این نوشتار برگرفته از مصاحبه ای است که خبرگزاری قرآنی ایکنا با خانم دکتر سرشار درباره علامه بهبودی و روش ترجمه و تفسیر قرآن انجام داده است. عنوان مصاحبه «علامه بهبودی: پژوهشگری که مقلد نبود» انتخاب شده است.
علامه بهبودی پژوهشگری که مقلد نبود
به گزارش خبرگزاری قرآن (ایکنا)، چندی پیش محدث و قرآنپژوه معاصر، محمدباقر بهبودی درگذشت. وی کتب فراوانی در زمینه حدیث و قرآن از خود به جای گذاشته است. پیش از وفات این عالم عالیقدر، به دنبال انجام یک مصاحبه با دکتر مژگان سرشار بودیم که از شاگردان استاد و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است؛ فرصت این گفتوگو اما زمانی به دست داد که زمان بهرهمندی از وجود بهبودی به پایان رسیده بود. در ادامه مشروح گفتوگو با خانم دکتر سرشار را ملاحظه میکنید:
ویژگیها و امتیازات کتاب تدبری در قران در قیاس با دیگر تفاسیر معاصر
اجازه میخواهم «تدبری در قرآن» را با سایر تفاسیر مقایسه نکنم؛ زیرا اگر بخواهیم هر دو تفسیری را مقایسه کنیم، خود بحثی به وسعت یک پایاننامه میطلبد، چه رسد به مقایسه با همه تفاسیر معاصر به زبانهای گوناگون. از این رو برای محدود بودن موضوع مورد بحث، من به ذکر ویژگیهای تدبری در قرآن میپردازم که به نوعی معرفی این تفسیر است.
سپس میتوان دریافت که تدبری در قرآن بر سایر تفاسیر معاصر، احیاناً چه امتیازهایی دارد. پیش از معرفی این تفسیر، باید حتما بدانیم که تدبری در قرآن در تکمله معانی القرآن و مجموعه مقالات موجود در کتاب معارف قرآنی علامه محمدباقر بهبودی تحریر شدهاست. یعنی مجموعه تفسیر و فهم قرآن از دیدگاه محمدباقر بهبودی، از مطالعه چهار اثر نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن، معارف قرآنی، معانی القرآن و تدبری در قرآن حاصل میشود.
تدبری در قرآن تفسیر بخشی از آیات قرآن است که در دو مجلد، به زبان فارسی روان در عصر حاضر نوشته شده و توسط انتشارات سنا، در تهران، در ۱۳۷۸ چاپ شدهاست. البته دیگر اجازه چاپ این کتاب را مانند معانی القرآن به وی ندادند.
رویکرد تفسیری استاد بهبودی: نگارش ادبی – متنی
این تفسیر به سانِ بعضی تفاسیر اولیه ادبی نگارش شده است. منظورم از این تشبیه آن است که ما تفاسیری در سدههای اولیه در دست داریم که تنها برخی آیات را پوشش میدهند. یعنی آن چه مثلا از نظر ادبی در شرح واژه یا اعراب یا بلاغت لازم بودهاست، میآوردند. در تفاسیر روایی نیز، هرجا که ذیل آیهای، روایت یا اثری از معصومان یا صحابه و تابعین موجود است، آوردهاند.
محمدباقر بهبودی نیز این کتاب را با توجه به آثار دیگر خود مانند معانی القرآن که ترجمهای تفسیری است و تمام قرآن را پوشش میدهد؛ و معارف قرآنی که مجموعهای از موضوعهای گوناگون قرآنی به صورت تفسیر موضوعی است؛ و کتاب نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن نگاشته است. یعنی هرجا که آیهای باشد که قبلاً در سایر آثار خود به آن نپرداخته باشد و آن آیه علاوه بر ترجمه، نیاز به شرح داشته باشد، به تفسیر مینشیند. البته گاهی لازم میداند شرح بیشتری ذیل بعضی آیات بیان کند، گرچه که قبلا به آن پرداخته باشد.
روش استاد بهبودی در تفسیر قرآن
روش مفسر در این تفسیر و سایر کتبی که به تفسیر آیات نشسته است، در وهله نخست، تفسیر آیه به آیه است. حتی آیات فقهی را بر اساس مبنایی که در مقالههای قبلی خود، مانند محکم و متشابه و فجر صادق و فجر کاذب به دست دادهاست، بهصورت آیه به آیه تفسیر و مساله فقهی و عملی آن را روشن میکند.
بهبودی از شرح دقیق لغت، گزارشهای تاریخی و ارجاع به روایات صحیح نیز استفاده کرده است. اما عمده روش وی، چیدن آیات ناظر به یک موضوع در کنار هم و مقایسه آنها و تبیین آیات شبیه به هم یا ناظر به یک موضوع با توجه به سیاق آیات است.
این مطلب را به اجمال بیان کردهام و با مثالی در زیر آن را روشن میکنم. گرچه که چنین موضوعهایی میتواند موضوع مورد تحقیق در حد یک پایاننامه باشد. زیرا شاهد مثال فراوان در شرحهای بهبودی در این باره میتوان یافت که قابل مقایسه با تفاسیر دیگری است که ادعای تفسیر آیه به آیه دارند.
نمونه سوره مائده
«وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء وَجَعَلَکُم مُّلُوکًا وَآتَاکُم مَّا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِّن الْعَالَمِینَ:
و [یاد کن] زمانى را که موسى به قوم خود گفت اى قوم من نعمتخدا را بر خود یاد کنید آنگاه که در میان شما پیامبرانى قرار داد و شما را پادشاهانى ساخت و آنچه را که به هیچ کس از جهانیان نداده بود به شما داد»،
مائده، بیست
آوردهاست:
آیۀ کریمه عطف بر مقدر است به این صورت:
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ … (ابراهیم/۵)
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ … (ابراهیم/۶)
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء… (مائده/۲۰):
و در حقیقت موسى را با آیات خود فرستادیم [و به او فرمودیم] که قوم خود را از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون آور و روزهاى خدا را به آنان یادآورى کن … (ابراهیم/۵) و [به خاطر بیاور] هنگامى را که موسى به قوم خود گفت نعمت خدا را بر خود به یاد آورید آنگاه که شما را از فرعونیان رهانید [همانان] که بر شما عذاب سخت روا میداشتند (ابراهیم/۶) و [یاد کن] زمانى را که موسى به قوم خود گفت اى قوم من نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که در میان شما پیامبرانى قرار داد (مائده/۶).» “الفاظ آیۀ کریمه روشن است”.
بهبودی ادامه میدهد که جملۀ «جعل فیکم انبیاء» ناظر به شاخۀ اسحاق از نسل ابراهیم است که فرزندان او مورد برکت قرار گرفتند و نبوت و حکم و کتاب، در ذریۀ او برقرار ماند”.
شاهد گرفتن از آیات دیگر
در همین جا به آیات دیگر جهت روشن کردن مطلب و شاهد گفتۀ خود چنین اشاره میکند: “چنان که در سورۀ عنکبوت آیۀ ۲۷ میگوید: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّهَ وَالْکِتَابَ…: و اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و در میان فرزندانش پیامبرى و کتاب قرار دادیم»”. همچنین وی آوردهاست: “جملۀ «و جعلکم ملوکاً» ناظر به قدرت و سلطنت یوسف است و بیشتر ناظر به اعطای حکم و حکمت”.
چنان که در آیۀ ۸۹ سورۀ انعام و آیۀ سورۀ جاثیه میگوید: « وَلَقَدْ آتَیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّهَ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ: و به یقین فرزندان اسرائیل را کتاب [تورات] و حکم و پیامبرى دادیم و از چیزهاى پاکیزه روزیشان کردیم و آنان را بر مردم روزگار برترى دادیم»”.
بهبودی میگوید: “این اعطای الهی عبارت از حکم، حکمرانی و پادشاهی که از جمله نویدهایی بود که خدا به موسی داده بود؛ زیرا در تورات میگوید:
«چون به زمینی که یهوه خدایت به تو میدهد داخل شوی و در آن تصرف نموده و ساکن شوی و بگویی مثل جمیع امتهایی که به اطراف مناند پادشاهی بر خود نصب نمایم، البته پادشاهی را که یهوه خدایت برگزیند بر خود نصب نما»”.
تورات سفر تثنیه باب ۱۷، آیۀ ۱۴
دستآخر بهبودی ذیل همین آیه آوردهاست: “این مراتب در سورۀ بقره آیۀ ۲۴۷ بهطور مشروح آمدهاست که بر همین اساس، قوم بنیاسرائیل از پیامبر زمان خود تقاضا کردند که پادشاهی بر آنان نصب کند و او به فرمان خدا طالوت را بر آنان پادشاه حکمروا کرد. بنابراین آیۀ کریمه ناظر به سرنوشت این قوم است”.
روش ترجمه و تفسیر قرآن استاد بهبودی
به این ترتیب در تمام مراحل آیات ناظر به هم را در جایجای قرآن در نظر میگیرد.
همین طور است شرحهای وی درباره خلافت انسان بر روی زمین یا مسئله خلقت انسان. وی در هیچ یک از این موارد، پیش شنیدههای خود را در فهم آیات تأثیر نمیدهد. بلکه در خود قرآن، صرف نظر از همۀ اخبار و روایتهایی که مشهور است، به دنبال آیاتی است که ناظر به این موضوعها هستند. وی آنها را کنار هم میچیند تا اصل مطلب را تبیین کند (رک. بهبودی، نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن، ص۵ـ۱۳)
تاثیر پذیری و تاثیر گذاری استاد بهبودی
مهمترین ویژگی بهبودی در تفسیر آیات قرآن، آزاداندیشی او است. محمدباقر بهبودی همیشه تلاش کردهاست که خالی از تمام باورهای جامعه خود، بر اساس ضوابط فهم قرآن، خود در آیات بیندیشد و در این زمینه مقلد نباشد. از این رو، به هیچ وجه نمیتوان فردی یا افرادی را یافت که بهبودی در تبیین آیات قرآنی، از او متاثر باشد.
درست به همین دلیل است که میبینیم آرای وی در زمینه تفسیر یا حتی علوم قرآنی، مانند محکم و متشابه در قرآن، چنان بدیع است که بعضی از سایر فرهیختگان، نام شاذّ بر آن مینهند. گرچه که با تحقیق و مطالعه آرای مختلف مفسران نخستین، میتوان برای بسیاری از آرای وی، ریشهها و زمینههایی در بین صحابه، تابعین و بعضی دانشمندان دیگر یافت.
مثلاً در مورد نظر وی درباره محکم و متشابه در قرآن، سیوطی حدود یازده رأی را فهرست میکند و رأی ماوردی در این زمینه، اشارهای یک خطی و کوتاه است که بهبودی بهطور مفصل و مبسوط همان را پرداخته است. حاصل این تلاش مقالهای مفصل در مورد محکم و متشابه در قرآن است که نخستین مقاله کتاب معارف قرآنی است.
همچنین، نمونهای دیگر، رأی به ظاهر شاذّ وی در مورد داستان هابیل و قابیل است که او با دلایلی که ذکر کرده، معتقد است آن دو نفر، فرزندان بلاواسطه و صلبی آدم و حوا نبودهاند؛ بلکه دو تن از قوم بنیاسرائیل بودهاند (رک. بهبودی، تدبری در قرآن، ج۱، ذیل مائده، ۲۷؛ نیز همو، نگاهی به تاریخ انبیاء، ص۱۵ـ۱۶).
مطالعه دقیق متون اسلامی
این نظر را طبری در میان تابعان از قول حسن بصری، ابومسلم محمد بن بحر و زجاج نقل میکند که البته خود همان رأی مشهور را میپذیرد (رک. طبری، جامع البیان، ذیل آیه). به این ترتیب بهبودی سرفصل جدیدی برای شیوه انتشار بشر نخستین بر روی زمین رقم میزند که با نظر سایرین بسیار متفاوت و به سبک علمی، گویای خلقت نخستینِ انسان یا بهتر است بگویم آفرینش نفس همۀ انسانها است. وی از نفس بشر به دی ان ای مادری تعبیر و آن را کاملاً مادی تلقی میکند (رک .بهبودی، نگاهی به تاریخ انبیاء، ص۸ـ۱۰؛ نیز ذیل همان آیات در تدبری در قرآن؛ نیز همان، ج۱، ص۲۸۷ـ۲۹۰؛ نیز همو، “رجعت”، معارف قرآنی، ص۳۸۹ـ۳۹۳).
بنابراین گاهی با بررسیهای بیشتر میتوان فهمید که آرای بهبودی گاهی در گوشه و کنار منابع و متون اسلامی موجود است که صد البته بهبودی آن را با دلایل خود و بهطور مشروح بیان کردهاست. به این ترتیب نه میتوان او را متاثر از رای یا آرای فرد یا افرادی خاص تلقی کرد و نه میتوان منابع او را به چند موردی، محدود کرد.
در مورد منابعی که بهبودی از آنها بهره جسته است، میتوانم به جرأت بگویم که آرای قرآنی وی، چکیده دستکم شصت سال مطالعه بیوقفه و دقیق و عمیق او در تمام منابع مهم و کهن اسلامی است. با توجه به تصحیح و تعلیقهایی که وی در مورد کتب مختلف انجام دادهاست، میتوان وسعت اطلاعات وی را در این باره دانست. مانند پانویسهای بحار الانوار یا تصحیح المیزان فی تفسیر القرآن و مواردی مانند آن. نباید از این نکته غافل ماند که علامه بهبودی با توجه به ریزبینی و علمی که در شناخت حدیث داشت، از منابع حدیثی که در صحت آنها تردید نداشت، در فهم آیهها استفاده میکرد.
شواهد ترجمه «سماء الدنیا» به مریخ
- در تفسیر آیه ۶ سوره صافات، سماء دنیا به مریخ تفسیر شده است، چه شواهد علمی این برداشت را قبول داشته و چگونه این تفسیر به عمل آمده است؟
این سؤال شما جواب مفصلی میطلبد که در این مصاحبه کوتاه مجالی برای پاسخگویی مناسب که حق مطلب را ادا کند، نمیبینم. همین قدر بگویم که بهبودی کتابی به نام هفت آسمان تقریر کرد که چکیدهای از آن، به صورت مقالهای با نام «هفت آسمان» در کتاب معارف قرآنی وی آمده است.
دوستانی که علاقهمند به یافتن پاسخ این سؤال هستند باید این مقاله را با مستندات فراوان علمی و قرآنی بهبودی ببینند. وی نظر ویژهای در مورد هفت آسمان قرآنی دارد. بنابر رأی وی، آسمان نخست بالای سر زمین که نسبت به خورشید در نظر گرفته میشود، نخست مریخ و سپس به ترتیب آستروئیدها، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون و پولوتوییدها است.
وی محاسباتی در این زمینه انجام داده است که زیر بنای بسیاری از آرای دیگر قرآنی او را بنا میکند. مطالبی مانند بازسازی آسمانها و زمین در قیامت و یا حتی مکان جنیان و بهشت آدم و حوا که همه به نوعی، جنبۀ علمی پیدا میکند. لازم به ذکر است که علامه محمدباقر بهبودی الفاظ متن قرآن و ظاهر قرآن را دارای حجیت تام میداند و سعی بر آن دارد که تا میتواند، این الفاظ را بر معنای حقیقی حمل کند و از تأویل آنها بر معانی مجازی بپرهیزد.
از این رو، نظریۀ جدید سمبلیک بودن ظواهر و الفاظ آیات در مورد زبان دین، با توجه به آرا و شرحهای قرآنی او، چندان قابل پذیرش نمینماید. وی پدیدههایی مانند خلقت انسان، خلقت آدم، هبوط آدم و حوا، آفرینش هفت آسمان و بازسازی آنها را در قیامت و تمام مطالب مربوط به رستاخیز را از صور نخست گرفته تا سایر مطالب، پدیدههایی کاملا طبیعی و مادی فرض میکند.
نواقص تفسیر استاد بهبودی از منظر شکلی
- گاهی در برخی از سورهها کلیاتی در باب سوره و نکات مهم آن آمده و بعضا چنین نکاتی نیامده و وحدتی در این زمینه وجود ندارد. نظر شما چیست؟
تلاش بهبودی بر این بودهاست که هرجا حرف و سخنی درباره کلیات سوره وجود داشته باشد یا در مورد ارتباط بین آیات لازم باشد که دیگران نگفتهاند، او بگوید. عرض کردم، به دلیل کمبود بودجه برای چاپ کتبش از یک سو و به سبب این که او تصمیم نداشتهاست که تفسیر قرآنی بنویسید که دهها جلد را به خود اختصاص دهد و تکرار مطالب پیشینیان باشد، از این رو تنها به مطالب و آیاتی پرداخته که احیانا بعد از پژوهش به رأی متفاوتی دست یافته و نظر مخالفی داشته است و لازم میدانسته که آنها را بنویسید.
چاپ و انتشار گاهی به سرمایه شخصی
- آیا فقدان مقدمه در خصوص روش، هدف و انگیزه برای این تفسیر ضعف حساب نمیشود؟
استاد بهبودی در چاپ کتابها و آثار خود با موانع مختلف روبهرو شد و گاهی با وجود وضع مالی نه چندان مناسب، از سرمایه شخصی خود استفاده کرد و کتابها را حتی سالها بعد از چاپ، با همان نرخ تمام شده، فروخت. از این رو، از نگارش مطالبی که ضروری نمیدانست، حتی به اندازه یک صفحه، خودداری میکرد.
نبود مقدمهای که شامل هدف و انگیزه باشد، به نظر من ضعف نیست. بالاخره مشخص است که وی برای گرفتن مدرک یا کسب شهرت این اثر را مکتوب نکردهاست و نیاز دانشآموختگان از وی و اصرار بسیاری از آنها که در مواقع مختلف ابراز کردهاند، او را به نوشتن این اثر واداشت. همچنین برای تکلمه سایر کتابهایی که در بالا نام بردم. امروزه در مجامع آکادمیک رسم است که برای خرّیج شدن، پایاننامه یا رسالهای مینویسند.
طالبان دانش میتوانند پس از تحقیق در باره مبانی، روش، هدف و انگیزه مؤلف تدبری در قرآن و جمع آرای وی در یک مجموعه، چاپ جدیدی با مقدمهای مفصل از این کتاب نشر دهند. ناگفته نماند که مقدمه مفصل وی در ابتدای معانی القرآن، به نوعی میتواند مقدمه تدبری در قرآن هم بهشمار رود که سبک برخورد او را با آیات، به ویژه از نظر ادبی روشن میکند.
ارجاعات در تفسیر
- مرحوم بهبودی در تفسیر آیه ۲۹ سوره بقره، به مقالهای از خودش در شماره ۱۹ مجله کیان ارجاع داده است، آیا چنین ارجاعی موجه است؟ در برخی از نقل قولها نیز منبع ذکر نشده است.
فکر میکنم در مورد بخش نخست سؤال اشتباه کردهاید، جلد اول، صفحه ۱۵ و ۱۶ تدبری در قرآن ذیل آیه ۲۹ سوره بقره است که به مجله کیان آدرس ندادهاند. بلکه اصل مطلب را در مورد آیه که درباره آفرینش آسمانها و زمین است، آورده و سپس برای توضیح بیشتر به مقاله هفت آسمان خود ارجاع دادهاست. زیرا این بحث بسیار مفصل است و به صورت یک تفسیر موضوعی، قبلاً مکتوب کرده و به چاپ رسانده است.
از سویی نیاز است که خوانندگان رجوع کنند تا آرای مفصل وی را با استنادهای به جا و به اندازه وی در همان مقاله هفت آسمان ببینند. به علاوه با این کمبود کاغذ و نبود سرمایه برای چاپ، به نظر شما باید همین جا مقاله را دوباره ذکر میکرد؟
تدبری در قرآن، کتاب تفسیری است که بهطور برجستهای روش آیه به آیه دارد. در تمام موارد ارجاعها را به صورت متنی داده است و اگر از کسی نقل قولی کند، ذکر میکند که از چه کسی نقل کردهاست.
به نظرم نباید از چنین کتاب تفسیری توقع داشت که مانند تحقیقهای امروزی پانویسی با جلد و صفحه بدهد. چنان که از سایر تفاسیری که از علما در دست داریم، چنین انتظاری نداشتهایم. گرچه که در بسیاری موارد در متن آدرس میهد. مثلا وقتی از گنجینه تلمود یا کتاب مقدس مطلبی را نقل میکند، آدرس آن را نیز درج میکند. اما وقتی به مطالب تاریخی میپردازد، نام منبع تاریخی را ذکر نمیکند. سؤال من این است که مگر در سایر کتب تفسیری، مثل المیزان، خود مؤلف، منابع این چنینی را ذکر میکند؟
آخرین دیدگاهها