«پاسخ به نقدهای حجاب شرعی» عنوان مقاله ای است که در پاسخ به نقدهای یکی از اندیشمندان دینی بر مقاله «حجاب شرعی» تدوین و در مجله حوزه به چاپ رسیده بود. این نوشتار پنجمین و آخرین بخش از پاسخ استاد است که به شرح تاریخ حجاب در اسلام پرداخته است.

نقد تاریخ حجاب در اسلام

«نویسنده باز این جا هم (بحث جلباب) مانند پاره ای از موارد دیگر فقط به برخی از روایات توجه کرده و از بقیه چشم پوشی نموده است. لذا می نویسد: «منظور از ثیاب که آنان می توانند بردارند جلباب است.» و جلباب را نیز یک جامه زائد تشریفاتی معرفی می کند. از کجا نویسنده فهمیدند که این لباس، لباس تشریفاتی و شعار است».

پاسخ:

نمی دانم آیا سوء نیتی در میان است یا فقط تعصب است و مقاومت در برابر حقیقت. چون می بینم مشابه آن ترفندی که ناقد در اولین فصل از نقد مقاله به کار بست و آیه سی و یکم از سوره نور را بر آیه سی ام مقدم داشت تا شاهد کاذب بتراشد و رأی مشهور را به کرسی بنشاند، این جا هم بر خلاف ترتیب نزول و بر خلاف ترتیب مقاله نقد آیه نور را بر آیه احزاب مقدم آورد تا شواهد تاریخی را از نظر خوانندگان دور نگهدارد.

در حالی که آیه احزاب چند سال زودتر از آیه نور نازل شده است. یعنی آیه احزاب قبلاً و با صراحت دستور جلباب را برای همه زنان شوهردار صادر کرده است و آیه سوره نور که بعداً نازل شده است، همان جامه جلباب را از حجاب پیرزنان شوهردار حذف کرده و تنها حکم استحبابی آن را برقرار نگهداشته است. اینک برای روشن شدن مطلب تاریخ حجاب را وارسی می نماییم.

تاریخ حجاب در اسلام

از ابتدای بعثت رسول خدا مسلمانان را به وظایف حجاب شرعی آشنا کرده بود. به طوری که مسلمانان از پوشش شایسته ای برخوردار بودند.

دستورات اولیه

رسول خدا به مسلمانان فقیر فرمان داد که: «دامن ازار خود را از زانو فراتر بگیرند تا بتواند نیمه ساق را هم بپوشاند.» و به اشراف که یک طاقه پارچه را به دور کمر می بستند و دنباله آن را بر زمین می کشیدند فرمود: «هرگز دامن ازار خود را بر زمین نکشند که از طهارت لازم بهره نمی برند.» در ضمن به تمام آنان فرمود: «از شمله صمّاء بپرهیزند که یک طاقه دومی را چندین بار از بالا به پایین به دور بدن بچرخانند و بپیچند که در این صورت سنت ابراهیمی: ازار و ردا متروک خواهد ماند.»

در این زمینه احادیث رسول خدا چندان فراوان است که نظارت دقیق رسول خدا را بر جامعه اسلامی روشن می سازد.

نزول سوره احزاب

این سیره و سنت ادامه یافت تا آن که آیه ۵۹ سوره احزاب نازل شد و برای پیشگیری از مشاجرات اجتماعی و حفظ عفت جامعه فرمود:

«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و خانمهای مؤمنین بگو یک جامه از جامه های روانداز خود را بر دوش بگیرند و به اطراف بدن بیاویزند. این جامه را هر وسیله ای بهتر است که مایه امتیاز و شناخت آنان باشد و مورد آزار قرار نگیرند»

این دستور ویژه چنانکه ناقد تصور کرده است به خاطر رفع مزاحمتهای هرزگان نبود؛ چرا که در جامعه کوچک مدینه این گونه مزاحمتها و هرزگیها نسبت به افراد عادی هم صورت نمی گرفت تا چه رسد به همسران پیامبر و دختران آن سرور که از نظر شخصیت مشهور و از نظر عدد انگشت شمار بوده اند.

این دستور ویژه برای آن بود که آزادیهای جامعه اسلامی دایر بر جواز تماس بانوان و آقایان به صورت مطبوع و شایسته ای کنترل شود و احیاناً ایجاد دردسر نکند؛ زیرا بر اساس قوانین قرآنی تماس اجنبی با این سه دسته از بانوان غدقن شده بود. ولی آقایان ناخواسته و ناشناخته با آنان تماس می گرفتند و این خود مایه تهمت و بدنامی بود و اسباب مشاجرات لفظی و احیاناً درگیری خانوادگی را فراهم می کرد.

دستور لباس جدید

لذا دستور آمد که این سه دسته از خانمها با پوشیدن یک لباس ممتاز و غیر معمول یعنی «جلباب» که معمولاً به هنگام خواب مانند شمد بر روی خود می کشیده اند هویت خود را اعلام نمایند که: ما شوهر داریم و نزدیک شدن با ما و تماس با م جز تهمت و بدنامی و آزار و اذیت برای ما و شما ثمری نخواهد داشت. طبیعی است که باید این جلباب را بر روی ازار و خمار بپوشند تا با عبارت قرآن «یدنین علیهن» مطابق باشد.

یعنی جلباب را مانند شنل بر روی دوش بگیرند. مانند رومیان دامن شنل را آزاد و رها نکنند که از بدن جدا بماند و در پشت سر باد بخورد. در این صورت تکلیف جلباب یک تکلیف اختصاصی است که به صورت زائد جنبه تشریفاتی دارد، نه آن که در شمار حجاب شرعی و پوشش اندامی به حساب آید. مانند چادر سیاه امروزی که بر روی حجاب شرعی می پوشند.

نزول سوره نور بعد از سال نهم

باز هم این سیره و سنت ادامه یافت و خانم های شوهردار مسلمان جامه جلباب بر تن خود می آراستند تا در سالهای آخر هجرت، که قبل از سال نهم نخواهد بود، سوره نور نازل شد و بسیاری از تکالیف اجتماعی در آن مبین گشت. از جمله پوشیدن ازار و رداء برای مردان و ازار و خمار برای بانوان رسمیت یافت.

یعنی بی آن که نسخی صورت بگیرد. (نسخ سنت به قرآن) و دستور جدیدی برای لباس مسلمانان صادر گردد، فرمان مراقبت از دامن و گره زدن خمار در پایین گردن صادر شد. و در اواخر سوره هم برای زنان شوهردار مسلمان در صورتی که پیر و وامانده باشند اجازه فرمود که جامه جلباب را از پوشش خود حذف نمایند. چرا که پوشیدن این یک قطعه لباس زائد به خاطر رفع مزاحمت های ناخواسته بود و بعد از پیری و نا امیدی که قهراً مزاحمت های ناخواسته هم قطع خواهد شد؛ نیازی به پوشیدن و کشیدن این بار گران برجا نخواهد ماند.

نقد مفهوم تشریف اسلامی با روایات

«روایاتی که از اهل بیت پیامبر در تفسیر آیه رسیده است، بعضی ثیاب را به خمار (روسری) و برخی آن را به جلباب (جامه سراسری) تفسیر کرده اند. جمع بین این روایات وارده ایجاب می کند که گفته شود: منظور از ثیابهن خمار و جلباب است. امّا نویسنده باز این جا هم مانند پاره ای موارد دیگر فقط به برخی از روایات توجه کرده و از بقیه چشم پوشی کرده است. لذا می نویسد: (منظور از ثیاب که آنان می توانند بردارند جلباب است) و جلباب را یک جامه زائد تشریفاتی معرفی می کند.»

پاسخ:

از میان شش روایتی که در وسائل ج۱۴۶/۴ روایت شده است و ناقد به آن حواله می دهد تنها دو حدیث آن صحیح است که در مقاله حجاب شرعی درج شده بود:

۱ . حدیث محمد بن مسلم که می پرسد: «خانمها کدام جامه خود را می توانند بر زمین بگذارند؟» امام باقر(ع) پاسخ می فرماید: «خانم می تواند جلباب خود را بر زمین بگذارد.»

۲ . روایت محمد بن ابی حمزه که امام صادق(ع) در پاسخ او می فرماید: «تضع الجلباب وحده» یعنی خانم فقط می تواند جلباب خود را بر زمین بگذارد. اجازه ندارد لباس دیگری را هم از لباسهای خود حذف کند.

کسانی که علم اصول را با دقت خوانده اند می دانند که این حدیث دوم بر حدیث دیگری حکومت دارد. خواه حدیث صحیح باشد و یا حدیث ضعیف باشد. لذا جایی برای بحث و جدل باقی نمی ماند. بنابراین خانم شوهردار اگر چه پیر و از کار افتاده باشد حق ندارد روسری خود را بردارد.

نقد نظر استاد درباره عفت و حجاب

«آیه مذکور چنین ادامه می دهد: (و ان یستعففن خیر لهن) اگر عفت اختیار کنند و با جامه جلباب در انظار عمومی ظاهر شوند بهتر است. طبق همین ترجمه (ترجمه نویسنده مقاله حجاب شرعی) در بر گرفتن جلباب مرتبط است با عفت و می تواند مظهر آن باشد. پس چگونه بگوییم: جلباب لباس شعار است».

پاسخ:

باز هم ناقد معنای عفت را عوضی گرفته است. عفت یعنی آزاد منشی، که انسان اسیر هوس، شهوت، غضب، حرص و آز نباشد. لذا می گوییم: عفت قلم، عفت زبان، عفت حجاب، عفت بطن، و عفت فرج. بنابراین قرآن مجید که می فرماید:

«و ان یستعففن خیرلهن» عفت جنسی را در نظر ندارد، بلکه می خواهد وادار کند که خانم های شوهردار گرچه پیر و از مسائل جنسی نا امید باشند، از شعار آزادگان خارج نشوند و شخصیت و موقعیت خود را کوچک ننمایند و با زنان بیوه همسان نشوند.

نقد اختصاص زنان و دختران پیامبر

«روشن است که شناخته شدن و در معرض آزار قرار نگرفتن اختصاص به زنان و دختران پیامبر و زنان شوهردار ندارد و به اصطلاح: علت مخصّص و معمّم حکم است.»

پاسخ:

وجه اختصاص را در متن مقاله حجاب شرعی چنین آورده ایم: «مبادا بی خردان با آنان تماس بگیرند و بگویند که آرزوی همسری با او را دارند.» و در چند صفحه قبل شرح بیشتری آورده ایم که تمام مسائل را روشن می کند.

اگر ناقد وجه اختصاص را می فهمید تا این حد به بلاغت قرآن اهانت نمی کرد. قرآن مجید که می خواهد ساتر عورت را برای بشریت ایجاب کند، به روشنی و کمال بلاغت می فرماید:

«یا بنی آدم» و موقعی که می خواهد حجاب مؤمنین و مؤمنات را مشخص و قطعی سازد می فرماید: «قل للمؤمنین /قل للموٌمنات» و موقعی که می خواهد تکلیف همسران و دختران رسول و زنان شوهردار مسلمانان را معین کند می فرماید: «قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین». و موقعی که می خواهد تکلیف پیران و واماندگان از مسائل جنسی را روشن کند می فرماید: «و القواعد من النساء.»

و در همه موارد صراحت لهجه و بلاغت کلام را رعایت می کند تا همگان وظیفه خود را دریابند. اگر قرآن مجید می خواست که حکم جلباب را به عموم مؤمنات سرایت بدهد با صراحت کامل و زبان رسا می فرمود: «قل للمؤمنات یدنین علیهن من جلابیهن» تا رسالت خود را به نحو احسن ابلاغ کرده باشد، نه آن که همسران و دختران رسول را در صدر آیه نام ببرد و زنان شوهردار مسلمانان را هم با آنان در یک ردیف قرار دهد، بی آن که خصوصیتی در میان باشد.

چطور حجاب شرعی را رعایت کنیم؟

اینک و در پایان سخن برای همگان و خصوصاً عموم خوانندگان که از مقاله «حجاب شرعی» به نتایج معلومی نرسیده اند، تذکر می دهم که نتیجه این بحث و مفاد مقاله این خواهد بود که:

  1. پوشش دامن

    بانوان اسلامی برای پوشش نیم تنه پایین بدن باید دامن بپوشند و یا شلواری همانند دامن و نمی توانند با دامن تنگ و یا شلوار چسبان در معابر عمومی ظاهر شوند.

    دامن بلند

  2. بالاپوش بدن

    بانوان اسلامی اجازه دارند که در کوچه و بازار برای پوشش بالای بدن از یک شنل گشاد و نیمه بلند استفاده کنند به صورتی که بازو و ساعد تا مچ دست تقریباً در زیر شنل مستور بماند.

    شنل

  3. رنک لباس

    رنگ لباس به اختیار خانمها و محیط جامعه خواهد بود. زیرا محیط شهری دهاتی و عشایری می تواند در انتخاب رنگ و طرح لباس مؤثر و دخیل باشد. ولی هیچ خانمی حق ندارد از رنگهای تند و زننده استفاده کند.

  4. پوشش سر

    پوشیدن موی سر با یک کلاه بافتنی یا دوختنی و یا مقنعه و روسری اشکالی ندارد، اما به این شرط که پشت گردن و بنا گوش را هم بپوشاند.

  5. پوشش در برابر سایر بانوان

    بانوان اسلامی نمی توانند در استخرهای عمومی و یا کنار دریا با لباس شنایی که اینک متداول است ظاهر شوند. خانمها می توانند با پوشیدن بلوز و شورت بلند در حمام های خصوصی، استخر خصوصی، پلاژ خصوصی، و فقط در برابر خانم های فامیل خود آنان که از یک رحم به دنیا آمده باشند، ظاهر شوند و به شنا و آب تنی بپردازند.

  6. پوشش در برابر پدر یا برادر

    خانم ها حق ندارند حتی در برابر پدر و برادر و . . . با لباس شنا ظاهر شوند و یا پیراهن بی آستین بپوشند.

والسلام علی من اتبع الهدی.


خواندن مطلب قبلی: بخش چهارم

لینک در وبگاه مجله حوزه

لینک اصل مقاله