«پاسخ به نقدهای حجاب شرعی» عنوان مقاله ای است که در پاسخ به نقدهای یکی از اندیشمندان دینی بر مقاله «حجاب شرعی» تدوین شده و در مجله حوزه به چاپ رسیده بود. پاسخ استاد بهبودی نیز به همت مجله حوزه در همان جا منتشر شد. از آنجا که این پاسخ طولانی است، در چند صفحه جداگانه به نظر خوانندگان می رسد.

پاسخ به نقدهای مقاله حجاب شرعی

«فان یکفر بها هؤلاء فقد وَ کلّنا بها قوماً لیسوا بها بکافرین».

انعام، ۸۹

در شماره ۴۲ مجلّه حوزه مقاله ای تحت عنوان: (حجاب شرعی) از نویسنده این سطور به چاپ رسید و در شماره ۴۸ همین مجلّه، آقای محمود عبداللهی آن را نقد کرد.

اینک به اصرار برخی از دوستان به انتقادهای ایشان پاسخ می دهم. بدین خاطر که از حریم قرآن دفاع کرده باشم، نه بدین خاطر که از مقاله خود دفاع کنم.

۱- نقد در معنای واژه «فرج» – بخش نخست

« . . . صحیح است که معنای واژه «فرج» شکاف می باشد؛ اما این چاک و شکاف مربوط به دامن است یا کوه یا تخته یا آسمان و … بستگی دارد به این که در عبارت به چه کلمه ای اضافه شده باشد. در آیه مورد بحث سخن از مؤمنات است و فرج به ضمیری اضافه شده است که به مؤمنات بر می گردد. بنابراین به چه دلیل به چاک دامن معنی شده است . . . ».

پاسخ به نقدهای مقاله حجاب شرعی

اگر روز قیامت خداوند عز و جل از آقای ناقد بپرسد: چرا و به چه دلیل آیه اول را بی ترجمه و تفسیر رها کردی و به آیه دوّم پرداختی چه جوابی خواهد داد؟

اگر کلمه «فرج» در آیه دوّم (=آیه سی و یکم سوره نور) به ضمیری اضافه شده است که به «مؤمنات» بر می گردد؛ در آیه پیش از آن (= آیه سی ام سوره نور) به ضمیری اضافه شده است که به «مؤمنین» بر می گردد. در حالی که آفرینش اندام بانوان و آقایان نسبت معکوس دارد. بنابراین از آیه اول معلوم می شود که منظور قرآن شکاف بدن نیست و اگر در آیه اوّل شکاف بدن منظور نباشد؛ در آیه دوّم نیز شکاف بدن منظور نخواهد بود. این خود یک قانون ادبی است که آیه اوّل با قرائنی که دارد و با ظهوری که پیدا می کند، می تواند زمینه را برای درک آیه دوّم فراهم کند. ولی آیه دوّم که تحت الشعاع آیه اول قرار دارد، هرگز ظهوری در آن منعقد نمی شود که مخالف با آیه اول باشد؛ تا چه رسد که ظهور آن را از بین ببرد.

۲- نقد در معنای واژه «فرج» – بخش دوم

« . . . اگر مردم عرب، به فرض، چیزی مانند لنگ حمام می پوشیده اند، آیا این عمل خارجی مجوز می شود که ما در آیه تصرف کرده «فروجهن» را به معنای چاک دامن معنی کنیم؟ لذا باید گفت همان طور که همه گفته اند: این کلمه کنایه از عورت است . . .»

پاسخ به نقدهای مقاله حجاب شرعی

اگر کسی بخواهد مسایل قرآنی را درست بفهمد، باید همه آیات مربوط به آن را دقیق وارسی کند؛ و با مراجعه به تاریخ عرب خصوصاً مردم جزیره العرب سنت هایی را که در عهد نزول قرآن برقرار و جاری بوده است بشناسد؛ و گرنه گمراه می شود و عرف زمان قرآن را تشخیص نمی دهد. مثلاً قرآن مجید می فرماید:

«او جاء احد منکم من الغائط».

کسی هم که از گودال بر آید باید وضوی خود را تجدید کند.

درک این آیه قرآن در گرو آن است که ما بدانیم که اعراب جزیره العرب نه مستراحی داشته اند و نه حمامی و نه حوض آبی. در آن زمان برای قضای حاجت از خانه ها و کوچه ها بیرون می شده اند و در میان گودالی قضای حاجت می کرده اند. طبیعی است که بی مراجعه به تاریخ و حدیث و بدون دریافت این سنّت مردمی، روشن نمی شود که چرا قرآن مجید می فرماید: «اگر کسی از گودال برآید باید وضو و یا تیمم خود را تجدید کند.» و نه روشن می شود که چرا واژه «غائط» را کنایه از مدفوع آورده اند.

همچنین اگر کسی بخواهد معنای اصیل «فرج» و «عورت» را بشناسد و رابطه این دو واژه را با معنای کنایی آن دریابد؛ باید تمام آیات مربوط را استقرا کند. سپس مسیر حقیقت و مجاز را در این دو واژه وارسی کند و تمام سنتهای عهد نزول و از جمله: آداب لباس پوشیدن مردم را بشناسد و گرنه گمراه می شود.

اندام شرمگاه در قرآن

اندام شرمگاه را که اینک فقها به نام «عورت» می نامند، قرآن مجید همه جا به نام «سوءات» می نامد. ولی چون آشکار شدن آن را مایه ملامت و موجب شرمساری می داند، همه افراد بشر را خواه مؤمن و خواه مشرک با کلمه «عورت» که به معنای شرمساری است از آشکار شدن شرمگاهشان پرهیز می دهد. در واقع فقط واژه «سوءات» است که با همین صورت جمعی در معنای اندام شرمگاه اصالت فرهنگی ـ لغوی دارد و با همین تناسب واژه «عورت» کنایه از شرمگاه بدن می شود. نه آن که واژه «عورت» در اصل لغت به معنای «فرج» و شرمگاه بدن باشد.

شواهد قرآنی

لذا می بینیم قرآن مجید درباره منافقان می گوید:

«یقولون ان بیوتنا عوره. و ما هی بعوره. ان یریدون الاّ فرارا»

می گویند که خانه های ما عورت است. در حالی که خانه هایشان عورت نیست. می خواهند با این بهانه از خط اول جبهه فرار کنند.

احزاب، آیه ۱۳

در واقع بهانه آوردند که خانه های ما در و پیکری استوار و مستحکم ندارد؛ اجازه بدهید به خانه های خود برویم و از حریم خانه خود محافظت نماییم. با آن که خانه هایشان در معرض تهاجم نبود که شرمساری به بار آید.

شواهد حدیثی

باز در همین رابطه می بینیم که از امام صادق می پرسند:

«واقع حدیث رسول خدا درست است که: «عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟»

امام صادق(ع) می گوید: «بلی درست است».

راوی براساس همان اُنس و آشنایی که با معنای کنایی پیدا کرده سؤال می کند:

«این عورت همان اسافل اندام و شرمگاه بدن است؟»

امام صادق(ع) می گوید:

«نه. اشتباه کرده ای. منظور رسول خدا از این عورتی که حرام است، فاش کردن اسرار و معایب مردم است که مایه شرمساری و خفت می شود.»

صحیح الکافی، باب عورت، رقم ۳۸۳٫

شرمگاه

باری. قرآن مجید در پنج مورد کلمه «سوءات» را با همین صورت جمعی به کار برده و در هر پنج مورد، این کلمه را به معنای: شرمگاه بدن آورده است. از جمله:

«فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ماوُوری عنهما من سَوءاتهما».

اعراف، ۲۰؛ طه، ۱۲۱

و در آیه ۲۲ همین سوره می گوید:

«فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوءاتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه».

شیطان به آدم و همسرش نزدیک شد و بدین منظور که شرمگاهشان را که نهان بود آشکار شان سازد. آنان را خام کرد و فریفت و چون طعم گندم را چشیدند شرمگاهشان از پرده برون افتاد و هر دو با شرمساری و اضطراب که چرا چنین شد به رفوگری پرداختند و برگهای درختان را بر شرمگاهشان وصله زدند.

قرآن مجید بعد از شرح داستان آدم به فرزندان آدم خطاب می کند و می گوید:

«یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً یواری سوء اتکم و ریشاً. و لباس التقوی ذلک خیر.»

«یا بنی آدم لایفتننکم الشیطان کما اخرج أبویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءاتها».

ای فرزندان آدم ما برای شما جامه ای نازل کردیم که شرمگاهتان را بپوشانید و جامه ای دیگر نازل کردیم که چون پر و بال کبوتران بَر و بازوی شما را بپوشاند.

ای فرزندان آدم مراقب باشید که شیطان شما را نفریبد تا بدون جامه در برابر دیگران ظاهر شوید. آن چنانکه پدرتان آدم و مادرتان حوا را فریفت و از بهشت برین بیرون کرد.

اعراف، ۲۶، ۲۷

به این صورت که: با وسوسه خود جامه آنان را از اندامشان برکند تا شرمگاهشان را به آنان نشان بدهد و شایستگی حضور در بهشت را از آنان سلب کند.

لباس طواف کعبه

طبیعی است که اگر فرمانی از جانب شریعت صادر شود، می خواهد سنت مشروعی را میان جامعه رایج سازد. و اگر نهی صادر شود می خواهد سنت نامشروعی را از میان جامعه نسخ کند. چون نهی و منع قرآن در این دو آیه از سوره اعراف به فرزندان آدم و نسل بشر متوجه شده است و توصیه می کند که در برابر دیگران عریان نشوند؛ معلوم می شود که روی سخن به آن کسانی است که هنوز رنگ ایمان و مذهب نگرفته اند و از آشکار شدن عورت و عریان شدن در برابر هم پرهیزی ندارند.

به آن کسانی که دیروز برای زیارت کعبه حاضر می شدند و با اندام عریان طواف می کردند و امروز انجمن لختیان تشکیل می دهند سفارش می کند که جامه ای بر اندام زیرین بیارایند تا شرمگاهشان مستور شود و چه بهتر که یک جامه هم بر دوش خود بیارایند تا بَر و بازویشان زینت یابد و از حال توحش و شیوه حیوانیت خارج شوند.

نزول آیات سوره نور

اما در آیات سوره نور که خطاب قرآن به مردان و زنان مؤمن متوجه شده است، دستور لباس و پوشش صادر نمی کند. نمی گوید: «و یستروا فروجهم/ و یسترن فروجهن». زیرا مردان و زنان مؤمن بر اساس ملت ابراهیم و سنت خاتم النبیین ازار بلندی برتن دارند که نه تنها سوءاتشان، که ران هایشان نیز نهان و مستور است. بلکه فقط می گوید: «یحفظوا فروجهم/ یحفظن فروجهن».

تا از لباس خود مراقبت به عمل بیاورند و نگذارند که چاک دامنشان باز شود و ران و عورتشان مکشوف گردد. در واقع مردان و زنان مؤمن با این پوششی که دارند چاکی بر اندام خود نمی بینند که از آن مراقبت به عمل بیاورند جز همین چاک دامن که به هنگام نشستن و برخاستن و راه رفتن احیاناً از روی رانها می لغزد و کنار می رود.

این امر در زندگانی رسول خدا (ص) به صحت پیوسته است. رسول خدا (ص) بر مردی گذشت که قسمتی از رانش از زیر ازارش بیرون بود. به او فرمود:

«غط فخذک اما علمت أنَّ الفخذ من العوره»

رانت را بپوشان. ندانسته ای که رانها جزو عورت است؟

به خاطر شهرت و صحت این حدیث جمعی از فقهای شیعه مانند: ابوالصلاح و ابن براج فتوا داده اند: «باید از ناف تا زانو یا تا نیمه ساق را پوشانید.»

پاسخ به نقدهای مقاله حجاب شرعی

برای مطالعه بخش دوم

برای مطالعه اصل مقاله

لینک اصل مقاله حجاب شرعی