوشاند و شگفت است که مانند عروس خجالتی هماره آن نیمه ای مستور است که رو به زمین دارد».

بنابراین باید گفت که این ابرهای متراکم همان دره هایی را پوشش داده اند که تبه کاران دوزخی را در خود جای داده اند و به همین علت و همین جهت، به سیاره دوزخ مستقلاً حرکت وضعی نداده اند تا بتواند هماره آن روی خود را با زمین مواجه بدارد که ابرهای ضخیم آن دره های دوزخ را از نظاره نامحرمان مستور بدارد. چنان که ابرهای تیره و روشن و پرتراکم مشتری مانع می شود که سطح مسکونی مشتری قابل رؤیت باشد.

البته حرارت این ابرهای آتشین که قرآن شرح می دهد به مراتب بیش از حرارتی است که اخترشناسان تخمین زده اند. اخترشناسان گفته اند:

«از این نظر که زهره به خورشید نزدیکتر است، هوای آن باید گرم باشد. پرده ابر می تواند شش دهم نوری را که به این سیاره می تابد، به فضا بازگرداند. با این همه گرمی، نوری که از ابرها نفوذ می کند و بر سطح زهره می تابد، قابل تحمل نیست؛ زیرا بیش از صد درجه سانتیگراد داغ می شود که نقطه غلیان آب است. اخترشناسان عقیده دارند که اگر در زهره آبی باشد، به حالت بخار است» (جهان ستارگان، ۶۷).

کوه های زهره نیز ارتفاع شگفتی دارند و قابل قیاس با کوه های زمین نیستند. ارتفاع کوه های زهره و به عبارت دیگر، عمق دره ها از ده کیلومتر تا سی کیلومتر اختلاف دارد. در نتیجه دره ها بسیار تنگ و کوه ها سر به فلک دارند. اگر کسی بخواهد عرض دره را طی کند و از این دره به دره مجاور منتقل شود، باید ۱۰ کیلومتر و یا ۲۰ کیلومتر و چه بسا ۳۰ کیلومتر بر صخره های عمودی صعود کند و بعد از رسیدن به قله، از همین گونه صخره های عمودی فرود آید تا به دره عمیق مجاور برسد. در حالی که از حیث عرض و طول جغرافیایی فقط در حدود مثلاً پنج کیلومتر جابه جا شده است. به همین خاطر است که این دره ها می توانند خلق عظیمی را در خود جای دهند.

دره های تنگ دوزخ

قرآن مجید در سوره فرقان، آیات ۱۱ـ۱۴ درباره این دره های تنگ دوزخ می گوید:

«بَلْ کَذَّبُوا بِالسَّاعَهِ وَ أَعْتَدْنَا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسَّاعَهِ سَعِیرًا. إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَیُّظًا وَ زَفِیرًا. وَ إِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَکَانًا ضَیِّقًا مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنَالِکَ ثُبُورًا. لاتَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَ ادْعُوا ثُبُورًا کَثِیرًا».

فرقان، ۱۱ تا ۱۴

ترجمه: «کافران و مشرکان از تو می خواهند که فرشتگان را برای گواهی رسالت حاضر کنی. ولی مشکل این مردم نزول فرشتگان نیست. بلکه اینان روز قیامت را تکذیب می نمایند و قهراً رسالت قرآن را که دم از قیامت می زند، منکر شده اند: ما برای آن مردمی که قیامت را تکذب کنند، آتش فروزان دوزخ را مهیا کرده ایم.

و چون دوزخ فروزان نزدیک آید و با دوزخیان مواجه شود، با آنکه فاصله دوزخ با زمین بسیار باشد تا بدان حد نزدیک آید که دوزخیان جوش و خروش زوزه او را با گوش خود بشنوند و چون با پریان همراز خود قرین شوند و به دره های تنگ دوزخ افکنده شوند، در قعر دره ها فریاد واویلا برآرند و مرگ خود را خواهان شوند. امروز نه یکبار، بلکه باید صدها بار مرگ خود را خواهان شوید».

جهنم چیست
جهنم چیست

حشر جن و انس

«وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الإنْسِ وَ قَالَ اَوْلِیَاؤُهُمْ مِنَ الإنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنَا اَجَلَنَا الَّذِی اَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ. وَ کَذَلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضًا بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ. یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الإنْسِ اَلَمْ یَاتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى اَنْفُسِنَا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَ شَهِدُوا عَلَى اَنْفُسِهِمْ اََنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ»

(انعام، ۱۲۸ـ۱۳۰)

ترجمه:

«آن روز که همه آنان را از آدمی و پری برای حسابرسی در صحرای محشر گرد آوریم، به آنان خطاب کرده و می گوییم: ای پریان، باز هم که راهی دوزخ شده اید، اما این نوبت دوستان فراوانی از افراد بشر با خود آورده اید. پریان پاسخ می دهند که ما اینان را به سرکشی و تمرد فرا نخواندیم، اینان در بیراهه روان بودند و ما با آنان یار و همدم گشتیم و با القاءات پنهانی و وساوس شیطانی خود، با آنان طرح دوستی و یاری افکندیم.

دوستانشان گویند پروردگارا ما فقط چند صباحی از محبت پریان کامیاب بودیم. پریان ما را با تسویلات خود اغوا کردند و ما با کمک آنان به عیش و نوش بیشتری دست پیدا کردیم تا به پایان عمری که برای ما مقدر کرده بودی، رسیدیم؛ اما این پریان بودند که با اغوای خود ما را فریب دادند و راه شادخواری ما را هموار کردند که سرگشته و گمراه ماندیم.

پروردگارشان گوید:

پشیمانی امروزتان سودی ندهد. دوزخ جایگاه شما جن و انس خواهد بود جاودانه؛ جز آنچه خدا خواسته است که باید روزی دگر دوزخ را بر سرتان منفجر سازد و همه را به صورت جن از دوزخ برون ریزد. به یقین پروردگرت کاردان و دانا است.

به این صورت است که ما برخی از سیه کاران را با سیه کارانی دگر، قرین و همدم می سازیم تا در اغوای یکدیگر بکوشند و این به خاطر گناهان پیشین آن ها است که به جان خریده بودند.

ای پریان و ای آدمیان، آیا رسولانی از میان شما برنخاستند که تلاوت آیات مرا بر شما دنبال کنند و پی بگیرند و از دیدار این روزتان بر حذر بدارند. گویند: چرا آمدند و تلاوت کردند، ولی ما باور نکردیم و تهدید دوزخ را جدی نگرفتیم. اینک به خطای خود اعتراف داریم.

آری این سران دوزخی از آدمی و پری، با تسویلات پنهانی و بافته های فلسفی، یکدگر را از راه حق بدر کردند. عیش و نوش زندگی آنان را خام کرد. اینک اعتراف دارند که از کافران بوده اند».

سوره مریم

«وَ یَقُولُ الإنْسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا. أَوَلا یَذْکُرُ الإنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئًا.

فَوَرَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیَاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا. ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَهٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِیًّا. ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِیًّا. وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا. ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا».

مریم، ۶۶ تا ۷۲

ترجمه آیات

«آدمی زاده می گوید: آیا می شود که چون بمیرم، دوباره از خاک گورستان سر برآرم؟ آیا به خاطر ندارد و با خود نمی گوید که ما سالها پیش از این، نطفه او را آفریدیم و او چیزی نبود و بی نام و نشان بود؟

به پروردگارت سوگند که ما این کافران را با شیاطین همراز و همفکرشان بر روی همین زمین محشور می نماییم. بعد از آن با عجز و خواری، زانو زده بر پوسته های زمین گرد کره دوزخ می چرخانیم. ما از هر فرقه ای که یار شیطان بوده است و طاعت شیطان برده است، هر کدامشان که بر خدای رحمان جسورتر بوده است، از میان آن فرقه ها بیرون می کشیم و به سوزنده ترین دره های دوزخ می افکنیم. ما کسانی را که باید با آتشی سوزنده تر کباب شوند، بهتر می شناسیم.

تصور نکنید که ما فقط سران سیه کاران و جسوران را به دوزخ می کنیم. نه. هیچ یک از شما کافران را در صحرای قیامت برجا نمی گذاریم و نه برگرد دوزخ ناهید سرگردان رها می نماییم. شما همگان وارد دوزخ می شوید و در مکانی که سزاوار آن هستید، مستقر می گردید. این فرمان فرمان خدا است و اجرای آن بر پروردگارت لازم و حتمی است.

بعد از آن به صحرای محشر باز می گردیم و مردم با تقوا را به بوستان های بهشتی روانه می سازیم و سیه کاران را در آتش دوزخ زانو زده بر لاخ ها و صخره های آن، رها می کنیم و باز می گردیم».

مراتب جهنم

بر اساس این آیات کریمه همه کافران و سیهکارانِ جن و بشر باید به دره های دوزخ منتقل شوند و کسانی که در رأس کفر و سیه کاری بوده اند، به دره های سوزانتر افکنده شوند. ولی طبیعی است که اگر دوزخیان در کره دوزخ آزاد و رها باشند می توانند از دره های سوزانتر به دره های خنک تر جابه جا شوند و یا به دره های زمهریر دوزخ که پشت به خورشید دارد نقل مکان نمایند، هرچند که صعود بر قله ها بسیار پرمشقت باشد. ولی قرآن مجید در این زمینه می گوید:

«وَ لَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ. کُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ»

«برای آنان گرزهای آهنین در دست نگهبانان مهیا است. هرگاه در صدد برآیند که از دره سوزانی به دیگر جا منتقل شوند که عذاب آن سبک تر باشد، از فراز قله ها با همان گرزهای آهنین سرکوب می شوند و به پایین دره ها سرنگون می شوند. می گویندشان: به قرارگاه خود باز شوید که باید عذاب سوزان را بچشید».

(حج، ۲۱ـ۲۲)

نظیر این آیه را در سوره مائده، آیه ۳۷ و سوره سجده لقمان، آیه ۲۰ می توانید ملاحظه نمایید. قرآن مجید، برای ممانعت از جابه جایی آنان، صورت دیگری نیز ارایه می دهد و آن غل و زنجیر است که با وجود غل و زنجیر، جابه جایی مقدور نخواهد بود.

اصحاب شمال

قرآن مجید مکرر به این نکته اشاره دارد و از جمله در سوره حاقه، آیه ۳۰ـ۳۲، درباره اصحاب شمال می گوید:

«خُذُوهُ فَغُلُّوهُ. ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ. ثُمَّ فِی سِلْسِلَهٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکُوهُ».

«او را بگیرید و به غل بکشید. سپس به آتش دوزخش بسپارید و کباب کنید. از آن پس، در زنجیری با هفتاد ذراع درازا به زنجیرش بکشید».

حاقه ، ۳۰ تا ۳۲

البته لزومی ندارد که زنجیر هفتاد ذراعی را در جایی میخکوب نمایند، زیرا کسی نمی تواند با زنجیری که هفتاد ذراع درازا دارد، از دره ای به دره دیگر جابه جا گردد.

آرای متفاوت در تفسیر آیات سوره مریم

در خاتمه باید توجه داشت که این آیه کریمه مورد بحث و کنکاش فراوان است: برخی تصور کرده اند که این جمله شریفه: «لنحشرنهم و الشیاطین» تمام جن و انس را از نیک و بد، مؤمن و کافر، متقی و فاجر، شامل می شود و در نتیجه جمله: «و ان منکم إلّا واردها» صراحت دارد که همه مؤمنان و کافران به دوزخ وارد می شوند و یا لااقل برگرد دوزخ چرخان می گردند، سپس مؤمنان را نجات می دهند و کافران را در دوزخ جا می گذارند؛ در حالی که چنین نیست.

زیرا در فصول گذشته با صراحت کامل خواندیم و مرور کردیم که مسیر مؤمنان با کافران جدا است. بلکه به هنگام حشر، خاستگاه بهشتیان با دوزخیان از این قطب زمین تا آن قطب زمین فاصله دارد و تپه های اعراف هم در میانه حایل است. همین آیه کریمه هم که می فرماید: «فوربک لنحشرنهم و الشیاطین»، صراحت کامل دارد که ناظر به شیاطین و افراد قرین با شیاطین است که در دنیا همرازی و همطرازی داشته اند؛ وگرنه با هم در یک جا محشور نمی شدند.

کمینگاه شیطان

قرآن مجید در خلال آیات قرآن فراوان اخطار کرده است که اگر کسی با قرآن سر عناد در پیش بگیرد، در همین دنیا به کمین گاه شیطانش می رساند و به دست شیطان رهایش می کند و از جمله در سوره زخرف، آیه های ۳۶ـ۳۸ می فرماید:

«وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ. وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ. حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ».

«هر آنکه چون کوران از یاد خداوند رحمان چشم بپوشد، شیطانی بر او می گماریم که با او قرین و همدم گردد. شیاطین، یاران همدم خود را در خواب و بیداری وسوسه می کنند و از راه درست بازشان می دارند و مردم کافر تصور می کنند که با این تماس های پنهانی و خواب های شیطانی، راه درست را پیدا کرده اند. هر یک از این تبه کاران کافر که روز قیامت به محشر بیاید، با شیطان همدم خود که با هم در یک بند و رسن از دل باتلاق محشر به پا خاسته اند، می گوید: کاش میان من و تو از کره زمین تا کره مریخ، مأوای شیاطین، فاصله برقرار می ماند که من با تو همدم نشوم. شیطان چه همدم شومی است».

زخرف ۳۶ تا ۳۸

همدمی با شیاطین جن

و از جمله در سوره فصلت، آیه ۲۵ می گوید:

«وَ قَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الإنْسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ».

«ما برای این کافران از شیاطین جن همدمانی برانگیختیم که گذشته ها و آینده ها را برایشان زیبا و پسندیده جلوه دهند. از پس این همفکری و رفاقت بود که نام دوزخی بر پیشانی آنان ثبت شد و در سلک امت های خسران زده ای از امت های جن و انس درآمدند که پیش از اینان کافر و خاسر شده بودند».

فصلت، ۲۵
جهنم چیست

«وَ تَرَى الْمَلائِکَهَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»

زمر، ۷۵

بخش اول: رستاخیز و قیامت از دیگاه قرآن

بازآفرینی بشر، آسمانها و زمین

بخش دوم: رستاخیز و بازآفرینی بشر، آسمانها و زمین

رستاخیز و حسابرسی

بخش سوم: رستاخیز و حسابرسی

بخش چهارم: شناخت جنت