ترجمه آیات ۲۴۳ تا ۲۶۰ از سوره بقره، برگرفته از کتاب معانی القرآن، که در ادامه فصول گذشته درباره احکام دینی، به شرح سه عامل برای حفظ و گسترش احکام دینی در جامعه می پردازد که دو عامل آن در این فصل و عامل دیگر در فصل آینده آورده شده است.
جهاد با دشمنان دین
فرار از جهاد عامل ذلت ملتی مقتدر
آیا نظر نیفکندی به آن هزاران تن که یکجا و باهم از ترس مرگ، خانه و کاشانه خود را در دست دشمن ترک کردند و به صحرا و کوهستان پناه بردند و خداوند جهان با فریادی سهمگین که از صاعقه آسمانی برخاست، به آنان نهیب زد که بمیرید و قلبهای آنان با موج صاعقه از کار افتاد و همگان چون برگ خزان بر زمین ریختند. سپس خداوند رحمان آنان را با موجی دیگر که قلبها را به طپش درآورد، زنده فرمود تا از رحمت او برخوردار شوند. به یقین خداوند جهان بر مردمان رحمتی فزون دارد، ولی بیشتر مردم رحمت او را سپاس نمی گزارند. (۲۴۳)
شما مؤمنان باید از این حکایت درس عبرت بگیرید که مرگ و زندگی در دست خداست. شما باید بی ترس از مرگ در راه خدا پیکار کنید و بدانید که خداوند رحمان استغاثه شما را می شنود و به حال شما دانا است. (۲۴۴) آیا کسی هست که برای تجهیز سپاه مسلمین به خدا وام دهد، وامی نیکو ـ بی مطالبه و بی مدت ـ تا خداوند جهان چند برابر آن وام را کارسازی نماید. خداست که روزی جمعی را تنگ و محدود میکند که نمی توانند هزینه سلاح خود را تأمین کنند و روزی جمعی را فراخ و گسترده میسازد که می توانند هزینه دیگران را نیز تأمین نمایند و این خود برای آزمون است و شما همگان به پیشگاه او بازگردان می شوید، تا سزا و پاداش خود را دریافت دارید. (۲۴۵)
جهاد عامل اقتدار گروهی از آوارگان یهود
آیا نظر نیفکندی به سران بنی اسرائیل که سالها پس از موسی به پیامبری از پیامبران خود گفتند: یک تن را به پادشاهی ما برانگیز که «اگر پادشاهی برای ما برانگیزی در راه خدا پیکار می کنیم و دشمن را از خانه خود برون می کنیم» پیامبرشان گفت: با این تعهدی که شما بر دوش خود بار میکنید، اگر من پادشاهی برای شما برانگیزم، پیکار با دشمن بر شما فرض و مکتوب خواهد شد و اگر پیکار با دشمن بر شما فرض و مکتوب شود، آیا در نظر دارید که مانند گذشته ها از ترس جانتان فرار کنید و از رزم با دشمن کناره بگیرید؟
سران بنی اسرائیل گفتند: ما حتماً در راه خدا پیکار می کنیم. از این زندگی خفت بار ما را چه حاصل که در راه خدا پیکار نکنیم، با آن که از خانه و کاشانه خود رانده و آواره ایم و فرزندانمان را در دست دشمن اسیر و زبون ترک کردیم. و چون پادشاهی بر آنان گمارده شد و پیکار با دشمن بر آنان فرض و مکتوب شد، باز هم از برابر دشمن گریزان شدند؛ جز اندکی از آنان و خداوند جهان به حال سیهکاران دانا است. (۲۴۶)
پادشاهی طالوت
پیامبرشان به آنان گفت: خداوند رحمان طالوت را به پادشاهی بر شما برانگیخته است. و سران بنی اسرائیل به او گفتند: از کجا باید او پادشاه ما باشد؟ ما خود با ثروت و قدرتی که داریم، به پادشاهی سزاوارتریم، در حالی که طالوت را مال و ثروتی گسترده و وافر در میان نیست. پیامبرشان گفت: خدا او را بر شما گزین ساخته است و دانشی پربارتر و پیکری تناورتر به وی عطا کرده است و اساس پادشاهی و فرمانروایی بر این دو ستون استوار است. خداوند جهان پادشاهی خود را به هر که خواهد عطا می کند و خداوند در داد و دهش دولتی گسترده دارد و به نهاد و نیات بندگانش دانا است. (۲۴۷)
پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی و صاحب اختیاری طالوت آن است که صندوق موسی با آرامشی که از جانب پروردگارتان در آن نهفته باشد و میراثی که از خاندان موسی و هارون برجا مانده است، به شما واصل میشود و حامل آن فرشتگان خدایند. وصول این صندوق مقدس برای شما نشانه ای است از رضایت حق به پادشاهی و سلطنت طالوت. اگر شما اهل ایمان باشید، سلطنت او را می پذیرید. (۲۴۸)
سران بنی اسرائیل به پادشاهی طالوت گردن نهادند و چون طالوت با سپاه خود از شهر خارج شد و از آبادی ها فاصله گرفت، به سپاه خود گفت: خداوند جهان شما را با جدول آبی آزمون خواهد کرد. هرکس از جدول آب بنوشد، با من پیوندی ندارد و هرکس از آب جدول یک قطره هم نچشد، در حمایت من قرار دارد. استثنای آن دسته از شما مردم که فقط مشتی آب از جدول برگیرد و بنوشد که پیوند او با من برقرار میماند.
آزمون طالوت
سپاهان طالوت از آن جدول آب نوشیدند، جز اندکی از آنان که مردمی مطیع و خالص بودند. و بعد از آن که طالوت و همراهیانش از جدول آب گذشتند، ترس و وحشت بر آنان چیره شد و گفتند: ما را آن تاب و توان نیست که در برابر جالوت و سپاهیانش استقامت نماییم و آن دسته اندک که با اخلاص و ایمانشان بر این پندار و تصور بودند که بعد از شهادت به دیدار پروردگار خود نایل میشوند، در پاسخ دیگران گفتند: چه بسیار شد که با رخصت حق گروه اندک بر گروه انبوه پیروز شدند و خداوند با صابران اهل استقامت یار و همراه است. (۲۴۹)
و چون در مقابل جالوت و سپاهیانش قرار گرفتند، به درگاه خدا نیاز بردند که پروردگارا از پیشگاه خودت صبر و شکیبایی بر دلهای ما فرو ریز و گامهای ما را استوار کن و بر سپاه کافران نصرت عطا کن. (۲۵۰)
سپاه طالوت با رخصت حق سپاه جالوت را گریزان کرد و داود جالوت را بکشت و خداوند به او پادشاهی و کاردانی عطا فرمود و از آنچه برای پادشاهی و کاردانی حکومت خواسته و بایسته بود، بدو آموخت. و اگر سنّت الهی بر این جاری نبود که شرّ نابکاران را به وسیله دیگران دفع می کند، پهنه زمین را تباهی فرا می گرفت. ولی خداوند جهان بر جهانیان رحمتی افزون دارد و شرّ نابکاران و تبهکاران را از سر جهانیان کوتاه می کند. (۲۵۱) این همه آیات الهی است که از تاریکی های تاریخ کهن بر تو تلاوت می کنیم، بر وجه درست و بی شک تو از رسولان ما هستی. (۲۵۲)
عوامل پیروزی در جهاد
این جمع رسولان که دعوت آنان را بر تو خواندیم، برخی را بر دیگری فزونی دادیم، با آن یک خدا هم سخن شد. برخی را با درجاتی رفیع برکشید. به عیسی بن مریم دلایلی روشن عطا کردیم و با روح قدسی مؤیدش فرمودیم. اگر خداوند جهان خواسته بود، امتها بعد از رسولانشان به جان هم نمیافتادند؛ آن هم بعد از دلایل روشن که به آنان رسید. ولی امتها راه خلاف و تفرقه پوییدند، برخی ایمان آوردند و برخی راه درست را گم کرده، به راه کفر رفتند و باهم درگیر شدند. اگر خدا خواسته بود به جان هم نمیافتادند. ولی خداوند جهان آنچه بخواهد، در مراحل آزمون انجام میدهد. (۲۵۳)
ای اهل ایمان! از آن روزیی که عطایتان کرده ایم، در راه خدا انفاق کنید. از آن پیش که روز قیامت فرا رسد که نه داد و ستدی باشد و نه دوستی و شفاعتی به کار آید. آنان که روز قیامت را منکرند، سیهکارند. (۲۵۴)
گسترش فرهنگ توحید در جامعه
صفات خداوند
آن خدایی که جز او خدایی نیست، زنده و نگهبان کائنات است؛ بی آنکه نگهبانی هستی او را خسته و چرتی سازد و یا خوابش در رباید. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال او است. چه کسی می تواند که در حضور او همیاری کند و کار دیگران را راست کند مگر با رخصت او. خداوند جهان آینده آنان را با گذشته ای که پشت سر نهادهاند میداند و مردم به هیچ چیزی از دانش او احاطه نمی یابند، مگر به آن پدیده ای که خدا خواسته و با مشیت خود ایجاد کرده باشد. عاصمه سلطنت و اقتدارش چنان فراخ و گسترده ای است که می تواند همه آسمانها و زمین را در خود جای دهد؛ نگهبانی آسمانها و زمین بر او گرانی نمی کند و او والا و بزرگ است. (۲۵۵)
اینک که حکم و فرمان خدا به کرسی نشست، در پذیرش دین، اکراه و الزامی نخواهد بود. راه رشد و صلاح از راه گولی و بداندیشی ممتاز است. از این رو هر کسی به طاغوت سرکش کافر شود و به خدا ایمان بیاورد، به دستاویز استواری متمسک شده است که انقطاع و گسیختگی ندارد. خدا گواهی شما را به توحید و رسالت می شنود و به حال قلبی شما آگاه است. (۲۵۶)
خداوند رحمان سرپرست مؤمنان است که آنان را از تاریکیها به سوی نور برون می کشد. کافران حمایت و سرپرستی خداوند رحمان را وانهادهاند. سرپرست و حامی آنان سرکشان طاغوت است که پیروان خود را از نور به سوی تاریکیها برون می کشند. اینان جاودانه یاران آتش دوزخ می باشند. (۲۵۷)
مراتب هدایت انسانها به معارف توحیدی
آیا ندیدی که نمرود چگونه با ابراهیم به احتجاج آمد که من سایه خدایم از آن رو که خدایش پادشاهی داده بود، موقعی که آتش خود را بر ابراهیم سرد و سلامت یافت، او را به دربار خود فراخواند و گفت پروردگار تو کیست که تا این حد خاطره ات را ارج می نهد؟ ابراهیم گفت: پروردگار من، آن پروردگاری است که جان می بخشد و جان می گیرد. نمرود گفت: من نیز جان می بخشم و جان می گیریم. ابراهیم گفت: آن خداوندی که پروردگار من است، خورشید را از شرق برون می آورد تو آن را از غروب برون آر. نمرود در پاسخ او مبهوت و درمانده، فرو ماند. خداوند رحمان، سیهکاران نمرود صفت را هدایت نخواهد کرد. (۲۵۸)
آیا مردم، حیات پس از مرگ را مانند نمرودیان با آزادی از زندان برابر میدانند و یا مرگ بعد از حیات را همچون قتل می شناسند؟ و یا مانند آن پیامبر دانشور در چگونگی آن به شک و حیرت اندرند که روزی بر روستایی گذشت و هوار خانه ها را دید که یکسر بر روی تیرها فرو ریخته و ساکنانش یکجا فرو مرده اند. با خود گفت: کی و چگونه خدا این استخوانها را زنده خواهد ساخت؟
زندگی پس از مرگ
و چون به غاری پناه گزید، خداوندش درب آن غار را با هوار بهمن مسدود ساخت و او را صد سال تمام در حال مرگ و سکوت نگه داشت و سپس هوار بهمن را با زمینلرزهای از در غار برکنار نمود و او را برانگیخت و گفت: چند گاه در این غار ماندی؟ و آن مرد خدا، نظری به تابش خورشید افکند و با مقیاسی که در نظر گرفت، پاسخ داد که یک شبانهروز و یا قسمتی از یک روز را در این غار سپری کرده ام.
سروش غیبی بدو گفت: نه چنین است. بلکه صد سال تمام در این غار سپری کردهای، بنگر به خوراکت و به نوشابه ات که رنگ صد ساله ندارد. بنگر به دراز گوشت که بر در غار زیر هوار و بهمن درهم پاشیده و جز استخوانی پوسیده و زنجیری فرسوده از او برجا نیست. ما این نشانه را ارائه کردیم، تا بدانی که در برابر خواست خداوند کیهان «کی» و «چگونه» معنی ندارد و حیات را سرّ ناشناخته فراوان است و برای آن که تو را برای مردم نشانه و آیت قرار دهیم که چگونه بر دیگران صد سال گذشت و بر تو یک شب.
و اینک بنگر به استخوان های پوسیده دراز گوشت که با جاری شدن آب حیات، چسان بر زبر هم سوار می شوند و جان می گیرند و سپس جامه گوشتین بر استخوانها میپوشانیم. و چون سرّ حیات پس از مرگ برای او روشن شد، گفت: دانستم که خداوند جهان بر انجام هر خواسته ای قادر و توانا است. (۲۵۹)
مثال حیرت ابراهیم
و باز یادآوری کن از حیرت ابراهیم که بر نیم خورده انسانی گذر کرد که ددان او را دریده و خورده بودند. شبهه آکل و مأکول در دل او جا گرفت و گفت: پروردگارا، به من ارائه فرما که مردگان را چگونه زنده خواهی کرد؟ سروش الهی به او گفت: آیا به وعده قیامت ایمان نیاورده ای؟ ابراهیم گفت: چرا ایمان آورده ام، ولی کیفیت آن را ارائه فرما، تا دلم آرام گیرد.
سروش الهی گفت: چهار پرنده کوچک شکار کن و کباب کن و گوشت آنها را تناول کن، تا با گوشت و خونت درآمیزد. سپس باقیمانده گوشت و استخوان آنها را جزء جزء بر سر هر کوهی بگذار و بعد از آن هریک از پرندگان را با نام به سوی خود دعوت کن تا گوشت و استخوان آنها را ترمیم کنم و دوان دوان به حضورت بشتابند، بی آنکه از گوشت و استخوان تو چیزی کم شود. این را هم بدان که خداوند جهان عزتمند و کاردان است. (۲۶۰)
آخرین دیدگاهها