«پاسخ به نقدهای حجاب شرعی» عنوان مقاله ای است که در پاسخ به نقدهای یکی از اندیشمندان دینی بر مقاله «حجاب شرعی» تدوین و در مجله حوزه به چاپ رسیده بود. این نوشتار دومین بخش از پاسخ استاد و در پاسخ به نقد معنای واژه زینت در قرآن است.
نقد معنای واژه زینت در قرآن
« . . . این ادعا که در فرهنگ قرآن زینت در زیور و آلات عاریتی و خارجی استعمال نمی شود، ادعائی است برخلاف واقع. بر عکس باید گفت: حتی یک مورد هم آیه ای وجود ندارد که زینت در خصوص اندام و خود بدن و یا قسمتهایی از آن به کار رفته باشد . . . »
پاسخ به نقد واژه زینت در قرآن
نویسنده هرگز ادعا نکرده است که زینت در همه جای قرآن به معنای اندام بدن و خود بدن و یا قسمتهایی از آن به کار رفته است. نویسنده فقط گفته است: در آیه حجاب که سه نوبت کلمه «زینت بانوان» مطرح شده است، به تأیید احادیث اهل بیت، منظور از زینت همان زینت های طبیعی خدایی است.
نویسنده ادعا کرده است که در فرهنگ قرآن کلمه «زینت» در زیور آلات عاریتی و خارجی استعمال نمی شود؛ بلکه هماره در زینت های طبیعی به کار می رود. خواه مانند سبزه و گلزار، زینت زمین باشد؛ یا مانند ستارگان شب تاب، زینت آسمان باشد؛ و یا مانند اسب و استر و غلام و نوکر، زینت دولتمندان و امیران باشد؛ و یا مانند زلف و ساعد و ساق سیمین، زینت بانوان باشد که هیچ یک زیور آلات عاریتی نیست که دستاورد بشر باشد.
منطق نویسنده بر این پایه استوار است که: فرهنگ هر قومی دیدگاه احساس آنان را ارائه می کند و فرهنگ قرآن دیدگاه رسالت الهی را معرفی می نماید. از این روی قرآن روا نمی دارد که دیدگاه الهی را با دیدگاه دیگران خلط کند. لذا آنچه را مردم خام با احساس زنانه خود زینت زندگی می شناسند و به صورت گوشواره و گردنبند به خود می آویزند، قرآن با دیدگاه فرهنگی خود به نام «حلیه» یاد می کند و هرگز نام زینت بر آن نمی نهد؛ و تنها آنچه را با بینش والای خود زیب و فرّ زندگی می شمارد، با نام زینت یاد می کند.
اینک تمام آیات قرآنی را به صورت استقرا مرور می کنیم تا معلوم شود که واژه «زینت» جز در زینت های برآمده از طبیعت به کار نرفته است.
موارد استفاده و معنای واژه زینت در قرآن
زینت زمین:
حتی اذا أخذت الارض زخرفها وأزین
تا آن هنگام که بر اثر باران سطح زمین جامه زمردین بر تن کند و با خرمی بوستانه آذین بگیرد.
یونس، ۲۴
انا جعلنا ما علی الارض زینه لها…
ما این نعمت و رحمتی که از باغ و راغ بر پهنه زمین گسترده ایم زیب و زینت مردم قرار دادیم تا مردم را بیازمائیم.
کهف، ۷
زینت آسمان:
انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب.
ما نزدیکترین آسمان شما را با زینت سیّارکهای کوچک و بزرگ چراغانی کردیم.
صافات، ۵
لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح و جعلنا رجوماً للشاطین
به حق سوگند که ما آسمان دنیا را با چراغ های بزرگ و کوچکی از سنگپاره های آستروئید چراغان کردیم و آن چراغها که سنگپاره های آسمان دومند و باتابش خورشید خاموش و روشن می شوند برای رجم شیطانها آماده کردیم.
ملک، ۵
و زینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظاً
ما آسمان نزدیکتر شما را با چراغهای آسمان دوم که درهم ریخته است مزین کردیم.
فصلت، ۱۲
زینت بشر:
المال و النبون زینه الحیاه الدنیا
اموال شما و فرزندان شما زینت زندگی دنیاست.
کهف، ۴۶
و لاتعد عیناک عنهم ترید زینه الحیاه الدنیا
مبادا چشمانت از چهره مؤمنان مستمند به سوی دولتمندان قریش بچرخد که از مصاحبت و ایمانشان زیب و فرّ دنیا را خواستار باشی.
کهف، ۲۸
و ما أوتیتم من شیٌ فمتاع الحیاه الدنیا و زینتها
هر آن نعمتی که در اختیار شما قرار بگیرد توشه دنیا است و زیب و زیور زندگی.
قصص، ۶۰
من کان یرید الحیاه الدنیا و زینتها نوف الیهم اعمالهم
هر کس زندگی دنیا را خواهان شود و زینت زندگی را از مال و نعمت و فرزندان و تجملات جویا شود در همین دنی پاداش کارهای نیک او را به کمال و تمام می پردازیم.
هود، ۱۵
ان کنتن ترن الحیاه الدنیا و زینتها فتعالین
اگر شما زنان پیامبر خواهان زندگی دنیا شده اید و زینت دنیا را از مال و نعمت و فرزند و خدم و حشم جویا شده اید پس بیاید تا شما را طلاق بدهم و دنبال خواسته های خود بروید.
احزاب، ۲۸
ربنا انک آتیت فرعون و ملاٌه زینه و اموالا فی الحیاه الدنیا
موسی به درگاه خدا التجا برد و گفت: پروردگارا! تو در زندگی دنی به فرعون و سنای او زینتی همراه با مال فراوان عطا کرده ای تا مردم را از راه تو بگردانند.
یونس، ۸۸
مُخرج علی قومه فی زینته
قارون با زیب و فرّ خود بر قوم بنی اسرائیل وارد شد و مؤمنان را به حسرت افکند که ای کاش برای ما نیز چنین بهره و نصیبی از دنیا فراهم بود که لباس فاخر بر تن کنیم و در میان خدم و حشم و فرزندان و خویشان سوار بر مرکب های رهوار در جشن عمومی شرکت کنیم.
قصص، ۷۹
قال موعدکم یوم الزینه وأن یحشر الناس ضحی
موسی به فرعون گفت: میعاد مبارزه در روز زینت باشد که مردم عید می کنند و برای جشن و شادمانی از خانه ها به در می شوند. با این شرط که به هنگام پهن شدن آفتاب در میدان عمومی حاضر باشند.
طه، ۶۰
زینت بشر (مرکب سواری):
و الخیل والبغال والحمیر لترکبوها وزینه
اسب و استر و درازگوش آفرید تا بر پشت آنها سوار شوید و آذین و جمال زندگی شما باشند.
نحل، ۸
زینت بشر (لباس):
یا بنی آدم! خذوا زینتکم عند کل مسجد
ای فرزندان آدم! به هر بوم و بَر که به معبد در آیید با آراستن موی سر و صورت و آراستن لباس به صورتی که شایسته آن لباس باشد، حالت زینت و آرایش به خود بگیرید.
اعراف، ۳۲
قل من حرّم زینه اللّه التی اخرج لعباده
ای پیامبر! به کاهنان معابد بگو: این زینت هایی که خداوند برای آرایش و پوشش بندگانش از دل خاک بر آورده است (کتان ـ پنبه) چه کسی تحریم کرده است که می گویید: پوشیدن آنها در معابد حرام است.
اعراف، ۳۳
این دو آیه دنباله همان بحث حجاب مردمی است که به عنوان ازار و رداء توصیه شد. در آن جا توصیه شد که لخت و عریان در مجامع و خصوصاً در معابد ظاهر نشوید و این جـا توصیه می شود که با آراستگی کامل از حیث لباس به مسجد و معبد در آیید و حتماً رداء هم بپوشید که زینت بَر و بازوی شما باشد. البته اگر مردم ازار و رداء یعنی همان لباس رسمی اسلام را بر وجه صحیح آن بپوشند که با چین و شُکن شایسته آراسته گردد از آرایش و خیاطی بی نیاز می شوند.
مرحوم مجلسی آن جا که واژه «ریشاً» را شرح می دهد می نویسد:
و هو لباس الزینه. استعیر من ریش الطائر لانه لباسه و زینته
منظور از «ریشاً» همان لباس زینت است که از نام بالهای پرندگان به عاریت آورده اند.
بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۱۶۷
در این زمینه روایات اهل بیت عصمت صراحت دارند و آیه «خذوا زینتکم عند کل مسجد» را به همین صورت که توضیح داده شد تفسیر می کنند.
یک دسته از روایات رداء (=بالاپوش) رسمی اسلام را نام می برد که در روزهای عید و جمعه به هنگام نماز بر تن می کنند و دسته دیگر آراستن و شانه زدن موی سر و صورت را مصداق آیه می شمارد و نشان می دهد که: «خذوا زینتکم» یعنی باید حالت زینت به خود بگیرند، نه آن که چیزی را از زمین بردارند.
موارد استفاده و معنای واژه زیور در قرآن
چنانکه ملاحظه شد تمام این زینت ها که در قرآن یاد شده است؛ زینت های طبیعی است گرچه مانند لباس بر تن آدمی آراسته شود. ولی اگر پای زیور آلات زنانه و ساخت بشر به میان باشد قرآن مجید نام حلیه بر آن می نهد:
زیور زنانه:
أو من یُنشّوا فی الحلیه و هو فی الخصام غیر مبین
آیا همین دختران که در زر و زیور می بالند و شادند و در دادخواهی و دفاع از حق خود زبان گویا ندارند؟
زخرف، ۱۸
زیور آلات طلا و نقره:
… مما یوقِدون علیه فی النار ابتغاء حلیهٍ او متاع زَبَد مثله
کف بر سر سیلاب روان است. طلا و نقره و یا هر فلزی دیگر که در آتش می گدازد تا زیوری بیارایند و یا کاسه و کوزه ای بسازند کف بر سر می آورد که باید به دور افکنده شود.
رعد، ۱۷
«و حُلّوا أساوِرَ من فضّه وسقاهم ربُّهم شراباً طهورا»
با دستواره های نقره زیور می شوند و پروردگارشان از نوشابه ای می نوشاند که آلودگی روده ها را پاک سازد.
انسان، ۲۱
یحلون فیها من اساور من ذهب
در باغ بهشت با دستواره های طلا زیور می پوشند.
کهف، ۳۱
جواهر آلات:
و هو الذی سخر البحر لتأکلوا منه لحماً طریا وتستخرجوا منه حلیه تلبسونها
اوست که دریا را برای شما را م کرد تا از گوشت تازه آن تناول کنید و جواهراتی چون مرجان و مروارید بر آرید و برتن بیارائید.
نحل، ۱۴
و من کل تأکلون لحماً طریا وتستخرجون حلیه تلبسونها
از دریای شور و شیرین هر دو گوشت تازه وتر تناول می کنید و مرجان و لوٌلوٌ برون می کشید و بر تن خود می پوشانید.
فاطر، ۱۲
طلای جواهر نشان:
یحلون فیها من اساور من ذهب و لوٌلوٌاً
یحلون فیها من أساور من ذهب و لوٌلوٌاً. حج، ۲۳، فاطر، ۳۳
حج، ۲۳، فاطر، ۳۳
با توجه به آیاتی که درج شد کاملاً روشن است که قرآن مجید زیور آلات زنانه ر گرچه از مواد طبیعی ساخته و پرداخته باشند به عنوان زینت نمی شناسد گرچه همگان به عنوان زینت می شناسند و بدان ارج می نهند و جالب تر از همه آن است که قرآن مجید آن جا که از زبان رسالت و دیدگاه الهی سخن ساز می کند گوساله سامری را مشتی حلیه و زیور می نامد که در کوره افکندند و مجسمه ای به شکل گوساله برآوردند و لذا می گوید:
«و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیّهم عجلاً جسداً له خوارٌ». اعراف، ۱۴۸
آن جا که از زبان بنی اسرائیل سخن ساز می کند همین گوساله سامری را زینت آلات قوم می شمارد که به دستور بزرگان خود به کوره افکندند و گوساله ای زرین ساختند و لذا می گوید:
قالوا ما أخلفنا مَوْ عدک بمَلکنا ولکنا حملنا اوزاراً من زینه القوم فَقَذَفْاها فکذلک أَلقی السامری
قوم بنی اسرائیل در پاسخ موسی گفتند: ما با اختیار و اراده خود وعده تو را بر هم نزدیم که گوساله سامری را به خدائی بگیریم بلکه بر ما تحمیل شد که از زینت آلات بنی اسرائیل خراج سنگینی بپردازیم و بعد از آن که زینت آلات خود را انبوه کردیم همه را در کوره سامری افکندیم و سامری هم سرّ حیات را در آن افکند که مجسمه زرین بانگ گوساله کرد و ما را فریفت.
نتیجه گیری درباره معنای واژه زینت در فرهنگ قرآن
با طرح این دو آیه همراه با خوانندگان شانزده آیه از آیات قرآن را وارسی کردیم و دریافتیم که واژه «زینت» در زینت های طبیعی به کار رفته است و دیدگاه الهی را نشان می دهد و در تعقیب آن نُه آیه دیگر را وارسی کردیم و دیدیم که قرآن مجید آنچه را مردم با احساس زنانه به «عنوان زینت» می شناسند، «حلیه» می نامد و جز از باب حکایت و نقل از زبان مردم زینت بر آن نمی نهد.
از بررسی مجموع این بیست و پنج آیه به دست می آید که قرآن مجید در آیه حجاب بانوان هم باید کلمه «زینت» را به معنای زینت های طبیعی به کار برده باشد. از این روی در مقاله حجاب شرعی کلمه زینت را به معنای زینت های طبیعی گرفتیم.
اگر ما کلمه زینت را در آیه حجاب زنان براساس همین ضابطه معنی کنیم با احادیث صحیحه اهل بیت هماهنگ می شویم و فتوای خود را با سنتهای برخاسته از اصول اسلامی منطبق می بینیم.
اگر مانند اهل سنت، زینت را به معنای زیور آلات عاریتی از قبیل: انگشتری و دستواره و گوشواره بدانیم، هم باید احادیث صحیحه اهل بیت را رد کنیم؛ و هم فتوای فقها را زیر پا بگذاریم و هم سنتهای رایج در جوامع اسلامی را تخطئه نمائیم. خلاصه مانند ناقد مقاله در فهم و تفسیر آیه چندین بار دچار تناقض گویی بشویم.
یک قدم به جلو برداریم و سه قدم به عقب باز گردیم. اعتراف کنیم و اعتراف خود را پس بگیریم و اعتراض کنیم و اعتراض خود را پس بگیریم و … در این فرصت نمی توانیم همه مشکلاتی را که مفسرین در حلّ آن در مانده اند بیان کنیم.
این نکته را یادآور می شویم که اگر واژه زینت را در آیه حجاب بانوان زیور آلات مصنوعی بدانیم به حکم جمله دوّم که می گوید: «ولا یبدین زینتهن الاّ لبعولتهن» تا آن جا که می گوید: «أو نسائهن»؛ باید فتوا بدهیم که هیچ خانمی حق ندارد گوشواره خود را و یا گوش خود را به خانم های غیر فامیل خود نشان بدهد. یعنی حق ندارد در مجالس عروسی و یا ختم انعام و … با همه تزئینات خود شرکت کند.
فقط حق دارد زیور آلات خود را و یا اندامی را که با زیورآلات زنانه آرایش شده اند به خانم های فامیل خود: مادر خواهر خاله دختر خاله عمه دختر عمه و … نشان بدهد.
بنابراین ضابطه قاطعیت کامل پیدا می کند و واژه «زینت بانوان» به معنای زینت های طبیعی بانوان خواهد بود. زینت های طبیعی بانوان، گیسوان و سر و گردن و … خواهد بود، که قهراً ترجمه و تفسیر نویسنده را تثبیت می کند.
شگفت از ناقد است که اکثر آیات قرآن را مانند نویسنده ترجمه و تفسیر می کند؛ حتی در صفحات بعدی اعتراف می کند که براساس احادیث صحیح واژه «زینتهن» به وجه و کفین و ذراع و ساعد تفسیر شده است؛ در عین حال انکار می کند و می نویسد: «حتی یک مورد هم آیه ای وجود ندارد که زینت در خصوص اندام و خود بدن و یا قسمتهایی از آن به کار رفته باشد.»
نقد دوم معنای واژه زینت در قرآن
«با فرض این که منظور از زینت، زینت طبیعی باشد نه زیور آلات و آرایش … ولی چرا نویسنده زینت را منحصر کرده است به زیر دامن تا بعد گفته شود: زیر دامن زینتی غیر از ساق پا وجود ندارد و نتیجه گرفته شود که: «ولایبدین زینتهن» می خواهد بگوید: خانمها باید در کوچه و بازار دامن خود را تا روی پا بلند بگیرند تا ساق پا مستور بماند. مگر گردن سینه ساعد گیسوان و سایر اندام زینت نیست.»
پاسخ به نقد معنای واژه زینت در قرآن
نمی دانم آقای ناقد می خواهد به قرآن اعتراض کند که چرا دو نوبت استثنا آورده است و یا می خواهد به ترجمه و تفسیر نویسنده اعتراض کند؟ در هر حال لازم می نماید که به عرض خوانندگان برساند که چون قرآن مجید حجاب بانوان را در دو مرحله و طی رسمی ساختن دو قطعه لباس متداول آن زمان یعنی ازار و خمار بیان فرمود و استثنای از آن دو را نیز در دو مرحله بیان نمود. چرا که موقعیت ازار و خمار کاملاً با هم تفاوت دارد، گرچه در برخی موارد تداخل نمایند.
زینت زیر دامن
در مرحله اوّل که گفت: از دامن خود مراقبت به عمل آورید بلافاصله گفت: «ولایبدین زینتهن: زینتی را که نهان کرده اند آشکار نکنند».
ولی چون در زیر دامن فقط یک زینت وجود دارد و آن ساق پاها است و گه گاه و به هنگام راه رفتن با گامهای بلند بی اختیار و خود به خود، متناوباً آشکار و نهان می شود؛ لذا و به همین تناسب گفت: «الاّ ما ظهر منها : مگر آن قسمت که خود به خود آشکار شود و تعهدی در کار نباشد».
در نتیجه مسؤولیت آنان در حال راه رفتن با گامهای بلند مرتفع شد و لزومی نخواهد داشت که به احتیاط قدمها را کوتاه بردارند.
زینت زیر خمار
در مرحله دوم که گفت: و باید خمار خود را بر سر بگیرند و زیر گلو گره بزنند، باز هم بلافاصله گفت: «ولا یبدین زینتهن: زینت نهان شده را آشکار نکنند».
ولی چون در زیر خمار خانمها چند زینت نهان می شود که آشکار کردن بعضی مانند: گیسو و بنا گوش کاملاً تحت اختیار و در کنترل خانمها قرار دارد و برخی دیگر مانند: ساعد و اطراف زلف به هنگام راه رفتن و برخود و تصادم با دیگران ندانسته و ناخواسته آشکارا می شود و در عین حال نهان کردن آنها در همه حال و در برابر همگان ضرورت ندارد، از این روی گفت: «الاّ لبعولتهن…» و با استثنای دوازده طبقه از مردان و زنان و کودکان اختیارات خانمها را در حد مناسبی محدود کرد.
تداخل این دو استثنا نیز روشن است. زیرا استثنای اول با اطلاقی که دارد شامل ساعد و اطراف زلف هم خواهد شد که گاهی ندانسته و ناخواسته خود به خود آشکار می شود و قهراً سلب مسؤولیت می کند. استثنای دوّم نیز با اطلاقی که دارد شامل ساق پا می شود که خانم حق دارد ساق پا را در برابر شوهر و یازده طبقه دیگر از مردان و زنان و کودکان آشکار سازد بی آن که مسؤولیتی متوجه او شود.
نکته معنای واژه زینت در قرآن
نکته لازم به تذکر آن است که: اگر خانم به صورتی حرکت کند و یا راه برود که دامنش بالا برود و قسمتی از رانش بر ملا شود، نمی تواند به استناد استثنای اول «الاّ ما ظهر منها» سلب مسؤولیت کند؛ چرا که این تخلف، تخلف از دستور اصل است که گفت: «مراقب دامن خود باشید»؛ نه آن که مربوط به استثنا بوده باشد.
چنانکه اگر خانمی بازو و سینه و پستان خود را در برابر آن دوازده طبقه از مردان و زنان و کودکان بر ملا سازد، نمی تواند با استناد به استثنای دوّم سلب مسؤولیت کند؛ چرا که این تخلف، تخلف از فرمان اصل است که گفت: «باید خمار خود را زیر گلو گره بزنند» نه آن که مربوط به استثناء بوده باشد. در واقع خانم نمی تواند گره خمار خود را باز کند و سینه خود را در برابر محارم آشکار سازد. فقط می تواند خمار خود را از روی سر عقب بزند که گیسو و بنا گوش او عریان شود، بی آن که سنجاق و یا گره خمار خود را باز کند.
در این مطلب نقدی هست و آن هم اینست که قرآن در سوره نور آیه ۶۰ صریحا می فرماید : «غیر متبرّجات بزینه» اگر زینت همان لوازم طبیعی یک خانم است پس با لوازم طبیعی جسمی اش که نمی تواند آرایش کند