در این بخش شرح و تفسیر آیات اول تا هفتم سوره نساء ، برگرفته از کتاب تدبری در قرآن آورده شده است. سوره نساء به مسایل خانمها و نهاد خانواده، و از این منظر به موضوع بشریت و ساختار جامعه اسلامی پرداخته است.

افتتاح سوره نساء

بِسْمِ اللهِ الرّحْمنِ الرّحِیم

یَا ایُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَۀٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیرا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْارْحَامَ آن اللهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبَا

ای مردمان، بترسید از خشم پروردگارتان که شما را از یک جان آفرید و جفت او را هم­جان او آفرید و از این زوج هم­جان و هم­نوع، مردان بسیار و زنان بسیار بر پهنه گیتی پراکند. ای مردمان، از خشم همان خدایی بترسید که نام او را دستاویز درخواست­های خود قرار می دهید و به نام او سوگند می‌خورید و دیگران را سوگند می ­دهید. و پاس خویشاوندی و زایمان رحم را نگه دارید که حرمت آنان را هم دستاویز درخواست‌های خود قرار می‌دهید و به نام آنان سوگند می ­خورید و دیگران را سوگند می ­دهید. به یقین خداوند جهان مراقب کردار شما خواهد بود.

معانی القرآن، نساء ، ۱

می گویند: هر جا (یا ایُّها النّاس) آمده، در مکه نازل شده است؛ و هر جا (یا ایُّها الّذین امنوا) آمده، در مدینه نازل شده است. (رک: مجمع البیان، ذیل بقره، ۲۲). این مطلب صد در صد اشتباه است. در بسیاری از سوره های مدنی (یا ایُّها النّاس) آمده است و از جمله در صدر همین سوره نساء که اتفاقا مدنی است و در وسط سوره دو نوبت دیگر تکرار می شود؛ و نیز در سوره بقره دو نوبت؛ در سوره حج چهار نوبت.

به هرحال دنبال کردن این مساله بی مورد است. واقعیت آن است که در هر جا (یا ایُّها النّاس) آمده است، روی سخن و خطاب قرآن به مطلق آدمی است: از مرد و زن، کافر، مؤمن، مشرک و اهل کتاب. یعنی در آن آیه و آیات بعدی مربوط به ان، سخن از مسایلی به میان می اید که به کلّ بشریّت ارتباط دارد، خواه بپذیرند و یا نپذیرند. هر جا (یا ایُّها الّذین امنوا) آمده است، روی سخن و خطاب قرآن به مطلق مؤمنان است که شهادتین بر زبان جاری کرده اند و مؤمن تلقّی می شوند. بی آن که به راز دل آنان و مراتب ایمانشان توجه شود.

تولد انسان و آفرینش

در آیات اول سوره نساء سخن از «رَحِمْ» است و مسؤولیت بشر در مقابل آن، سایر مسایلی که با رحم در ارتباط است، مانند احکام ایتام، احکام سفهای فامیل، ارث فامیل، ازدواج و نظیر آن. البته افرادی که به قرآن ایمان دارند، مسؤولیت قاطعی دارند و افرادی که ایمان به قرآن ندارند، به منزله درس، تربیت و تنبیه است. به گونه ای که مسایل را به آنان گوشزد می نماید.

این که می گوید: (خلقکم من نفس واحدۀ. و جعل منها زوجها)، می خواهد به مردم متعصّب عصر پیامبر بگوید که خداوند تمام شما افراد بشر را از سیاه، سفید، سرخ و زرد، از یک نطفه و یک نوع جان آفریده است و جفت آن نوع جان را نیز از نوع جان خودش آفریده است. بنابراین هویّت شما افراد بشر از زن و مرد، سیاه و سفید، سرخ و زرد، همه و همه متّحد، برابر و یکسان است. سیاه می تواند جفت سیاه باشد؛ سرخ می تواند جفت زرد باشد و به همین ترتیب افرادی که دورگه باشند، همه با دیگران جان واحد و هویّت واحدی دارند. همه شما باید با هم مهر و عاطفه نوعی را رعایت نمائید و از خدایی که شما را بدین صورت همنوع، یکپارچه و از تبار هم می آفریند، برحذر باشید که برخلاف خواسته ها، اوامر و نواهی او اقدام کنید.

در سوره نساء این که می گوید: (و بثَّ منهما رجالا کثیرا و نساء)، بدین معنی است که از هر مرد و زنی که با هم جفت می شوند، مردان و زنان بسیاری پا به عرصه حیات می گذارند که اینک می بینید به صورت ملّت ها، قوم ها، عشیره ها و قبیله ها در آمده اید. بنابراین منظور از نفس واحدۀ، آدم ابوالبشر نیست تا بگوییم جفت او را از پهلوی چپ او آفریده اند؛ وگرنه می بایست می گفت: «و بثّکم ایُّها النّاس جمیعا منهما». نه آن که بگوید (و بثَّ منهما رجالا کثیرا و نساء).

خاک مرداب

این نکته که یاد شد، در سراسر قرآن منصوص است و از همه جا صریح تر آن جا است که می گوید: (و من ایاته آن خلقکم من تراب. ثمَّ اذا انتم بشر تنتشرون) (روم، ۲۰). این آیه افاده می کند که نطفه تمام افراد بشر از خاک مرداب آفریده شده است؛ خواه آدم و حوا باشند، خواه نسل های بعد او و یا نسل معاصر قرآن. لذا در دنباله آن اضافه می کند و می گوید: (و مِن ایاته آن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها) (روم، ۲۱).

یعنی با همان تعبیری که درباره جنس بشر گفت: (و خلق منها زوجها)، درباره کلّ بشر معاصر می گوید: (خلق لکم من انفسکم ازواجا). پس همانطور که یقینا همسر ما را از پهلوی چپ ما نیافریده اند، همسر آدم را نیز از پهلوی چپ او نیافریده اند. تفاوت این دو آیه تنها در این است که در سوره نساء جنس بشر، مطرح است و جنس جفت او که با هم متحدند؛ و در این سوره که سوره روم باشد، نوع بشر معاصر قرآن مطرح است با جفت آنان که با هم متحد و یکپارچه اند.

در واقع آیه سوره روم تفسیر آیه سوره نساء است و می خواهد نوع و جنس را متحد بشناسد. ما می توانیم از مجموع دو آیه، تصویری منصوص به دست بدهیم، بدین صورت: (یا ایَّها النّاس اتّقوا ربّکم الّذی خلقکم من نفس واحدۀ و خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودَّۀ و رحمۀ». بنابراین روشن است که جمله (و بثَّ منهما رجالا کثیرا و نساء)، درست به منزله آیه ۱۲ سوره حُجرات است که می گوید: (یا ایَّها النّاس انّا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا).

تراب

قرآن مجید آفرینش نسل بشر را دقیقاً در آغاز و انجام مشروح و روشن بیان کرده است. اما با توجه به تمام آیات است که می توان نظر قرآن مجید را به دست آورد.

قرآن مجید به صراحت اعلام کرده است که آب را با تراب در آمیختند؛ و گلی چسبان از سلاسه گل به دست آوردند؛ و آن گل را به صورت مرداب سیاه گندیده ورز دادند؛ و نطفه های بشری را از آن آفریدند. هر نطفه ای را با صورت مخصوص به خود، بی آنکه زن و مرد آن متفاوت باشند. خلاصه ترین آیه ای که اینک به آن استناد می شود، آیه ۱۱ سوره فاطر است که می گوید: (و الله خلقکم من تراب ثمَّ من نطفۀ ثمَّ جعلکم ازواجا).

این که می گوید همه شما را از خاک آفریده ایم، به سبب همان آفرینش نطفه ها است؛ وگرنه نسل معاصر بشر را از خاک نیافریده اند. در آغاز آفرینش که نطفه ها را در مرداب سیاه گندیده آفریدند، دو تن را به نام آدم و حوا در همان مرداب به صورت بشری با پوست، گوشت، استخوان و اندام پرورش دادند. سپس مراسم سجده فرشتگان برای آدم انجام گرفت، به او فرمان دادند تا با همسرش حوا در بهشت بماند، بخرامد و مراقب باشد که فریب شیطان باعث نشود که آنان را از بهشت برانند.

آفرینش حوا

در تمام آیاتی که سخن از آفرینش آدم و مساله بهشت، حوّا و شیطان به میان آمده است، قرآن مجید نمی گوید که ما برای آدم همسری آفریدیم، سپس به او گفتیم: (اسکن انت و زوجک الجنّۀ)؛ چرا که باید در آیات آفرینش تدبّر کرد تا به کنه مسائل نزدیک شد. خداوند عزّت که آدم را آفرید، به هرگونه آدم را آفرید، همسرش را آفرید. نه آن که همسر او را از ضلع چپ او بیافریند، تا بگوئیم اضلاع چپ مردها نسبت به اضلاع راست بدن آنان یک ضلع کمتر است، در حالی که دروغ است.

قرآن مجید نمی گوید که آدم را به صورت مجسمه گل آراستیم، بعد به او دمیدیم، آدم شد. قرآن مجید می گوید: (و لقد خلقناکم ثمّ قلنا للملائکۀ اسجدوا لآدم) (سوره اعراف، ۱۱)؛ یعنی همه شما افراد بشر را از آدم، حوا و همه کسانی که امروز، دیروز و فردا پا به عرصه حیات گذاشته و می گذارند، خواه به صورت آدم و یا به صورت حوّا، در ابتدا به صورت نطفه آفریدیم و صورت بندی کردیم، سپس آدم و حوا را به صورت بشر آراستیم و مراسم سجود فرشتگان را ترتیب دادیم.

حتی تصریح می کند که اینک نطفه در سینه اسپرم به صورت منی و مخلوط با «امشاج»، ژن ها و کروموزوم ها ظاهر می شود؛ و بعد از آن که با تخمک زن جفت شد، مراحل عَلَقۀ، مضغه و اندام را طی می کند، سپس جنسیّت او معین می گردد. چنان که می گوید: (الم یک نطفۀً من مَنیٍّ یُمْنی. ثمّ کان علقۀ فخلق فسوَّی فجعل منه الزوجین الذّکر و الانثی) (قیامت، ۳۷). این بحث ادامه دارد و در جای جای قرآن که به این مساله بپردازد، شرح ماجرای آفرینش تکمیل می گردد. عنوان آدم ابوالبشر که در برخی از تعابیر قرآن آمده است، در آیه ۲۶ سوره اعراف مشروح می شود. به آنجا مراجعه شود.

تجدید مطلع سوره نساء

جمله (و اتّقوا الله الّذی تساءلون به و الارحام)، از سوره نساء در صورت ظاهر، عطف است. ولی تجدید مطلع شده است، برای اصل آن مسایلی که باید در این سوره مطرح گردد. بنابراین جمله اول (اتّقوا ربّکم الّذی خلقکم من نفس واحدۀ . . . ) به منزله مقدمه است و می گوید:

آن پروردگاری که شما را از یک نوع واحد آفرید تا یکپارچه و متّحد زندگی کنید و همیاری داشته باشید. آن پروردگاری که جفت شما را از جنس خودتان آفرید تا با هم انس بورزید و آرامش بیابید. آن پروردگاری که از هر جفت مرد و زن قبیله ها، عشیره ها و فامیل های فراوان به وجود آورد. همان پروردگاری که در موقع حاجت، یکدگر را به نام او سوگند می دهید. از او برحذر باشید که او را نافرمانی کنید، برخلاف رضای او و برخلاف احکام و دستورات فطری او قدم بردارید.

از خویشاوندانِ ارحام خود نیز برحذر باشید که برخلاف رضا و مصلحت آنان اقدام کنید. همان ارحامی که یکدگر را به نام آنان سوگند می دهید. پس شما باید حقوق آنان را نیز محترم بدارید و بدانید که خداوند بر سر شما نگران اعمال و رفتار شما است و مسؤولیت هم نوع، هم جنس و هم رحم را از شما بازخواست خواهد کرد.

ایتام و اموال آنان

وَ اتُوا الْیَتَامَی امْوَالَهُمْ وَ لَاتَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لَاتَاکُلُوا امْوَالَهُمْ الَی امْوَالِکُمْ انَّهُ کَانَ حُوبا کَبِیرا

ای مردمان، حرمت هم­نوعی و حرمت خویشاوندی ایجاب می­کند که دستورات ما را مورد توجه قرار بدهید، گرچه ایمان نداشته باشید. مال ایتامی را که در کفالت خود گرفته­ اید، به آنان رد کنید. خرمای فاسد خود را عوض خرمای مرغوب و مطبوع آنان بر سفره آنان نگذارید. نان مرغوب آنان را با نان نامرغوب خود، یک‌جا کنار هم بر سفره مگذارید و باهم تناول نکنید که احیاناً نان و خرمای مرغوب آنان به مصرف دیگران برسد. خوردن مال ایتام به این صورت و به هر صورت، حرمت بزرگی است که ضایع می ­شود.

معانی القرآن، نساء ، ۲

جمله (و اتوا الیتامی) عطف بر (اتّقوا الله) است؛ زیرا در سوره نساء بحث ایتام از مصادیق بحث رَحِم است. «الیتامی» یعنی «یتاماکم»؛ زیرا الف و لام آن عوض مضاف الیه است. «یُتْم» یعنی پدر مردگی، وصف به حال متعلّق است و در جنس یتیم که پسر باشد و یا دختر باشد، فرقی ندارد. کلمه «یتیم» بر هر دو اطلاق می شود و جمع آن ایتام و یتامی است.

کفالت یتیم

حق کفالت ایتام بر عهده آن کسی است که اولویت ارث را دارد: در قدم اول مادر کودک است. چنان که در همین سوره، آیه ۱۱ می گوید: (فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلِامِّه الثّلث). در این زمینه نص امام صادق حاکم است (صحیح کافی، رقم ۳۲۴۶). در این زمینه شواهد قرآنی هم فراوان است. از جمله آیه ۱۸۹ سوره اعراف که می گوید: (. . . فلمّا اتاهما صالحا جعلا له شرکاء فیما اتاهما . . . ). این آیه حق حضانت فرزند را به پدر و مادر می سپارد. پس اگر پدر بمیرد و فرزندشان یتیم شود، حق مادر برقرار است.

حال اگر مادر نتواند عهده دار کفالت شود؛ و یا از پذیرش مسؤولیت امتناع کند؛ و یا مرده باشد، کفالت یتیم بر عهده وارث بعدی است که براساس اولویّت باید عهده دار کفالت شود. چنان که در سوره بقره، آیه ۲۳۳ می فرماید: (و الوالدات یرضعن اولادهنَّ حولین کاملین … و علی المولود له رزقهنَّ و کسوتهنَّ بالمعروف، و علی الوارث مثل ذلک).

حق ارث و ولایت

گویا که حقّ ارث را مانند حقّ ولاء، حقّی دو جانبه مقرر کرده اند. به طور مثال، اگر کودکی پدر و مادر خود را از دست بدهد، برادرش که حق ارث دارد، مکلف است که از مال خودش مخارج او را بپردازد. تا چه رسد که کودک شخصا صاحب مال باشد که فقط تکلیف حضانت بر عهده او قرار خواهد گرفت. در این زمینه نص قاطعی از امیرالمؤمنین در دست داریم که در صحیح کافی به رقم ۱۴۹۴ ثبت است. در تفسیر عیاشی هم حدیثی به همین شرح و بیان در ذیل آیه وارد شده است.

به هرحال، (اتوا الیتامی) گواهی می دهد که لزوما باید اموال یتیم در اختیار کفیل او قرار بگیرد. مفاد این جمله عامّ است، ولی بیشتر به حال کفالت نظر دارد که سفارش های لازم را در ذیل آیه می آورد؛ تا راه سوء استفاده را به هر نحوی که باشد، ممنوع و مسدود سازد.

ازدواج با ایتام

وَ ان خِفْتُمْ الَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَی وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ فَانْ خِفْتُمْ الَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَۀً او مَا مَلَکَتْ ایْمَانُکُمْ ذلِکَ ادْنَی الّا تَعُولُوا

درست است که شما حق دارید با دختران یتیمی که در کفالت شما به سر می­برند، ازدواج کنید و کابین ازدواج را مانند میراثشان نزد خود نگه دارید و با قید ضمانت به کار تجارت بپردازید، ولی باید مراقب باشید که حق آنان به عنوان حق یتیم ضایع نگردد. اگر می­ترسید که ازدواج با دختران یتیم، شما را به سوی تضییع حقوق آنان سوق دهد، دختران یتیم را به همسری مگیرید. بلکه خانم­هایی را به همسری بگیرید که بالغ باشند و بتوانند حقوق خود را بر شما حلال سازند.

در صورتی که شما عدالت را رعایت نمایید، می­توانید دو زن، سه زن یا چهار زن در نکاح خود نگه دارید؛ و اگر بترسید که با نگه‌داری زن­های متعدد، عدالت را از کف بدهید، فقط یک زن اختیار کنید که زمینه اختلاف و بی‌عدالتی از بین برود و سخن از گذشت و فداکاری به میان بیاید. و یا چند کنیز زرخرید را به تملک درآورید که اجرای عدالت لازم نباشد. رعایت این قانون، شما را هرچه بیشتر از جور و ستم دور می­ کند و به مرز عدالت نزدیک می­ سازد.

معانی القرآن، نساء ، ۳

آیه کریمه سوره نساء متفرّع بر آیه قبلی است. بعد از آن که فرمود: (و اتوا الیتامی اموالهم)، این سؤال در فکر و مغز کفیلان مطرح شد که تکلیف ما با آن دختران یتیمی که تحت کفالت داریم، به عللی با آنان ازدواج کرده ایم و یا تصمیم گرفته ایم که با آنان ازدواج کنیم، چه خواهد بود؟ ما با آنان ازدواج کرده و می کنیم که با هم جمع المال باشیم و بر سر یک سفره بنشینیم. ما با سایر زنان و فرزندانمان نیز بر همین سیره و سنّت می رویم که هر چه داریم با هم می خوریم.

جداسازی حساب ها

این آیه قرآن پاسخ همان سؤال را می دهد که حساب ایتام از حساب همسران بالغ شما جدا است. خانمی که بالغ است، می تواند رضا بدهد که هر چه دارید با هم بخورید؛ ولی همسر نابالغ شما که یتیم است، نمی تواند اعلام رضایت کند؛ زیرا اعلام رضایت او حجت نیست. بنابراین شما باید مراقب وضع و موقعیت خود و خانواده خود باشید. اگر نمی توانید که حق ایتام را رعایت کنید و اموال آنان را جداگانه حراست کنید، با آنان ازدواج نکنید. بلکه به میزان حاجت از آن خانم هایی که بالغ باشند و بتوانند رضایت و یا عدم رضایت خود را اعلام کنند، همسر بگیرید: دوتا و یا سه تا و حتی چهارتا همسر بگیرید و با آنان جمع المال شوید.

تکلیف عدالت براساس قرآن است: مال یتیم باید در اختیار و تملک او باقی بماند؛ تا موقعی که بالغ شود. اگر بعد از بلوغ رضایت داد که با هم مخلوط شوید، اشکالی ندارد. اما اگر رضایت نداد، باز هم مانند دوران قبل مال هر کسی باید متعلق به خود او باشد و شما که شوهر آنان هستید، فقط مکلف به نظارت بر اموال آنان هستید که دیگران کلاه بر سر آنان نگذارند و یا خودشان بیهوده اموال خود را تلف نکنند.

مساله عدالت در میان زنان بالغ نیز کار ساده ای نیست؛ زیرا اگر از حیث مالی با شما جمع المال شوند، ممکن است که با وجود تسامح و تبعیض، رضایت بدهند که مبادا پای طلاق به میان بیاید. ولی از نظر تفقّد روحی و جنسی رضایت آنان مشکل به دست می اید و چه بهتر که اگر از رعایت عدالت روحی و نیاز جنسی عاجزید، به یک زن اکتفا نمائید. براساس این آیه کریمه بود که رسول خدا شب های خود را بین همسران خود تقسیم می کرد.

ازدواج و پیشکش

وَ اتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَۀً فَان طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِنْهُ نَفْسا فَکُلُوهُ هَنِیئا مَرِیئا

شما باید کابین خانم­ها را قبل از آمیزش عروسی، به صورت پیشکش تقدیم کنید. اگر خانم­ ها با طیب خاطر و رضایت جان و دل، قسمتی از کاببن خود را بر شما حلال کردند، نوش جان کنید؛ گواریتان باد.

معانی القرآن، نساء ، ۴

در این آیه از سوره نساء کلمه «نحله» به معنای هدیه و پیشکش است و اقتضا دارد که قبل از نکاح طبیعی و رسمی که زفاف است، تقدیم شود. لذا رسول خدا به هنگام ازدواج با هر یک از همسرانش که صداقی لازم بود، صداق او را پیشکش می کرد و به همین صورت در ازدواج دخترش فاطمه زهرا با امیرالمؤمنین سلام الله علیهم اجمعین صداق را قبلا دریافت کرد و کار جهازیّه را سامان داد.

ظاهر آیه کریمه آن است که اگر خانم از قسمتی از صداق خود گذشت کرد، مانعی ندارد. این امر صورتی را نشان می دهد که صد هزار درهم صداق را مقطوع سازند، ولی خانم بعد از دریافت یک نیمه صداق، مثلاً، حاضر به زفاف شود که در این صورت مابقی از عهده شوهر ساقط می شود. اگر خانم تمام صداق را دریافت کند و بعد از زفاف مبلغی از آن را به شوهر تقدیم و هبه کند، ظاهر آیه کریمه (عن شیء منه) بر آن صادق نیست و تفاوتی با این ندارد که خانم از اموال خودش مبلغی معتنابه و یا کم و زیاد، به شوهر عطا کند.

وجوب پرداخت مهریه

آن چه امروز متداول است، به این گونه که جواهرآلات، خرج عروسی، لباس و امثال آن را پیشکش می کنند و مبلغی را به نام قباله مشخص می کنند که بر ذمه شوهر باقی می ماند، در صورتی که سند مکتوبی به ثبت برسد و در واقع قباله رسمی صادر شود، اشکالی در مسـاله حادث نمی شود. همچنین اگر برای پرداخت آن زمانی را مشخص نکرده باشند، در هر زمان که خانم اصرار کند، مانند سایر بدهکاری ها باید برای پرداخت آن اقدام کنند.

باید توجه داشت که صداق خانم ها یک وظیفه مکتوب است که در هرحال باید پرداخت شود. با مرگ زودرس شوهر، کسی نمی تواند بهانه ای برای سقوط صداق بتراشد. این مطلب در آیه ۱۲۷ همین سوره روشن خواهد شد.

مال سفیه

وَ لَاتُؤْتُوا السُّفَهَاءَ امْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللهُ لَکُمْ قِیَاما وَ ارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَولا مَعْرُوفا

اگر ایتام شما و یا همسران شما سفیه و گول باشند، اموال آنان را به دستشان مسپارید. اموال آنان را مانند اموال خودتان بدانید که با فضل خدا، سود و بازدهی دارد و زندگی شما را بر سر پا نگه می­دارد. شما باید اموال آنان را که سفیه و گولند، به کار اندازید تا سود و بازدهی داشته باشد و از سود اموالشان جیره خوراک و پوشاک آنان را تهیه نمایید؛ نه آن که اموالشان را کناری بگذارید و به آنان بخورانید تا در آخر کار، آنان را چون گدایان به جامعه تحویل دهید. اگر آنان ادعای استقلال و رشد اقتصادی کردند و خواهان تحویل گرفتن اموال خود گشتند، با آنان چنان سخن بگویید که با شایستگی مقبول همگان بوده باشد.

معانی القرآن، نساء ، ۵

«سفهاء» جمع «سفیه» است. آیه کریمه سوره نساء به منزله استثناء از (اتوا الیتامی اموالهم) است. البته کلمه «السُّفهاء» را عامّ و با شمول آورده است؛ تا معلوم شود که مساله سفاهت به خودی خود موضوع حکم است. گرچه در این جا که بعد از بحث ایتام است، مانند استثناء افاده می کند که اگر ایتام تحت کفالت شما و یا ایتام خانواده شما از دختر و پسر، سفیه و گول باشند، نباید اموال موروثی آنان را به آنان بدهید؛ گرچه به حدّ بلوغ برسند و ادّعا کنند.

بلکه باید اموال آنان را به منزله اموال خودتان بدانید و هر کسی که قرابت او به فرد سفیه از حیث وراثت نزدیکتر است، باید اموال او را حیازت کند، همانند اموال خود به کار بیندازد و هزینه زندگی آن فرد یتیم را و یا غیر یتیمی که سفاهت و بلاهت دارد و به اصطلاح عقب مانده ذهنی است، تامین کند. اگر هم ادّعا و مطالبه کند، با زبان خوش و منطقی با او برخورد نماید. آیه کریمه ثروت خانواده را وسیله دوام و ثبات خانواده می شناسد. لذا می گوید: (اموالکم الّتی جعل الله لکم قیاما).

ضرورت شاهد

وَ ابْتَلُوا الْیَتَامَی حَتَّی اذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَانْ انَسْتُمْ مِنْهُمْ رَشْدا فَادْفَعُوا الَیْهِمْ امْوَالَهُمْ وَ لَا تَاکُلُوهَا اسْرَافا وَ بِدَارا آن یَکْبَرُوا وَ مَن کَانَ غَنِیّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَن کَانَ فَقِیرا فَلْیَاکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَاذَا دَفَعْتُمْ الَیْهِمْ امْوَالَهُمْ فَاشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفَی بِاللهِ حَسِیبا

شما باید ایتام خود را هماره تربیت کنید و مشاغل اجتماعی را به آنان تعلیم دهید و در عین حال، رشد آنان را به آزمون بگذارید. تربیت و تعلیم و آزمون باید هماره ادامه یابد، تا آن روز که پا به مرحله بلوغ جنسی بگذارند. پس اگر بلوغ جنسی با رشد اقتصادی و اجتماعی همراه شد، اموال آنان را به دست خودشان بسپارید. مبادا اموال ایتام را با زیاده ­روی در مخارج، به مصرف برسانید که قبل از بلوغِ آنان، به آخر برسد، آنان گدا شوند؛ و شما هر چه بیشتر به کامیابی رسیده باشید.

هر کس از مال یتیم بی‌نیاز باشد، باید عفت نگه دارد و چیزی به نام حق کفالت برداشت نکند و هرکس فقیر و نیازمند باشد، حق دارد به نحو شایسته و مقبولِ جامعه از مال ایتام تناول کند. و آنگاه که مال یتیم را به او تحویل می‌دهید، باید گواهانی بر سر آنان حاضر کنید و در حضور آنان حساب خود را تصفیه نمایید. در حسابرسی، وجدان شما حاکم است و همین کافی است که خداوند جهان را به حسابرسی مراقب و ناظر بدانید.

معانی القرآن، نساء ، ۶

لازمه ابتلاء و امتحان، تربیت اجتماعی و تعلیم های اقتصادی است. هر خانواده ای بر حسب موقعیت آن خانواده که صاحب چه شغل و حرفه ای باشند، باید تربیت شوند. قید (حتّی اذا بلغوا النکاح) افاده می کند که آزمون و تربیت باید قبل از بلوغ نکاح آغاز شود و ادامه یابد؛ تا آن روز که سنّ تکلیف که سنّ سیزده سالگی است، حاصل شود. اگر باز هم به رشد کافی نرسیده باشند، باید تعلیم و تربیت ادامه یابد و از پرداخت اموال یتیم به دست خود او خودداری شود. اما در صورت رشد کافی، باید اموال آنان را به آنان تحویل دهند و شاهد بگیرند.

جمله «فلیستعفف» گواه آن است که پذیرش کفالت، الزام شرعی است و چنانکه توضیح شد کفالت حقّ متقابلی است بر قانون مواریث و اولویّت احراز آن.

ارث

لِلْرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْاقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْاقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ او کَثُرَ نَصِیبا مَفْرُوضا

برای مردان از میراث پدر و مادر و نزدیکترانشان که فرزند و فرزندزادگان باشند، سهمی مقرر است و برای زنان نیز از میراث پدر و مادر و نزدیکترانشان که همان فرزند و فرزندزادگان آن‌ها باشند، سهمی مقرر شده است. میراث مورد نظر کم باشد یا زیاد باشد، هریک سهمی مشخص و مقطوع دارند.

معانی القرآن، نساء ، ۷

کلمه «مفروضا» به معنای واجب فرضی نیست. اصطلاح فرض و واجب از اصطلاح های علم فقه است. منظور از فرض، قطع و مشخّص شده است. به این صورت که یک ششم یا یک هشتم یا چه ضریب دیگری را صاحب می شوند. البته این نصیب یا استنباط از تکرار لفظ آیه، متفاوت است؛ لذا خانم ها نیم سهم شوهر را صاحب می شوند.

برای شرح و توضیح آیات ارث، از آیه ۷ تا آیه ۱۲ سوره نساء ، به رساله «ارث»، در معارف قرآنی مراجعه کنید.