این نوشتار بخش سوم از سلسله مباحثی است که استاد محمدباقر بهبودی با عنوان «آغاز و انجام آفرینش» در درس گفته های خود، در مسجد قیطریه طرح نمود و پس از تدوین آنها نهایتاً در کتاب معارف قرآنی با همین عنوان منتشر کرد. در این بخش به شرح مفاهیم رستاخیز و حسابرسی در قرآن پرداخته شده است.

رستاخیز و حسابرسی

حشر خلایق

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ اَیَّانَ مُرْسَاهَا. فیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْرَاها. اِلَى رَبِّکَ مُنْتَهَاها. اِنَّما انْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشَاها. کَانَهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلا عَشِیَّهً اَوْ ضُحَاها».

«می پرسند که این قیامت کی رخ می گشاید و کشتی زندگی لنگر توقف را کی فرو می اندازد؟ و تو ای رسول ما از رستاخیز قیامت چه خاطره ای در دل داری؟ فرجام بشر به پروردگارت حوالت است. تو فقط اخطارکننده ای، هر آن کس را که از رستاخیز خود در هراس باشد. روزی که منکران قیامت، قیامت را بنگرند و خورشید را در نیمه راه آسمان تابان و درخشان بیابند، تصور می کنند که جز چند ساعتی تا عصرگاهان و یا هنگام چاشت خواران در گورها توقف نکرده باشند که دوباره از گور خود برخاسته اند».

(نازعات، ۴۲ـ۴۶)

«وَ یَسْئلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ یَنْسِفُهَا رَبِّی نَسْفًا. فَیَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا. لا تَرَى فِیهَا عِوَجًا وَ لا اَمْتًا. یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الأصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلا تَسْمَعُ إِلّا هَمْسًا»

«و می پرسند که پروردگارت با وجود صدها سلسله جبال چه سان می تواند خلق اولین و آخرین را در عرصه این زمین کشت دهد و محشور سازد؟ بگو: پروردگارم با انفجاری مهیب کوهها را درهم می کوبد و از هم می پاشد و ماسه های آن را همچون گرد و غبار بر باد می دهد. بعد از آن عرصه زمین را به صورت دشتی صاف و هموار برجا می گذارد تا آن حد صاف و هموار که هرگز پستی و بلندی بر آن نبینی. آن روز جارچی حق که شهاب سنگی عظیم است، با قامتی راست و مسیر سهمیـنه با قامتی خمیده و منحنیـ بر سر خاکیان فریاد می کشد و با غرش سهمگین آن همگان از دل خاک ها برون می افتند و گرد و غبار از سر و تن فرو می ریزند. آن روز، با حضور خداوند رحمان نفس ها در سینه حبس می شود که جز سخنی آهسته و زیر لب از دهانی برنیاید. دیگر نه فریادی و نه فغانی، نه جنجالی و نه جدالی».

(طه، ۱۰۵ـ۱۰۸)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«إِذَا زُلْزِلَتِ الأرْضُ زِلْزَالَها. وَ اَخْرَجَتِ الأرْضُ اَثْقَالَهَا. وَ قَالَ الاِنْسَانُ مَا لَها. یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَها. بِاَنَّ رَبَّکَ اَوْحَى لَها. یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتَاتًا لِیُرَوْا اَعْمَالَهُمْ. فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ. وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»

ترجمه: «آن روز که در بازگشت شهاب ثاقب بستر خاک در هم بلرزد. لرزشی که ویژه خاک ها باشد و زمین نخاله های سنگین خود را از دل برون ریزد. آدمی زاده نیز از خاک سر برآرد و گوید: زمین را چه می شود که چنین می لرزد و می طپد. آن روز زمین راز دل از سینه برون می ریزد و می گوید: پروردگارت بدو اشارت کرد که چونان غربال بلرزد و با لرزه خود پیکر آدمیان را به روی خاک اندازد. آن روز است که مردمان فوج فوج از طبقات مختلف زمین برون افتند که با چشم خود کردار و دستاورد خود را نگران شوند: هر کس به سنگینی یک ذره کار نیک و یا کار بد انجام داده باشد. شاهد و ناظر آن عمل خواهد بود ».

(زلزال، ۱ـ۸)

رستاخیز و حسابرسی

«وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبَالَ وَ تَرَى الأرْضَ بَارِزَهً وَ حَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ اَحَدًا. وَ عُرِضُوا عَلَىرَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا کَمَا خَلَقْنَاکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍبَلْ زَعَمْتُمْ اَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِدًا. وَ وُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِوَ یَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لایُغَادِرُصَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً اِلا اَحْصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُواحَاضِرًا وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا».

«آن روز که این کوه ها را از جا برکنیم و در فضا آواره سازیم. آن روز عرصه زمین را صاف و هموار بنگری که همه جا خاک باشد و خاک بی مغاک و بی تپه، بی کوه و بی صخره و آدمیان را از دل خاک ها برآوریم و یک تن را جا نگذاریم. آن روز با صفوف منظم به پیشگاه پروردگارت عرضه می شوند و پروردگارشان می گوید: امروز شما لخت و عریان از دل خاک سر برآوردید، بی پدر و بی مادر. بی جفت و بی همسر: آن چنان که در مرحله اول، نطفه همگان را جدا از هم، در دل مرداب آفریدیم. شما در قدرت و اقتدار ما شک و تردید نکرده اید، بلکه تصور می کرده اید که هرگز برای شما موعد و میعادی برقرار نخواهیم کرد. آن روز است که امُّ الکتاب تکوین را با لوح محفوظ آن در میان بگذارند تا نیک و بد اعمال آنان را معیار کند و ردّ و قبولی آن را اعلام نمایند و خواهی دید که تبه کاران از مندرجات آن کتاب نگرانند و می گویند: ای وای بر ما. این کتاب را با کدامین دانش و هوشمندی مجهز کرده اند و چسان رموز حق و ناحق را در آن منعکس کرده اند که هیچ کار کوچک و بزرگی را واننهاده است که ارج و ارزش آن را معیار نکرده باشد. آن روز همگان اعمال و کردار خود را در صفحات آن کتاب عیان و حاضر می بینند و محکومیت مجرمان تبهکار و براءت بندگان پرهیزکار با حسابرسی همان لوح محفوظ اعلام می شود. در آن روز پروردگارت حق کسی را با داوری ناحق سیاه نخواهد کرد ».

(کهف، ۴۷ـ۴۹)

فرشتگان در رکاب روح القدس

فرقان: رستاخیز و حسابرسی

«وَ یَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِکَهُ تَنْزِیلا. اَلْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَ کَانَ یَوْمًا عَلَى الْکَافِرِینَ عَسِیرًا»

«آن روز که آسمان مشتری با انفجاری سهمگین بشکافد و ابر سفید آن برجا بماند و فرشتگان با صفوف منظم فرود آیند. آن روز، پادشاهی با شیوه درست و برحق از آن خداوند رحمان است. آن روز برای کافران روزی سخت و دشوار است. آن روز که روح القدس با فرشتگان به پا خیزند و بر صف شوند، از فرشتگان هم احدی یارای سخن ندارد؛ مگر آنکه خداوند رحمان رخصت دهد و سخن او بر وجه صواب باشد.

(فرقان، ۲۵ـ۲۶)

نباء: رستاخیز و حسابرسی

«یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَهُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ اِلا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا»

در آن روز فضای کره خاکی و جوّ آن سراسر، بالا و پایین، مشرق و مغرب، با فنون های پروردگارش تابان و رخشان است. چرا که تمام اتم ها با پرواز روح القدس از بارهای الکتریکی اشباع شده اند. آن روز امُّ الکتاب مُبین را برای سنجش ایمان و محک زدن اعمال مردم در میان می گذارند و پیامبران و شاهدان را برای گواهی و نظارت بر حسابرسی حاضر می کنند.

(نبأ، ۳۸)

زمر: رستاخیز و حسابرسی

«وَ اَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَالْکِتَابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْبِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»

آن روز درباره مردم و میان مردم به حق و درستی داوری می شود و حق کسی سیاه نخواهد شد.

(زمر، ۶۹)

جاثیه: رستاخیز و حسابرسی

وَ تَرَى کُلَّ أُمَّهٍ جَاثِیَهً کُلُّ اُمَّهٍ تُدْعَى إِلَى کِتَابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. هَذَا کِتَابُنَا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

آن روز هر امتی را که بنگری، خواهی دید که در برابر امُّ الکتاب مبین زانو زده است تا گردونه سرنوشت و طایر اقبال خود را بر آن عرضه کند. هر امتی به سوی کتاب حاکم بر خودش دعوت می شود؛ تا پرونده اعمال او را ارزیابی کند. آن روز شما کافران سزای دستاوردتان را می چشید. اینک این کتاب مبین و لوح روشن بین ما است که با راستی و درستی سخن می کند و از نیّات و اعمال شما پرده برمی دارد. ما از دستاوردهای شما با عکس های تصویری و هنجارهای گفتاری نسخه برداری کرده ایم».

(جاثیه، ۲۸ـ۲۹)
رستاخیز و حسابرسی

نامه اعمال

سوره اسری و موضوع رستاخیز و حسابرسی

«وَ کُلَّ اِنْسَانٍ اَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا. اقْرَء کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا»

ترجمه: «هر آن آدمی زاده که در این جهان پا به دایره تکلیف و زندگی نهاده باشد، گردونه سرنوشت و طایر اقبال او را به گردنش الصاق کرده ایم. و روز قیامت که در مقابل ام الکتاب خود زانو بزند، کارنامه اعمال او را بیرون می کشیم که آن را باز و گشاده خواهد دید. خودت کارنامه ات را بخوان. حسابرسی خودت برای داوری کافی است».

(أسری، ۱۳ـ۱۴)

سوره حاقه و موضوع رستاخیز و حسابرسی

«فاَمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ. اِنِّی ظَنَنْتُ اَنِّی مُلاقٍ حِسَابِیَهْ. فَهُوَ فِی عِیشَهٍ رَاضِیَهٍ. فِی جَنَّهٍ عَالِیَهٍ. قُطُوفُهَا دَانِیَهٌ. کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِی الأیَّامِ الْخَالِیَهِ.

وَ اَمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ اُوتَ کِتَابِیَهْ. وَ لَمْ اَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ. یَا لَیْتَهَا کَانَتِ الْقَاضِیَهَ. مَا اَغْنَى عَنِّی مَالِیَهْ. هَلَکَ عَنِّی سُلْطَانِیَهْ»

ترجمه: «اما آن کسی که کارنامه اعمالش از شانه راست او آویخته باشد، با شوق و مسرت فریاد میزند: ای مردم بیایید و کارنامه اعمال مرا بخوانید. من تصور میکردم که در چنین روزی با نامه اعمالم مواجه شوم و حساب کردار خود را دریافت کنم. ازاینرو است که او در عیش خواستنی نزول خواهد کرد، در بهشت برین. میوههای رسیده از شاخسارها سر فرود آورده: بخورید و بیاشامید گوارایتان باد به پاداش طاعات شما در روزگاران بر گذشته.

و اما آن کسی که نامه اعمالش در شانه چپ او باشد، با حسرت و افسردگی خواهد گفت: کاش نامهام را ندیده بودم و نمیدانستم حساب کردار من بر چه منوال است. کاش مردن و در گور شدن پایان زندگی بود. اموال من دردی دوا نکرد. سلطه و قدرتم از کف رفت …».

(حاقه، ۱۸ـ۲۹)

انشقاق

«وَ اَمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ. فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُورًا. وَ یَصْلَى سَعِیرًا. اِنَّهُ کَانَ فِی اَهْلِهِ مَسْرُوراً. اِنَّهُ ظَنَّ اَنْ لَنْ یَحُورَ. بَلَى إِنَّ رَبَّهُ کَانَ بِهِ بَصِیرًا»

ترجمه: «و اما آن کسی که نامه اعمالش را به پشت سر آویخته باشند، از آنرو که حسنات و سیئات او را برابر دیدهاند، بر تپههای اعراف متوقف میماند و دیری نمیگذارد که با حسرت و اندوه از سرانجام تیره خود واویلا سر میدهد که در صحرای محشر نه آب است و نه نان و در طی سالها بازسازی و طرحاندازی درهها، رودخانهها، پرورش گیاهان و درختان باید با صاعقهها و آتشفشانها و زمینلرزهها و سیلابها و صاعقهها و یخبندانها دست و پنجه نرم کند و بالاخره در تفت گدازهها کباب شود. او در زندگی دنیا در جمع خاندانش شاد و خرم به سر میبرد. تصور میکرد که بعد از مرگ، هرگز به قالب تن باز نخواهد گشت. ولی او به قالب تن بازگشت؛ چرا که پروردگارش در همه احوال او را زیرنظر داشت و بر کردار و گفتار او بینا بود».

(انشقاق، ۱۰ـ۱۵)

این دسته از افراد بشر که در کرانه دیوار اعراف جای دارند، همگان در گدازههای آتشفشانی هلاک نمیشوند، بلکه جمعی از آسیب این حوادث جان بهدر میبرند و سرفصل نسل بعدی بشر خواهند شد؛ تا مجدداً بساط زندگی و بساط آزمون بشر برقرار بماند. در این زمینه به حدیثهای ۴۱۴ و ۴۱۵ گزیده کافی مراجعه نمایید.

باید همین افراد بر جا مانده بر اعراف و عرصه های محشر باشند که عمری دراز میکرده اند و به همین ترتیب نسلهای اولیه آنان بوده اند که عمری دراز میکردهاند. از آنرو که نطفه های آنان مایه بیشتری از آب حیات آسمانی داشته است. بر اساس مذهب شیعیان، نوح نبّی اولین پیامبر الهی است. لذا است که نوح و معاصران او بیش از هزار سال در جهان زیسته اند و به همین دلیل است که تنها نوح پیامبر خطاب به امت خود میگوید:

سخن حضرت نوح

«مَا لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا. وَ قَدْ خَلَقَکُمْ اَطْوَاراً. اَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا. وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً. وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الأرْضِ نَبَاتاً. ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیهَا وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْرَاجاً. وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ بِسَاطًا. لِتَسْلُکُوا مِنْهَا سُبُلا فِجَاجاً».

ترجمه: «شما را چه میشود که از خدای جهان رمیدهاید و گمان نمیبرید که عزت و وقار او را بر جهان حاکم ببینید؟ با آنکه شما را در مراحل مختلفی از حیات نطفه، حیات دنیا و حیات آخرت زندگی بخشید. ندیدهاید که چسان خداوند جهان هفت آسمان را بر روال هم آفرید. ماه را در میان آسمان پرتوی تابان داد و خورشید را چون چراغی فروزان گرمیزای جهان ساخت. او همان خدایی است که شما را از دل خاک رویانید و پرورید. و باز شما را به همان بستر خاک باز میگرداند و دگرباره به روز قیامتی دیگر، از دل خاک برون میآورد. او همان خدا است که خاک را برای شما بستر زندگی ساخت تا در پهنه زمین، به دشتها و درههای آن روان شوید و تلاش زندگی را سامان دهید.

(نوح، ۱۳ـ۲۰)

بنابراین باید گفت که هم اینان بوده اند که ابتدا در جنگلها و مغازهها منزل کردهاند و هماینان بودهاند که بر تنه درختان و صفحه های کوهستان و دیوار مغارهها نقشی از خاطرات زندگی پیشین خود را رقم زده اند و به فرزندان خود تعلیم داده اند که چسان از گدازه های آتشفشانی سرنیزه و ژوبین بسازند و به نخجیر دامهای وحشی بپردازند و …».

روز حساب، تابلو نقاشی رنگ روغن و طلا در سال ۱۸۰۳ میلادی

تشخیص هویت در رستاخیز و حسابرسی

«وَ یَوْمَ یُحْشَرُ اَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ. حَتَّى اِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصَارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ. وَ قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا اَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی اَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. وَ مَا کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ اَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا اَبْصَارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ وَلَکِنْ ظَنَنْتُمْ اَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ. وَ ذَلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ اَرْدَاکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ»

ترجمه: «آن روز که دشمنان خدا را از هر سوی محشر به جانب پایگاه دوزخ گرد آورند و دسته دسته نگه دارند تا همگان در پایگاه پرتاب فراهم آیند، تصویر گوش ها و چشم ها و پوست های آنان که بدون جامه و ساتر در اُمّ  الکتاب و لوح مبین آن منعکس می شود، هویّت آنان را شناسایی می کند و ناطقه اُمّ  الکتاب با زبان گویا تایید می کند که این زانوزدگان، همان صاحبان تصویرند. صاحبان تصویر به پوست های خود می گویند فردا که ما را به دوزخ اندازند، اولین قربانی آتش شما هستید که می سوزید و بریان می شوید. از چه رو زبان باز کردید و هویت ما را تایید کردید؟

سلول های آنان می گویند: آن خدایی که زبان هر صاحب زبانی را گویا می کند، با اُمّ  الکتاب مبین زبان ما سلول ها را باز کرد و گویا ساخت؛ وگرنه ما را زبانی نیست. آری آن که زبان سلول ها را باز کرد، همان خدایی است که در مرحله اول، نطفه شما را به صورت یک مولکول واحد آفرید و شما همگان به سوی او بازگردان می شوید.

شما تصور نمی کردید که اعمال شما را به تصویر بکشند و سخنان شما را ثبت و ضبط نمایند. شما تصور نمی کردید که گوش ها، چشم ها، خط و خال شما و DNA سلول های شما بر علیه شما گواه شوند و شهادت بدهند. از این رو به هنگام تبهکاری و توطئه چینی، در زاویه خیمه ها و پستوی خانه ها نهان می شدید؛ تا جنایت های شما برملا نشود. ولی علت واقعی آن بود که می گفتید خدای گیتی را به جزئیات جهان، علم و اطلاعی نیست و از بیشتر گناهان شما بی خبر خواهد ماند؛ پس کیفری در میان نیست. این تصور واهی که شما درباره پروردگارتان پرورانده بودید، شما را به سقوط در ورطه جنایت کشانید که اینک در این صبح قیامت ورشکسته و خاسر مانده اید».

(فصلت، ۱۹ـ۲۳)

شاهد و مشهود رستاخیز و حسابرسی

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ. اِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ. مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ. وَ جَاءَتْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ. وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ ذَلِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ. وَ جَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ. لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ. وَ قَالَ قَرِینُهُ هَذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ. أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ. مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ. الَّذِی جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِیَاهُ فِی الْعَذَابِ الشَّدِیدِ. قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَلَکِنْ کَانَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ. قَالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ. مَا یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ مَا أَنَا بِظَلامٍ لِلْعَبِیدِ»

ترجمه: «آدمی زاده را ما آفریده ایم و خاطرات نفسانی او را می دانیم. ما به آدمی از آن رگ که خون را به قلب او می ریزد، نزدیکتریم. دو گیرنده از راست و چپ بر دوش های او جا گرفته اند که تصویر اعمال او را برگرفته در نوار گردنش ثبت می نمایند. هیچ سخنی از دهان بیرون نمی ریزد، جز آن که گیرنده ای برای دریافت آن مهیا است.

بالاخره روزگاری سپری کرد و به حال احتضار افتاد، بیهوشی مرگ، حقایق را در برابر چشمان او فرا آورد و فرشتگان قبض ارواح حاضر شدند. این همان مرگی است که با آن دست و پنجه نرم کردی و از آن در حال گریز بودی.

بعد از روزگاری دگر، در شیپور بیداری دمیده خواهد گشت. این همان رستاخیز موعود و روز کیفر و داوری است. هر کسی که وارد محشر می شود، مأموری از فرشتگان او را به پیش می راند و مأموری دگر به عنوان گواه، با او می شتابد. ای بشر بی شک تو عمر خود را از دیدار این روز بزرگ، به غفلت سپری کردی و ما امروز پرده از روی دیدگانت برگرفتیم که اینک چشمانت تیزبین است.

شیطان همدم او خواهد گفت: این چشم بینا و تیزبین، مرا نیز فراهم شده است.

ای شاهدان و ای نگهبانان، هر جا ناسپاسی کینه توز است، به دوزخ بیفکنید. آنکه راه را بر منافع دیگران سد می کرد و به نعمت دیگران دست تجاوز دراز می کرد و به هر کسی با دیده شک و بدبینی می نگریست. آنکه با وجود خدای رحمان از خدای دیگری نام می برد. او را در عذاب شدید دوزخ بیفکنید.

آدمی فریاد می زند: پروردگارا این همدم شیطان من بود که مرا به سرکشی و تمرد کشید و همدم او خواهد گفت: پروردگارا من او را به سرکشی نکشیدم، او خود به دور از شاهراه حق در بیراهه گام می زد که من با او یار و همدم گشتم. پروردگارشان گوید: در پیشگاه من نزاع و جدل مکنید که هر دو باید به دوزخ شوید. من روز اول به شما اخطار کردم که تابع و متبوع را به دوزخ می افکنم. در پیشگاه من سخن دگرگون نشود و من کسی را بیش از حد سیه کاریش کیفر نخواهم کرد».

(ق، ۱۶ـ۲۹)
رستاخیز و حسابرسی

با چراغی تابان

«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

ترجمه: «ای اهل ایمان به سوی خدا بازگردید، در بازگشتی صادقانه و خالص؛ شاید پروردگار شما توبه شما را بپذیرد و بدی های شما را محو کند و در بوستان هایی جایتان دهد که از زیر آن ها نهرها روان است. روزی که خداوند رحمان پیامبر خود را و مؤمنان همراه او را رسوا نمی کند و در تاریکی پشت به خورشید محشورشان می سازد. و چون در مسیر مدارهاه به جستجوی گذرگاه اعراف برآیند، نور پیشانی آنان چون نورافکن پیشاپیش گام هایشان می پوید تا مسیر آنان روشن شود و از خطر چاله ها در امان بمانند و چون رو به سوی گذرگاه بچرخانند، نور پیشانی آنان در سمت راستشان بر روز عقبه ها و مدارها می لغزد تا گذرگاه را بیابند. تقاضا می کنند که پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را بیامرز. بی شک تو بر هر پدیده ای توانا هستی».

(تحریم، ۸)

آن روز که قطبین زمین موازی گردد، نیمه راست زمین در تاریکی دائم فرو می رود و موقعی که زمین را برای کشت نطفه ها آماده کنند، نطفه مؤمنان را در منطقه راست زمین با ژن ها جفت می کنند و با آب بارانی حاوی آب حیات پرورش می دهند؛ تا ببالند و با غرش صوراسرافیل برای مرحله بیداری، سر از خاک بردارند. در مقابل، نطفه های کافران و فاجران را در نیمه چپ کشت می دهند تا بالاخره سر از خاک بردارند. هر دو گروه تنها ساتری که بر تن دارند، همان ساتری است که آدم و حوا بر تن داشته اند. گویا مشیمه آنان به صورت دامن، اسافل اندام آنان را ستر خواهد کرد.

قرآن مجید در این زمینه می گوید:

«… کَما بَدَاکُم تعُودُونَ. فَرِیقًا هَدَى وَ فَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَهُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ».

ترجمه: «شما مردم به همان صورت که نوبت پیشین از دل خاک برون شدید و زندگی دنیا را آغاز نهادید، باز هم از دل خاک برون می شوید و زندگی آخرت را آغاز می کنید. تنها تفاوت این دو زندگی در این است که نوبت دوم بر پیشانی جمعی نقش ایمان ظاهر است و نور ساطع آن راهنمای تاریکی ها است و بر پیشانی جمعی دیگر داغ کفر و ضلالت خورده است. اینان همان کسانند که در زندگی دنیا خداوند رحمان را وانهادند و شیطان ها را مولا و یاور خود گرفتند. تصور میکردند که رهیابند».

(اعراف، ۲۹ـ۳۰)

«یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ اَیْدِیهِمْ وَ بِاَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَ ظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ. یُنَادُونَهُمْ اَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ اَنْفُسَکُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُمُ الأمَانِیُّ حَتَّى جَاءَ اَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ. فَالْیَوْمَ لا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَهٌ وَ لا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَاوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاکُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ»

ترجمه: «آن روز که نیکان را در سمت راست زمین محشور نمایند، خواهی دید که تمام آنان از زن و مرد در تاریکی روانند و نور پیشانی آنان چون نورافکن پیشاپیش گام هایشان می پوید تا مسیر خود را شناسایی کنند و از خطر لغزش در امان بمانند؛ و آنگاه که روی خود را به سوی پایگاه پرواز بچرخانند تا راه ورود به پایگاه را بیابند، نور پیشانی آنان در سمت راستشان بر روی عقبه ها و مدارهای خاکی می لغزد و می دود تا گذرگاه اعراف را بیابند و هر چه زودتر به سوی بهشت برین پرواز نمایند. ای مؤمنان، بشارتی که شما در تاریکی آن روز از پیشگاه خدا دریافت می کنید، نوید بهشتی است که از زیر درختانش نهرها جاری است و شما جاودانه در آن بوستان ها می مانید. این همان رستگاری بزرگ است که آدمی از دوزخ برهد و بهشت برین را دریابد.

آن روز منافقان از زن و مرد آن ها که در حدود خط استوا محشور شده اند، پیشانی مؤمنان را می نگرند که نور پرتابی از آن درخشان است؛ ولی پیشانی خود آنان بی فروغ است. لذا از نجات مؤمنان، مطمئن و از نجات خود نگران می گردند و با این امید که شاید در کنار مؤمنان به نجات خود دست یابند، با مؤمنان همراه و همسو می شوند و چون تاریکی در مدارهای بعدی شدت بگیرد و راه خود را با چاله ها و خاکریزها و مغاک ها، پرخطر و پرآسیب ببینند، فریاد می زنند و به مؤمنان می گویند: گاه گاهی توقف کنید و به سوی ما که دنبال شما افتاده ایم، بنگرید تا با نورافکن خود، مسیر ما را روشن کنید و ما در پرتو انوار شما از خطر چاله ها برهیم و تیز و تند در رکاب شما باشیم. از میان تاریکی پاسخ می رسد که شما باید به پشت سر بازگردید و با کاروان های بعدی همراه شوید تا از نورافکن آنان پرتو بگیرید که ما را هنگام توقف نیست.

مؤمنان از گذرگاه می گذرند و پیشروی خاک های نمناک که در اثر نیروی گریز از مرکز، تیغه های اعراف را سامان می دهد، میان مؤمنان و منافقان حایل می شود. این حصار سر به فلک کشیده و این خاکریز لغزنده گذرگاهی دارد که باید از آن بگذرند: داخل این حصار، پایگاه پرواز، منتظر مسافران بهشت است و در پشت این حصار از هر جهت و از هر جانب آن، عذاب الهی در کمین است.

منافقان فریاد می کشند که ای مؤمنان، مگر ما و شما در دین و مذهب همگام و همراه نبودیم؟ و مؤمنان در پاسخ آنان می گویند: چرا، ما و شما در دنیا همراه بودیم ولی شما در فتنه ها و فریب ها غوطه ور گشتید و به انتظار زمان نشستید تا بنگرید کدامین دسته پیروز می شود تا با پیرومندان همگام شوید. شما به وعده های خدا شک آوردید و آرزوهای طلایی شما را خام کرد و تاریخ برگذشته بشر شما را فریفت تا بالاخره فرمان خدا در رسید و دست اجل جان شما را گرفت، بی آنکه طاعت و اخلاصی نشان داده باشید. شیطان لعین نیز شما را فریفت که خدا رحیم است و مشتی خاک بی مقدار را عذاب نخواهد کرد. اینک و امروز از شما منافقان جانفدا نمی پذیرند و نه از کسانی که علناً کافر شدند. جایگاه شما منافقان با همه کافران، آتش دوزخ است. دوزخ مولا و سرپرست شما خواهد بود تا شما را اصلاح کند. دوزخ بد جایگاهی است»

(حدید، ۱۲ـ۱۵)

درماندگان اعراف

«إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْهَا لا تُفَتَّحُ لَهُمْ اَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ. لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ. وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا اُولَئِکَ اَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ …»

ترجمه: «به یقین کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و خود را بزرگتر و والاتر از آن دانستند که به آیات ما گوش فرا بدارند، روز قیامت درهای آسمان برای صعود آنان به سرزمین بهشت گشوده نگردد. مگر آنگاه که شتر در سوراخ سوزن بخلد. ما تبه کاران مجرم را به این صورت سزا می دهیم: برای آنان در کره دوزخ، بسترهای داغ مهیا است و بر فراز سرشان پرده های آتش از دود و گازهای مشتعل گسترده است. ما سیه کاران را به این صورت کیفر می دهیم و کسانی که ایمان آورده اند و دستاورد صالحی هر چند اندک با خود آورده اند، دستاورد صالح آنان را می پذیریم. از آن رو که هیچ کس را بیش از حدّ امکاناتش مکلّف نمی سازیم. آنان در بهشت جاودان مأوا دارند.

(اعراف، ۴۰ـ۴۲)

«وَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ وَ عَلَى الأعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلا بِسِیمَاهُمْ وَ نَادَوْا اَصْحَابَ الْجَنَّهِ اَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَ هُمْ یَطْمَعُونَ. وَ إِذَا صُرِفَتْ اَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ اَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. وَ نَادَى اَصْحَابُ الأعْرَافِ رِجَالا یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ وَ مَا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ. اَهَؤُلاءِ الَّذِینَ اَقْسَمْتُمْ لایَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَهٍ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»

در محشر میان بهشتیان و دوزخیان دیواری از خاک و شن حایل است و بر تیغه های این دیوار، مردانی درمانده برجا مانده اند که بهشتیان و دوزخیان را با نشانه های چهره می شناسند. جبهه تابناک و نورافشان مؤمنان که در تاریکی پشت به خورشید می درخشد، هرگز نمی تواند با چهره های سیاه و سوخته کافران که هماره خورشید را بالای سر خود چرخان دیده اند، برابر باشد.

درماندگانِ بر بلندی هایِ اعراف از روی حسرت رو به بهشتیان فریاد برمی کشند که: درود خدا بر شما بندگان خدا باد که سعید و رستگار شدید. در آن لحظه ها، بهشتیان در پایگاه پرواز به انتظارند که دسته دسته به سوی بهشت برین راه عروج را در پیش بگیرند. هنوز همگان صحرای قیامت را ترک نکرده اند. و چون درماندگانِ بر تیغه های اعراف دیدگان خود را به سوی دوزخیان بگردانند که چون از پرتو تابان خورشید امید نجات دارند، شتابان به سوی روشنایی بیشتر دوانند، با تضرع و زاری می گویند:

پروردگارا، ما از بهشت رحمت و نعمت محروم ماندیم، لااقل با عنایت خود ما را با این سیه کاران دوزخی قرین مفرما.

درماندگانی که بر تیغه های اعراف جای دارند، در جمع خود کسانی چند از طاغوتیان را با نقش چهره شناسایی می کنند و آنان را آواز می دهند که ای سران و سروران، ای قدرتمندان و ای دولتمندان، قراولان و محافظان شما، سپاهیان و پیشمرگان شما دردی از شما دوا نکرند؛ و آن نفوذ و قدرت، آن دولت و شوکت که مایه استکبار شما بود، کاری از پیش نبرد. اینک دقیقاً بنگرید که این بهشتیان را می شناسید؟ هم اینان بودند که شما قسم می خوردید و می گفتید: خداوند جهان به این بی عرضه ها هرگز ترحم نخواهد کرد. اینک ای بهشتیان، خوش و خرم وارد بهشت شوید که دیگر ترسی بر سر شما سایه گستر نیست و نه از آینده خود غمی بر دل خواهید گرفت».

(اعراف، ۴۶ـ-۴۹)

بخش اول: رستاخیز و قیامت از دیدگاه قرآن

بازآفرینی بشر، آسمانها و زمین

بخش دوم: رستاخیز و بازآفرینی بشر، آسمانها و زمین

بخش چهارم: شناخت جنت

بخش آخر: شناخت جهنم