مقدمه کتاب تدبری در قرآن

تحصیلات و اساتید:

علامه بهبودی در آبان ۱۳۰۷ ش / ۱۳۴۷ ق، در مشهد به دنیا آمد. او در سال ۱۳۲۰ تحصیلات مذهبی خود را در حوزه‌ علمیه‌ی مشهد آغاز کرد. استادانش در مشهد محمد‌تقی نیشابوری، معروف به ادیب دوم، میرزا هاشم قزوینی و احمد یزدی بودند. وی در ۱۳۳۳ به قم و سپس به نجف مسافرت کرد. در نجف نیز از محضر استادانی همچون سید ابوالقاسم خویی، سید محسن حکیم و عبد‌الهادی شیرازی بهره برد. در این میان، از میرزا هاشم قزوینی و احمد مدرس یزدی بیش از همه یاد می‌کرد.

آیت الله میرزا هاشم قزوینی
آیت الله میرزا هاشم قزوینی

او در سال ۱۳۳۵ به مشهد بازگشت. وی در سال‌های نخستین تحصیلی‌اش آثاری چون شرح بر صمدیه و عوامل ملا‌محسن، قاطع البرهان فی علم المیزان، اسلوب جدید در شناسایی تجوید، میثم تمار و آیین دوستی و مردم‌داری را تألیف کرد.

در سال ۱۳۳۷ به تهران آمد و تصحیح، مقابله، تحقیق و تألیف کتب را آغاز کرد. بهبودی در سال‏های ۱۳۵۲-۱۳۵۷ به تدریس تفسیر موضوعی قرآن پرداخت و نیز به مطالعه‏ های رجالی‌ ـ حدیثی ادامه داد و پس از آن چند سالی (۱۳۶۹ـ۷۲) در دانشگاه تربیت مدرس، به تدریس علوم دینی اشتغال داشت.

او از سنین میان‌سالی تا آخر عمر خود در منزل شخصی‌اش، به‌طور رایگان و مشتاقانه پذیرای طالبان علوم اسلامی بود. وی در بیست و یکم بهمن ماه یکهزار و سیصد و نود و سه، در سن هشتاد و شش سالگی دار فانی را وداع گفت.

آثار علامه بهبودی

علامه بهبودی

آثار علامه بهبودی را می‌توان در دو بخش کلی در نظر گرفت که هر یک به نوبه خود از اقسامی تشکیل می‌شود. بخش نخست تصحیح و تعلیق‌های فراوان او است که فهرستی از آن‌ها در مصاحبه‌های کیهان فرهنگی و نیز در درآمد مقاله‌ی مربوط به روش وی در معانی القرآن درج شده است؛ مانند تصحیح، تحقیق و مقابله‌ی المیزان فی تفسیر القرآن از جلد ۷ تا جلد ۲۰ و بحار‌الانوار از جلد ۱۷ تا آخرین مجلد به جز جلدهای ۷۷ و ۷۸ را نام برد. بخش دیگر، مربوط به آثار تالیفی او است که می‌توان آن‌ها را به‌طور کلی در پنج محور در نظر گرفت.

تاریخ اسلام

محور نخست، کتاب‌های مربوط به تحقیق‌های تاریخی علامه بهبودی در حوزه‌ی تاریخ اسلام و تاریخ انبیا است. مانند نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن؛ و در زمینه‌ی تاریخ اسلام مانند سیره علوی و مقاله‌هایی مانند «حسین منی و انا من حسین».

علوم قرآنی

محور دوم آرای علامه بهبودی ، آثار و مقاله‌های مربوط به علوم قرآنی است. مثلا در ارتباط با اعجاز قرآن با شیوه جدیدی کتاب معجزه قرآن و مبارزه با فلسفه شرک را نوشت و در آن‌ها نگاه جدیدی به مساله معاد و رسالت با استناد به خود آیات قرآن انجام داد. همچنین مقاله «محکم و متشابه» در قرآن که بیانگر مبنای اصلی او در آرای فقهی است. نظر وی در باره نسخ، ذیل آیه صیام و درباره صیانت قرآن از تحریف، در قالب سلسله مقاله‌هایی در مجله حوزه درج شده است.

تفسیر قرآن

محور سوم، تفسیر قرآن است. کتاب‌های تاریخ انبیا، معانی القرآن، تدبری در قرآن و معارف قرآنی مشتمل بر فهم استاد علامه بهبودی از قرآن است که عصاره و ماحصل شصت سال تلاش بی‌وقفه از مطالعه‌های اسلامی او به‌شمار می‌رود.

معرفت حدیث

محور چهارم آثار چاپی علامه بهبودی در حوزه حدیث و رجال شیعی است. آثار او در این زمینه به قدری عمیق و محققانه است که شایسته است وی را به‌عنوان «پدر حدیث جهان شیعه» ملقب کنند. از جمله آثار مهم حدیثی او گزیده‌ی جوامع اولیه‌ی حدیثی شیعه: صحیح الکافی (۳ جلد) و ترجمه‌ی آن به نام گزیده‌ی کافی (۶ جلد)، صحیح التهذیب (۲ جلد) و ترجمه‌ی آن به نام گزیده‌ی تهذیب (۵ جلد)، صحیح الفقیه (۱ جلد) و ترجمه‌ی آن به نام گزیده‌ی فقیه (۲ جلد)، معرفه الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عند الشیعه الامامیه و همچنین علل الحدیث است.

روش وی در گزینش احادیث در مقاله ای به نام «دیدگاه‌های علامه بهبودی در گزینش روایات صحیح» و معیارهای وی در این باره در دو کتاب علل الحدیث و معرفه الحدیث بیان شده است. از او مقاله‌های برجسته ای در این زمینه باقی است؛ مانند «طلوع و غروب اصحاب اجماع»، «فهرست اسماء مصنفی الشیعه»، «حسن بن محبوب»، «صفوان بن یحیی»، «علی بن ابی‌حمزه بطائنی» و «کامل الزیارات منسوب به ابن‌قولویه».

فقه

محور پنجم آثار علامه بهبودی در حوزه فقه است. وی علاوه بر رساله ای عملیه، مقاله‌هایی دارد مانند، ربا (حیله شرعیه)، ارث کلاله، حجاب شرعی، عمره قران، فجر صادق و فجر کاذب و همچنین شرح‌های وی در گزیده‌های کتب اربعه و پانویس‌هایی در بحار الانوار.

او با زحمت‌های توان‌فرسایی که برای کسب صلاحیت لازم در این زمینه به‌کار گرفت و با ذهنی نقّاد و منطقی، به آثار خود جایگاهی ویژه بخشید. با این همه، برخی از دیدگاه‌های ویژه‌ی او در نقد حدیث و ترجمه‌ی قرآن با نظرهای متفاوت و گاه با مخالفت‌های جدی روبه‌رو بوده است (از جمله رجوع کنید به: خرمشاهی، بهاء الدین، “درباره‌ی معانی القرآن”، کیان، ش۱۷، ص۵۵- ۶۰؛ استادولی، حسین، “ترجمه ای اسف‌انگیز از قرآن کریم”، مترجم، ش۱۰، سال سوم، ص۹۳- ۱۲۳).

گفتنی است که علامه بهبودی به همه این نقد‌ها پاسخ داده است و شرح آن به صورت دو مقاله‌ی مجزا به نام “دفاع از معانی القرآن” در کتاب معارف قرآنی وی درج شده است. نباید از نظر دور داشت که این اثر، حاصل تمام مطالعه‌ها و دانسته‌های وی در علوم مختلف اسلامی است.

شناخت کتاب تدبری در قرآن

پیش از معرفی کتاب تفسیری « تدبری در قرآن»، باید حتماً بدانیم که تدبری در قرآن در تکمله‌ی معانی القرآن و مجموعه مقاله‌های موجود در کتاب معارف قرآنی علامه محمدباقر بهبودی تحریر شد. یعنی مجموعه تفسیر و فهم قرآن از دیدگاه وی، از مطالعه چهار اثر نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن، معارف قرآنی، معانی القرآن و تدبری در قرآن حاصل می‌شود.

«معانی القرآن» نیز نام اثر محمدباقر بهبودی در ترجمه‌ تفسیری قرآن است. شناخت روش علامه بهبودی در ترجمه، از رهگذر تأمّل در معانی القرآن و دیگر آثار او همچون همین کتاب یعنی تدبری در قرآن، و سایر کتب وی مانند معارف قرآنی، معجزه‌ی قرآن و مبارزه با فلسفه‌ی شرک و گزیده‌های صحیح کتب اربعه و پاورقی های بحار الانوار میسّر است.

بر این اساس، مهم‌ترین قواعد او در ترجمه‌ی قرآن عبارتند از: توجه به تاریخ نزول آیات، فضای نزول، خطاب‌های صدر آیات، تبعیت از روایات صحیح، مطرود کردن نوآوری‌های خارج از سنت، پیروی از آیات دیگر، توجه به گزارش‌های تاریخی و روایی صحیح، استفاده از قرائن خارجی، توجه به اختلاف قرائت ها و انتخاب قرائت مطابق با رسم الخط، وجه صحیح عربی و سیاق آیات، توجه به معنای اصیل کلمات و در نظر گرفتن فنون و قواعد ادبیات عرب.

علامه بهبودی در بیان توضیح‌های اضافی در ترجمه، از پرانتز استفاده نکرد و مدعی بود که همچون خود قرآن در ضوابط ترجمه، زبان آیات را به صورت آزاد، به فارسی برگردان کرده است.

بیان جمله‏ های محذوف معطوف‏ علیه یا مقدر که معادل “أم” است، هم در تفسیر و هم در ترجمه وی نمود ویژه‏ای دارد. هم‏چنین این اثر مشتمل بر آرای تفسیری بهبودی است. در ترجمه و تفسیر او چندان اثری از تأویل‏های معنوی به چشم نمی‏خورد، بلکه با روی‏کرد مادی، در توصیف حوادث، تصویری طبیعی و سلسله‏ وار ارائه می‏ دهد.

ساختار تفسیر در کتاب تدبری در قرآن

تدبری در قرآن تفسیر بخشی از آیات قرآن است که در دو مجلد، به زبان فارسی روان در عصر حاضر نوشته شد؛ و برای نخستین بار توسط انتشارات سنا، در تهران، در ۱۳۷۸ چاپ شد. این تفسیر به سانِ بعضی تفاسیر اولیه‌ ادبی نگارش شده است. منظورم از این تشبیه آن است که تفاسیری در سده‌های اولیه در دسترس است که تنها برخی آیات را پوشش می‌دهند. یعنی نویسندگان، آنچه را که مثلا از نظر ادبی در شرح واژه یا اعراب یا بلاغت لازم بود، می‌آوردند.

صاحبان تفاسیر روایی نیز، هر جا که ذیل آیه ای، روایت یا اثری از معصومان یا صحابه و تابعین موجود است، آورده اند.

محمدباقر بهبودی نیز این کتاب را با توجه به آثار دیگر خود مانند معانی القرآن که ترجمه ای تفسیری است و تمام قرآن را پوشش می‌دهد؛ و معارف قرآنی که مجموعه ای از موضوع‌های گوناگون قرآنی به صورت تفسیر موضوعی است؛ و کتاب نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن نگاشته است.

یعنی هرجا که آیه ای باشد که قبلاً در سایر آثار خود به آن نپرداخته باشد و آن آیه علاوه بر ترجمه، نیاز به شرح داشته باشد، به تفسیر می‌نشیند. البته گاهی لازم می‌داند شرح بیشتری ذیل بعضی آیات بیان کند، گر چه که قبلا به آن پرداخته باشد.

به زعم من، حجم کم کتاب تفسیر وی، سبب می‌شود که خواننده از پرگویی‌هایی که در سایر تفاسیر معمول است، رها شود و با اشتیاق بیشتری شرح‌های این کتاب را دنبال کند.

سخن تازه

تلاش بهبودی بر این بوده است که هر جا حرف و سخنی درباره کلیات سوره وجود داشته باشد یا در مورد ارتباط بین آیات در یک سوره لازم باشد که دیگران نگفته اند یا رأیی دیگر داشته اند، او بگوید. استاد بهبودی به دلیل کمبود بودجه برای چاپ کتاب هایش از یک سو و به سبب این که او تصمیم نداشت که تفسیر قرآنی بنویسد که ده‌ها جلد را به خود اختصاص دهد و تکرار مطالب پیشینیان باشد از سوی دیگر، تنها به مطالب و آیاتی پرداخت که احیاناً بعد از پژوهش، به رأی متفاوتی دست یافته و نظر مخالفی داشته است و لازم می‌دانسته که آن‌ها را بنویسد.

حتی در بسیاری مواضع، بهبودی آرای مخالف را ذکر و نقد می‌کند و سپس رأی خویش را با استدلال‌های خود می‌آورد. همچنین گاهی بعضی از این دست آیات، از جمله مطالبی بوده اند که در سایر کتب خود به شرح آن‌ها مبادرت نکرده و لازم می‌دانسته است که خواننده‌ قرآن با آن آشنا شود.

محمدباقر بهبودی در چاپ کتاب‌ها و آثار خود با موانع مختلفی روبه‌رو شد و گاهی با وجود وضع مالی نه چندان مناسب، از سرمایه‌ی شخصی خود استفاده کرد و کتاب‌ها را حتی سال‌ها بعد از چاپ، با همان نرخ تمام شده، فروخت.

نگارش مطالب ضروری

از این رو، از نگارش مطالبی که ضروری نمی‌دانست، حتی به اندازه یک صفحه، خودداری می‌کرد. به همین ترتیب، فقدان مقدمه ای از خود مؤلف که شامل هدف و انگیزه باشد، ضعف نیست. بر اساس گفته‌های شفاهی استاد، نیاز دانش‌آموختگان از وی و اصرار بسیاری از آن‌ها که در مواقع مختلف ابراز کرده اند، او را به نوشتن این اثر واداشت، تا تکلمه ای برای سایر کتاب‌هایی که در بالا نام بردم نیز باشد.

بهبودی در سنجش اخبار و عقاید متداول بین مردم، امور فلسفی جاری بین علما را با آیات قرآن می‌سنجد و گاهی آن‌ها را رد می‌کند. در بعضی موارد شبهه‌های فلسفی و کلامی را با ارجاع به آیه‌های قرآن، پاسخ می‌دهد (برای نمونه رک. ذیل مائده، ۶۴؛ نیز مقاله «مشیت الهی» در پاسخ به مساله جبر و اختیار).

ارجاع ها در کتاب تدبری در قرآن

علامه بهبودی در تمام موارد، ارجاع‌ها را به صورت متنی داده است و اگر از کسی نقل قولی کند، ذکر می‌کند که از چه کسی نقل کرده است. برای نمونه از مغازی واقدی، سیره‌ی ابن‌اسحاق گاهی با ارجاع کامل، گاهی بدون ارجاع به جلد و صفحه‌ی این کتاب‌ها، نام برده است (رک. ذیل آل‌عمران، ۸۹، ۱۳۲).

در عین حال، به نظرم نباید از چنین کتاب تفسیری توقع داشت که مانند تحقیق‌های امروزی پانویسی با آدرس جلد و صفحه بدهد. چنان که از سایر تفاسیری که از علما در دست داریم، چنین انتظاری نداشته ایم. گرچه که علامه بهبودی در بسیاری موارد در متن آدرس می‌هد.

مثلا وقتی از گنجینه‌ی تلمود یا کتاب مقدس مطلبی را نقل می‌کند، آدرس آن را نیز درج می‌کند. اما وقتی به مطالب تاریخی مشهور می‌پردازد، گاهی نام منبع تاریخی را ذکر می‌کند و گاهی نمی‌کند؛ درست مانند سایر کتب تفسیری که از این نوع ارجاع‌ها بی‌نیاز هستند.

گاهی برای شرح‌های بیشتر یا مستندسازی مطالب تاریخی خود به کتب داستان، تواریخ یا بحارالانوار ارجاع متنی می‌دهد (برای نمونه رجوع کنید به: ذیل توبه، ۷۴). اما هیچ یک از این داستان‌های مشهور سبب نمی‌شود که بهبودی تمام آرای مفسران قبلی را بپذیرد (برای نمونه رجوع کنید به: تفسیر علامه بهبودی از سوره‌ی انفال؛ که آن را از ابتدا تا انتها مقایسه بین دو جنگ بدر و احد در نظر می‌گیرد، به خلاف بیشتر مفسران).

هفت آسمان

ممکن است به نظر آید اصطلاح «سماء دنیا» (ذیل الصافات، ۶) و تفسیر آن به مریخ؛ یا «سماء» به معنای سیاره و به طور کلی بحث انطباق هفت آسمان با سیاره‌های بالای سر زمین، در تفسیر بهبودی چه جایگاهی دارد که ذیل بعضی آیه‌ها به آن‌ها ارجاع می‌دهد؟ این پرسش جواب مفصلی می‌طلبد که در این مقدمه‌ کوتاه مجالی برای پاسخگویی مناسب که حق مطلب را ادا کند، نمی‌بینم. اما پاسخ این پرسش در کتابی به نام هفت آسمان است که بهبودی آن را تحریر کرد که چکیده ای از آن، به صورت مقاله ای با نام “هفت آسمان” در کتاب معارف قرآنی وی آمده است.

خوانندگانی که علاقه‌مند به یافتن پاسخ این سؤال هستند، باید این مقاله را با مستندات فراوان علمی نجومی و قرآنی بهبودی ببینند. وی نظر ویژه ای در مورد هفت آسمان قرآنی دارد که با رجوع به محققان علم نجوم و کتب آنان برایش حاصل شد.

بنابر رأی وی، آسمان اول بالای سر زمین که نسبت به خورشید، بالای سر زمین در نظر گرفته می‌شود، نخست مریخ و سپس به ترتیب آستروئیدها، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون و پولوتون است.

وی محاسباتی در این زمینه انجام داده است که زیر بنای بسیاری از آرای دیگر قرآنی او است؛ مطالبی مانند بازسازی آسمان‌ها و زمین در قیامت و یا حتی مکان جنیان، محل استقرار فرشتگان و بهشت آدم و حوا که همه به نوعی، جنبه‌ی علمی پیدا می‌کند.

مقالات معارف قرآنی

علامه بهبودی در این تفسیر، در شرح بعضی آیات مربوط به هفت آسمان، برای جلوگیری از تکرار مطالب، به همین مقاله ارجاع می‌دهد. گفتنی است که بسیاری از این دست مطالب را بهبودی به مجله کیان ارجاع می‌دهد که مشتمل بر مقاله‌هایی در باره‌ همان موضوع است که به‌طور موسع با استنادهای فراوان آورده است.

بیشتر این مقاله‌ها به صورت تفسیر موضوعی در کتاب معارف قرآنی آمده اند. موضوع‌هایی از قبیل محکم و متشابه، آغاز و انجام انسان، فجرصادق و فجرکاذب، میلاد کوثر، قرآن و حماسه خونین کربلا، هفت آسمان، جبر و اختیار، بداء و سرنوشت، رجعت، ارث، ربا و حجاب شرعی. بعضی دیگر از این مطالب در کتاب نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن درج شده اند.

مبانی و روش علامه بهبودی در ترجمه و تفسیر

برای شناخت روش و مبانی علامه بهبودی در فهم قرآن لازم است تمام آرای وی را در تفسیر و ترجمه در نظر گرفت. پیش از این، روش او در ترجمه‌ی آزادش در مقاله ای به نام «معرفی روش استاد محمد باقر بهبودی در ترجمه تفسیری معانی القرآن» در مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث شماره ۱۳ در دانشگاه الزهراء تهران چاپ شده است. در این جا به اجمال، مبانی و روش او در کل آرای قرآنی‌اش، به ویژه در تدبری در قرآن، گزارش می‌شود.

روش تفسیری علامه بهبودی

تفسیر تدبری در قرآن آمیزه ای از روش‌های ادبی، علمی، روایی، فقهی و اجتماعی است. به این ترتیب روش صاحب تدبری در قرآن را می‌توان اجمالاً با دیدگاهی کلی به صورت‌های زیر در نظر گرفت:

تدبری در قرآن و معانی القرآن

تفسیر آیه به آیه

روش مفسر در تدبری در قرآن و سایر کتبی که به تفسیر آیات نشسته است، در وهله‌ی نخست، به‌طور برجسته ای تفسیر آیه به آیه است.

حتی آیات فقهی را بر اساس مبنایی که در مقاله‌های قبلی خود، مانند محکم و متشابه و فجر صادق و فجر کاذب به دست داده است، به‌صورت آیه به آیه تفسیر و مساله‌ی فقهی و عملی آن را روشن می‌کند. بهبودی در این روش، آیات ناظر به یک موضوع را در کنار هم گذاشته و مقایسه کرده است (برای نمونه رک. ذیل نساء، ۱).

وی آیات شبیه به هم یا ناظر به یک موضوع را با توجه به سیاق آیات در نظر گرفته است. بنابراین، وی هم واژه‌ها و هم جمله‌ها را براساس روابط همزمانیِ ساختاری بررسی و تبیین می‌کند؛ و معنا را در سایه‌ی تحلیل ساختارها به دست می‌دهد. او تصریح می‌کند که برای دریافتن معنای اصیل واژگان در قرآن، باید تمام آیات مربوط به آن را ابتدا استقرا کرد و در کنار هم قرار داد (معارف قرآنی، ص۵۰۱).

استاد بهبودی با استفاده از این روش، در موارد عدیده ای، جمله‌های در تقدیر را با توجه به آیه‌های ناظر به یک موضوع، متحد الشکل و مشابه، بازسازی می‌کند (برای نمونه رک. نساء، ذیل ۴۹؛ نیز انعام، ۱۱۰). همچنین است برای به‌دست آوردن جمله‌های معطوف علیه (برای نمونه رک. نساء، ۹۳). به این ترتیب، بیش از سایر مفسران، وجه اعجاز بلاغی قرآن را از حیث ایجاز حذف نمایان می‌کند.

برای نمونه ذیل آیه‌ی بیستم سوره‌ی مائده، «و اذ قال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمه الله علیکم اذ جعل فیکم انبیاء و جعلکم ملوکاً و آتاکم ما لم یؤت أحدا من العالمین»، بهبودی آورده است: “آیۀ کریمه عطف بر مقدر است به این صورت: «و لقد ارسلنا موسی بآیاتنا أن أخرج قومک من الظلمات إالی النور و ذکّرهم بأیّام الله فقال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمه الله علیکم إذ أنجاکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذاب و إذ قال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمه الله علیکم إذ جعل فیکم انبیاء…».

بهبودی ادامه می‌دهد که جملۀ «جعل فیکم انبیاء» ناظر به شاخۀ اسحاق از نسل ابراهیم است که فرزندان او مورد برکت قرار گرفتند و نبوت و حکم و کتاب، در ذریۀ او برقرار ماند. در همین جا به آیات دیگر جهت روشن کردن مطلب و شاهد گفته‌ی خود چنین اشاره می‌کند: چنان که در سورۀ عنکبوت آیۀ ۲۷ می‌گوید: «و وهبنا له اسحاق و یعقوب و جعلنا فی ذریّتهما النبوه و الکتاب»”.

همچنین او آورده است: “جملۀ «و جعلکم ملوکاً» ناظر به قدرت و سلطنت یوسف است و بیشتر ناظر به اعطای حکم و حکمت. چنان که در آیۀ ۸۹ سورۀ انعام و آیۀ سورۀ جاثیه می‌گوید: «و لقد آتینا بنی‌اسرائیل الکتاب و الحکمه و النبوه و رزقناهم من الطّیبات و فضّلناهم علی العالمین»”.

بهبودی می‌گوید: این اعطای الهی عبارت از حکم، حکمرانی و پادشاهی است که از جمله نویدهایی بود که خدا به موسی داده بود؛ زیرا در تورات سفر تثنیه باب ۱۷، آیۀ ۱۴ می‌گوید: «چون به زمینی که یهوه خدایت به تو می‌دهد داخل شوی و در آن تصرف نموده و ساکن شوی و بگویی مثل جمیع امت‌هایی که به اطراف من‌اند پادشاهی بر خود نصب نمایم، البته پادشاهی را که یهوه خدایت برگزیند بر خود نصب نما».

دست‌آخر بهبودی ذیل همین آیه آورده است: “این مراتب در سوره‌ی بقره آیۀ ۲۴۷ به‌طور مشروح آمده است که بر همین اساس، قوم بنی‌اسرائیل از پیامبر زمان خود تقاضا کردند که پادشاهی بر آنان نصب کند و او به فرمان خدا طالوت را بر آنان پادشاه حکمروا کرد.

بنابراین آیۀ کریمه ناظر به سرنوشت این قوم است. به این ترتیب در تمام مراحل، آیات ناظر به هم را در جای‌جای قرآن در نظر می‌گیرد. همین طور است شرح‌های محمد باقر بهبودی درباره‌ی خلافت انسان بر روی زمین یا مساله خلقت انسان (رجوع کنید به: نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن).

در نظر داشتن نکات مربوط به ادب عرب

علامه بهبودی از شرح دقیق لغت، مصدر آن و معنای اصیل مفردات قرآنی، توجه به حذف و ایصال‌ها و معطوف علیه‌های در تقدیر (رجوع کنید به: مقدمه معانی القرآن)، الف و لام بدل از مضاف‌الیه، بازسازی معادل‌های أم و اما، صنعت احتباک[۱] و بیان جمله‌های در تقدیر با توجه به فنون مختلف ادب عربی فراوان استفاده کرده است که از این نظر، تفسیر او را می‌توان تفسیری ادبی نیز به‌شمار آورد.

گفتنی است که او در معناشناسی واژگان بدون نام بردن از اصطلاحات خاص علم معناشناسی، مانند روابط همنشینی و جانشینی، از این لوازم استفاده کرده است و روش او در این زمینه در تفسیر بسیاری از آیات مشهود است. مثلاً از نظر وی، با توجه به روابط همنشینی واژگان، سرقت نوعی فساد در زمین تلقی می‌شود (رک. ذیل مائده، ۳۹)؛ یا منطق طاغوتیان را با سیه‌کاری همراه می‌داند (رک. ذیل بقره، ۲۵۸). وی مفردات قرآن را فراوان از حیث مطالعه‌های ریشه‌شناسی و در زمانی تبیین می‌کند (برای نمونه به معنای «محراب» ذیل آیات سوره مریم بنگرید).

توجه او به فرهنگ اصطلاحات قرآنی، علاوه بر در نظر داشتن تقابل‌های معنایی واژگان (رک. ذیل نساء، ۹۷)، برای فهم مراد قرآن در باره مفردات، شایان ذکر است (مثلا برای مفهوم افساد و اصلاح با توجه به تعریف خود قرآن، رک. ذیل اعراف، ۸۵). استاد بهبودی مفردات قرآن را با توجه به اصل عدم ترادف، مورد مطالعه تاریخی و توصیفی قرار می‌دهد. مثلاً وی بین واژگان سرقت با چپاول، اختلاس و غارت تفاوت می‌گذارد (ذیل مائده، ۳۹، ۴۶)؛ یا ظلم را با ستم به یک معنا نمی‌داند (مقاله «دفاع از معانی القرآن»، معارف قرآنی).

به تصریح بهبودی، فرهنگ هر قومی، دیدگاه آنان را ارایه می‌کند و فرهنگ قرآن، دیدگاه رسالت الهی را معرفی می‌کند (معارف قرآنی، ص۵۰۵). برای نمونه تمایز اصلی نظر وی در خصوص واژه «زینت» در امر حجاب است.

وی بنا بر همان روش معهود خود، مراد قرآن را از زینت که در آیات حجاب امر به پوشاندن آن شده است، زینت‌های طبیعی بشری دانسته است. مانند مو، گردن، بناگوش، بخش‌های گوشتین دست و پا و مانند آن؛ و نه آرایش یا زیور آلات زنانه. او با استناد به سایر آیات قرآن که واژه‌ی زینت را شرح داده اند، مراد قرآن را از اصطلاح زینت، بنا بر فرهنگ اصطلاحی خود قرآن استخراج کرده و مدعی است که برای زیور آلات زنانه، قرآن از تعبیر حلیه یا حلی استفاده می‌کند و نه زینت. در این صورت انگشتر و خلخال و مانند آن، زینت محسوب نمی‌شود که زن اجباری در پوشاندن آن داشته باشد. نقدهایی بر این مقاله وارد کرده اند که وی با عنوان «نقد نقد حجاب شرعی» در مقاله ای مجزا پاسخ داده است.

شرح آیات با توجه به روایات صحیح

در تفسیر آیات، گزارش‌های تاریخی و ارجاع او به روایات صحیح نیز قابل توجه است. علامه بهبودی با توجه به ریزبینی و علمی که در شناخت حدیث داشت، از منابع حدیثی که در صحت آن‌ها تردید نداشت، در فهم آیه‌ها استفاده می‌کرد. خواه این روایت‌ها را در متن تدبری در قرآن مستند کند، خواه نکند. خواه به جرح و تعدیل آن بپردازد، خواه نپردازد. در هر حال روایات منتخب وی در کتب گزیده‌های کتب اربعه با توجه به معیارهای حدیثی وی درج شده اند که توجه به این امر نیز در فهم مبانی بهبودی در تفسیر به خواننده کمک می‌کند.

در نظر داشتن عرف اجتماعی و سنت مردم زمان نزول در تفسیر آیات

علامه بهبودی صریحاً می‌گوید که برای فهم درست آیات قرآن، باید به تاریخ عرب و خصوصاً مردم جزیره العرب مراجعه کرد و سنت‌هایی را که در عهد نزول قرآن جاری بوده است، شناخت و عرف زمان قرآن را تشخیص داد. مثلاً برای فهم این آیه: «او جاء احد منکم من الغائط» یعنی کسی هم که از گودال برآید، باید وضوی خود را تجدید کند؛ می‌گوید برای درک این آیه، باید بدانیم که اعراب جزیره العرب، مستراح ، حوض و حمام نداشته اند، بلکه برای قضای حاجت از محله‌ها بیرون می‌رفتند و در میان گودالی قضای حاجت می‌کرده اند (رک. همو، معارف قرآنی، ص ۵۰۰ـ۵۰۱).

به این ترتیب، یکی از مهم‌ترین ملاحظات وی در تفسیر، توجه به اصول و قوانین جامعه شناختی و مردم‌شناسی زمان نزول قرآن است که در فهم بسیاری از آیات، مانند تفسیر آیات مربوط به حجاب به چشم می‌خورد.

وی با در نظر گرفتن نوع پوشش زمان نزول قرآن، به تفسیر آیات حجاب نشسته است. چنان که در شرح وضعیت حمام و مبال مردم در زمان نزول، شرحی درباره‌ی شیوه مردم برای حمام و بول آورده است. وی می‌گوید در منطقه مکه و مدینه حمام، وسایل بهداشتی و مستراحی نبود و مردم یا به پشت بام‌ها یا در کنار دیوار، پشت درختی پنهان می‌شدند یا به نقاط متروکه ای چون دره‌ها، خرابه‌ها و نخلستان‌های متروکه می‌رفتند یا گودالی حفر می‌کردند که قرآن از آن به غائط تعبیر می‌کند. این درک او از وضعیت زندگی مردم در آن زمان، منجر به ترجمه‌ی خاص او از واژه غائط شده است (رجوع کنید به: معانی القرآن، نساء ۴۳؛ مائده، ۶؛ نیز همو، علل الحدیث، ص۲۰ـ۲۱).

توجه به علوم و فنون روز در تفسیر

یکی دیگر از شیوه‌های علامه بهبودی برای فهم قرآن، استفاده از علوم موجود، در شرح آیات است. برای نمونه، وی برای تبیین مساله هفت آسمان در قرآن، با ارجاع و توجه کامل به علم نجوم و سرگذشت آن در زمینه سیاره‌های منظومه شمسی، به بیان دیدگاه‌های خود درباره‌ی آفرینش آسمان‌ها و زمین و حتی مقرّ فرشتگان و جنیان می‌پردازد و بازسازی آسمان‌ها و زمین را در روز قیامت نیز با تصویری که از همین علم به دست آورده است، با آیات قرآن منطبق می‌کند.

همچنین است شرح وی درباره روح انسان که آن را مادی می‌داند و نام دی ان ای مادری بر آن اطلاق کرده است. از این حیث می‌توان تفسیر تدبری در قرآن را تفسیری علمی نیز برشمرد.

توجه به پیوستگی ساختاری و ارتباط مطالب در یک سوره

یکی از ویژگی‌های تدبری در قرآن این است که خواننده ارتباط وثیقی بین آیات مندرج در یک سوره می‌یابد؛ زیرا شرح‌های بهبودی به‌گونه ای است که برای تکمیل تفسیر دسته ای آیات، ارتباط با آیات قبل و بعد را در نظر می‌گیرد؛ و گاهی سیاق کلی سوره را بیان می‌کند تا ربط و انسجام پیام اصلی سوره، مقدمه ‌چینی آن، داستان‌های موجود در هر سوره و ارتباط ذکر آن‌ها با مطالب مندرج در آن سوره معلوم شود (برای نمونه رجوع کنید به: شرح‌های وی ذیل سوره‌ی کهف، نیز ذیل آیه‌ی ۸۳).

همچنین در بیان ارتباط بین آیات یک سوره، با اشاره به سرفصل‌های متعدد موجود در آن سوره، ارتباط بین اجزای کلام را روشن می‌کند (مثلاً رک. ذیل مائده، ۴۱). از مهم‌ترین روش‌های بهبودی در یافتن تناسب بین آیات، بازسازی جمله‌های در تقدیر است (برای نمونه رک. ذیل اعراف، ۱۴۱).

مقایسه با کتاب مقدس

علامه بهبودی در موارد زیادی برای اخبار قرآنی، از کتاب مقدس شاهد آورده و آیات قرآن را با آیات آن مقایسه کرده است (برای نمونه درباره ارتداد رک. ذیل مائده، ۲۱).

از مهم‌ترین افکار وی در استفاده از این روش، احتماًلاً تعابیری چون «انزلناه علیک» و «انزلناه الیک» در خود قرآن است؛ که در آیاتی چون بقره، ۹۹؛ نساء، ۱۷۴؛ نحل، ۶۴ و مائده، ۴۸ آمده اند. وی می‌گوید اگر تعبیر اول در آیات به‌کار رود، خداوند متن حکم یا داستان را در کتاب‌های پیشین مطرح نکرده و فقط بر پیامبر اسلام و مسلمانان نازل کرده است.

اما تعبیر دوم در جایی به‌کار رفته که متن حکم یا داستان، در کتاب‌های پیشین آمده و ترجمه‌ی عربی آن بر رسول اسلام و مسلمانان عرضه شده باشد، گرچه برخی را از آن حذف یا نسخ کند (رک. ذیل نساء، ۱۰۵).

توجه به سیاق و بافت کلام

یکی دیگر از روش‌های علامه بهبودی در تدبری در قرآن آن است که وی برای تبیین مراد آیه، در درجه‌ نخست، بافت کلام را در نظر می‌گیرد؛ سپس از سایر لوازم فهم آیه کمک می‌گیرد.

مثلاً برای تبیین حد زانی در سوره‌ی نور، پیوستگی مطالبِ صدر و ذیل سوره و بافت کلام، مهم‌ترین عاملی است که بهبودی را به رایی دیگر درباره‌ی حد زانیِ محصنه سوق می‌دهد. وی الف و لام در «العذاب» را به همان عذاب مذکور و حاضر در اول سوره بازمی‌گرداند (برای شرح بیشتر رک. ذیل نور، ۱ـ۷).

علامه بهبودی اصرار دارد که آیات در یک سوره، در هر فراز، انسجام، تناسب و الفت دارند (رک. معارف قرآنی، ص۲۲۶). برای نمونه، ترجمه و تفسیر وی از آیات ۲۱ تا ۲۴ سوره انبیا است که می‌فرماید: «… أم اتّخذوا الهه من الارض هم یُنشرون (۲۱).

لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا فسبحان الله ربّ العرش عما یصفون (۲۲): لایسئل عمّا یفعل و هم یسئلون (۲۳). ام اتّخذوا من دونه الهه …». به زعم وی مفسران، غالباً این آیات را چنان بیان کرده اند که در تبیین محتوای آیه‌ی ۲۳، بحث از رده اصلی خود خارج شده است.

وی می‌گوید در آیات فوق روی سخن قرآن با مشرکان است که شقوق و مظاهر شرک را عنوان می‌کند و به نفی آن می‌پردازد. یعنی در آیه ۲۱ می‌پرسد که آیا مشرکان ارواح عالیه را ناشر زندگی می‌دانند و آنان را به خدایی گرفته اند؟ در آیه‌ی ۲۲ به نفی آن می‌پردازد و می‌گوید که اگر در آسمان‌ها و زمین چند خدای دیگر با خدای خالق گیتی خدایی می‌کردند، آسمان‌ها و زمین تباه می‌شد، خداوندی که پروردگار عرش بزرگ است، از این ستایش منزه و برکنار است که ..، سپس در آیه‌ی ۲۳ به نقل ستایش آنان می‌پردازد و می‌گوید ستایش این مشرکان نسبت به پروردگار آن است که او در برابر خدایان دیگر مسؤولیت ندارد و خدایان دیگر در برابر او میؤولیت دارند.

علامه بهبودی ادامه می‌دهد که در آیه بعدی فرض دیگری از عقاید شرک را قرآن مطرح می‌کند (رک. همانجا و ص۲۲۷ـ۲۲۸). به این ترتیب، وی نمی‌پذیرد که در میان این بحث منسجم، بدون تناسب و برخلاف اصول بلاغت، ناگهان در آیه ۲۳، قرآن به مساله دیگری بپردازد که اصلا با محور بحث تناسبی ندارد و سیاق کلام را در هم می‌ریزد.

یعنی جایی که شنونده انتظار دارد بداند که مشرکان خدا را چگونه ستوده اند که ستایش آنان مردود است، قرآن دنباله سخن را رها کند و بر خلاف مقضای حال، سخن دیگری به میان بیاورد (رک. همانجا؛ قس آرای مفسران، مجمع البیان، ذیل آیه).

توجه به تاریخ و مکان نزول سوره‌ها و آیات و تاریخ وقایع صدر اسلام

یکی از روش‌های علامه بهبودی در تفسیر آیات، پیدا کردن تقدم و تأخر نزول آیه‌ها و سوره‌ها، با توجه به مفاد آیات است. مثلاً به اعتقاد وی سوره انفال قبل از آل‌عمران و انعام بعد از زمر ابلاغ شده است (برای نمونه رک. ذیل آل‌عمران، ۱۶۰؛ نساء، ۹۶؛ انعام، ۷۱).

وی برای پیدا کردن زمان نزول آیات در تفسیر خود، استدلال می‌کند، تا با یافتن زمان و مکان نزول آیات، از تفسیر با روایات مشهور بی‌پایه، برهد (برای نمونه رک. مائده، ۹۴؛ نیز برای مکان نزول آیات، رک. ذیل آیه تطهیر).

علاوه بر توجه به مفاد آیات، علامه بهبودی به تاریخ وقایع صدر اسلام توجه و آن را با تاریخ نزول آیات و سور مقایسه می‌کند؛ و به این روش، گاهی تفاسیر، داستان‌ها و شأن نزول‌های مشهور را ساختگی اعلام می‌کند. برای نمونه شرح مشهور حکم قصاص را ذیل آیه‌ی پنجاه سوره مائده نمی‌پذیرد.

زیرا به اعتقاد وی آیه‌های این سوره بین سال‌های ششم و هفتم تا سال دهم نازل شده است؛ و در آن زمان دو قوم یهودی بنی‌نضیر و بنی‌قریظه در مدینه نبودند تا رسول خدا را به حکمیت درباره حکم زنا فرابخوانند.

از این رو، موقعیت شخصیت‌های داستان و وجود این شخصیت‌ها را در آن زمان در مدینه، ساختگی و منتفی می داند. البته این نوع سنجش و استدلال او، غیر از اعلام تاریخ و موقعیت سن راوی داستان است که سن او را برای نقل این داستان، در آن زمان کافی نمی‌داند (رک. ذیل مائده، ۵۰).

تدبری در قرآن

مبانی علامه بهبودی در تفسیر

در مورد منابعی که بهبودی در تفسیر آیات قرآن از آن‌ها بهره جسته است، می‌توانم به جرأت بگویم که آرای قرآنی وی، چکیده‌ی دست‌کم شصت سال مطالعه‌ی بی‌وقفه‌ی دقیق و عمیق او در تمام منابع مهم و کهن اسلامی است.

با توجه به تصحیح و تعلیق‌هایی که وی در مورد کتب مختلف انجام داده است، می‌توان وسعت اطلاعات وی را در این باره دانست. مانند پانویس‌های بحار الانوار یا تصحیح المیزان فی تفسیر القرآن و مواردی مانند آن.

از این رو، فهرست کردن مبانی علامه بهبودی در امر تفسیر قرآن چندان ساده نیست؛ زیرا مطالعات گسترده او در زمینه علوم اسلامی، معیارهایی در دست وی قرار داد که برای دانستن آن، باید ابتدا به تمام علوم و فنونی که محمدباقر بهبودی می‌دانست، مجهز شد. اما تا حدودی می‌توان اهم مبانی وی را در زیر برشمرد.

تاثیر ندادن پیش فرض‌ها و پیش‌شنیده‌ها در تفسیر

استاد بهبودی در هیچ یک از برداشت‌های قرآنی خود، اسیر پیش شنیده‌های خود در تفسیر آیات نبود. بلکه در خود قرآن، صرف نظر از همه‌ی شرح‌ها، اخبار و روایت‌هایی که مشهور است، به دنبال آیاتی است که ناظر به این موضوع‌ها هستند.

او آن‌ها را کنار هم می‌چیند تا اصل مطلب را تبیین کند (رجوع کنید به: بهبودی، نگاهی به تاریخ انبیا در قرآن، ص۵ـ۱۳)؛ از این رو، گاهی تبیین کاملاً تازه و متفاوتی در باره‌ی این موضوع‌ها به دست می‌دهد.

آزاد اندیشی

مهم‌ترین ویژگی علامه بهبودی در تفسیر آیات قرآن، آزاداندیشی او است. وی همیشه تلاش کرده است که خالی از تمام باورهای جامعه‌ی خود، براساس ضوابط فهم قرآن، خود در آیات بیندیشد و در این زمینه مقلد نباشد.

برای نمونه در زمینه خلقت انسان، با جمع‌آوری آیات مربوط به آفرینش نطفه‌ی انسان، باور نوینی را از قرآن در این باره به تصویر کشیده است. همچنین درباره‌ی قرار دادن انسان بر روی زمین و مساله خلیفه بودن او بر روی زمین را فارغ از باورهای موجود در این زمینه، خود به مطالعه نشسته است و با کنار هم قرار دادن آیات قرآن؛ و استخراج مؤلفه‌های معنایی آن‌ها، رأی جدیدی ارایه می‌دهد.

گریز از باور‌های غلط مشهور

با توجه به این که استاد بهبودی در شناخت روایت‌های صحیح از سقیم تبحر ویژه ای داشت، می‌توانست صحت یا کذب داستان‌های مندرج ذیل آیه‌های مختلف را به‌دست آورد و بر همین اساس نمی‌توانست باور رایج در باره‌ی بسیاری از این امور را قبول کند. از این رو، به هیچ وجه نمی‌توان فردی یا افرادی را یافت که بهبودی در تبیین آیات قرآنی، از او متاثر باشد.

درست به همین دلیل است که می‌بینیم آرای وی در زمینه تفسیر یا حتی علوم قرآنی، مانند محکم و متشابه در قرآن، چنان بدیع است که بعضی از سایر فرهیختگان، نام شاذّ بر آن می‌نهند.

گرچه که با تحقیق و مطالعه آرای مختلف مفسران نخستین، می‌توان برای بسیاری از آرای وی، ریشه‌ها و زمینه‌هایی در بین صحابه، تابعین و بعضی دانشمندان دیگر یافت. مثلاً در مورد نظر وی در باره‌ی محکم و متشابه در قرآن، سیوطی حدود یازده رأی را فهرست می‌کند و رأی ماوردی در این زمینه، اشاره ای یک خطی و کوتاه است که بهبودی به‌طور مفصل و مبسوط همان را پرداخته است. حاصل این تلاش، مقاله ای مفصل در مورد محکم و متشابه در قرآن است که نخستین مقاله کتاب معارف قرآنی است.

همچنین، نمونه ای دیگر، رأی به ظاهر شاذّ وی در مورد داستان هابیل و قابیل است که او با دلایلی که ذکر کرده، معتقد است آن دو نفر، فرزندان بلاواسطه و صلبی آدم و حوا نبوده اند؛ بلکه دو تن از قوم بنی‌اسرائیل بوده اند (رجوع کنید به: بهبودی، تدبری در قرآن، ج۱، ذیل مائده، ۲۷؛ نیز همو، نگاهی به تاریخ انبیاء، ص ۱۵ـ۱۶).

این نظر را طبری در میان تابعان از قول حسن بصری، ابومسلم محمد بن بحر و زجاج نقل می‌کند که البته خود همان رأی مشهور را می‌پذیرد (رجوع کنید به: طبری، جامع البیان، ذیل آیه). به این ترتیب بهبودی سرفصل جدیدی برای شیوه‌ی انتشار بشر نخستین بر روی زمین رقم می‌زند که با نظر سایران بسیار متفاوت و به سبک علمی، گویای خلقت نخستینِ انسان یا بهتر است بگویم آفرینش نفس همه‌ی انسان‌ها است.

وی از نفس بشر به DNA مادری تعبیر و آن را کاملاً مادی تلقی می‌کند (رجوع کنید به: بهبودی، نگاهی به تاریخ انبیاء، ص۸ـ۱۰؛ نیز ذیل همان آیات در تدبری در قرآن؛ نیز همان، ج۱، ص ۲۸۷ـ۲۹۰؛ نیز همو، “رجعت”، معارف قرآنی، ص۳۸۹ـ۳۹۳). بنابراین گاهی با بررسی‌های بیشتر می‌توان فهمید که آرای بهبودی گاهی در گوشه و کنار منابع اسلامی موجود است که صد البته وی آن را با دلایل خود و به‌طور مشروح بیان کرده است.

به این ترتیب، نه می‌توان او را متاثر از رای یا آرای فرد یا افرادی خاص تلقی کرد و نه می‌توان منابع او را به چند موردی، محدود کرد.

حجت دانستن الفاظ قرآن و حمل آن بر معنای حقیقی

استاد محمد باقر بهبودی معتقد است که باید واژه‌های قرآن را به معنای اصیل آن حمل کرد و نه معنای حقیقت شرعیه، عرفیه، مجاز کنایه و استعاره ای که بعدها به فرهنگ اصیل عرب راه جسته است (معرف قرآنی، ص۲۳۸، چاپ نشر سرا ۱۳۸۴).

وی الفاظ متن قرآن و ظاهر قرآن را دارای حجیت تام می‌داند و سعی بر آن دارد که تا می‌تواند، این الفاظ را بر معنای حقیقی حمل کند و از تأویل آن‌ها بر معانی مجازی بپرهیزد. از این رو، نظریه‌ی جدید سمبلیک بودن ظواهر و الفاظ آیات در مورد زبان دین، با توجه به آرا و شرح‌های قرآنی او، چندان قابل پذیرش نمی‌نماید.

وی پدیده‌هایی مانند خلقت انسان، خلقت آدم، هبوط آدم و حوا، آفرینش هفت آسمان و بازسازی آن‌ها را در قیامت و تمام مطالب مربوط به رستاخیز را از صور نخست گرفته تا سایر مطالب، پدیده‌هایی کاملا طبیعی و مادی فرض می‌کند.

حتی از نگاه او روح انسان که از آن در قرآن تعبیر به «نفس» کرده اند، کاملاً مادی است (رجوع کنید به: بهبودی، «رجعت»، معارف قرآنی). همچنین مستوی شدن رب را بر عرش، حقیقی می‌داند و معتقد است در قرآن گاهی بر جبرائیل عنوان “رب” اطلاق می‌شود. این رب همان است که پیامبر اسلام او را در معراج دید و همان است که مؤمنان در قیامت خواهند دید. به این ترتیب لزومی نمی‌بیند تا آیات را تأویل کند و الفاظ قرآن را بر غیر معنای حقیقی خود حمل کند.

آیات محکم اصول فقهی و آیات متشابه فروع فقهی

برای فهم یکی دیگر از مبانی وی در فهم قرآن، باید به مقاله محکم و متشابه او نیز رجوع کرد. زیرا در روش تفسیر آیه به آیه، مبنای وی در ارجاع آیات مشابه به هم و ناظر به یک موضوع، ممکن است متفاوت به نظر آید. از این رو، دانستن این که معیار وی مثلاً در مورد آیات محکم، اصول و قواعد فقهی مادر و در مورد آیات متشابه، آیات شبیه به آن‌ها و در واقع شاخ و برگ‌های امور عملی و فقهی است، نقش به سزایی در شناخت روش و اندیشه‌های قرآنی بهبودی دارد.

قبول قرآن به‌عنوان نخستین مرجع فهم قرآن

استاد بهبودی بر آن بود که امامان گفته اند که هر چه می‌گویند از قرآن می‌گویند. همین اندیشه که همه چیز برای فهم قرآن و حدیث در خود قرآن هست، نگرشی جدید در بهبودی به وجود آورد که برای فهم هر فرضیه و مطلبی خواه در قرآن و خواه در حدیث، در قرآن جست‌وجو کند. وی حتی ذکر رکوع نماز را به تعداد سه بار، از خود قرآن مستندسازی می‌کند (رک. «محکم و متشابه»، معارف قرآنی).

عدم التزام به مجرد یک نوع قرائت

بهبودی در تفسیر آیات، خود را تنها به یک نوع قرائت محدود نمی‌کرد، بلکه التزام انحصاری به قرائات عاصم یا نافع را به سبب تردید در امانت راویان آنان، منافی عقل و درایت می‌دانست. وی معتقد بود که مفسر در صورت قبول مجرد یک قرائت، مجبور به توجیه و تأویل بعضی آیه‌های قرآن می‌شود (برای نمونه رک. ذیل الفاتحه، ۴؛ نیز المعارج، ۱).

در عین حال، گاهی قرائت‌های دیگری را که ذیل بعضی آیات رسیده است، بیان می‌کند و سبب نپذیرفتن آن را نیز متذکر می‌شود. او حتی گاهی درباره استناد برخی مفسران، به این قرائت‌های گوناگون را مطرح می‌کند و نشان می دهد که چگونه آن مفسران برای توجیه آیه‌ها، براساس آن قرائت خاص، نظر داده اند؛ یا آن قاریان چگونه برای حفظ ارتباط و تناسب بین آیات، گونه ای دیگر قرائت کرده اند (برای نمونه رک. اعراف، ۱۴۱).

حمل واژگان بر معنای اصیل کلمه

یکی از مبانی بهبودی این است که قرآن، برای نشان دادن معنای اصیل واژه ای که در متن خود به کار برده است، کلمه را، حتی برای یک بار هم که شده است، چنان به‌کار می‌برد که جز با مفهوم اصیل آن قابل تفسیر نباشد.

به عقیده وی، قرآن باید با ریشه اصلی لغت، تفسیر و ترجمه شود؛ وگرنه سبب گمراهی خواننده می‌شود. برای نمونه، سخن او در مورد معنای واژه «دین» است. او بر خلاف بسیاری از مترجمان و مفسران، این واژه را به معنای قانون می‌داند و می‌گوید مراد از «یوم الدین»، «روز قانون» است.

بهبودی با توجه به مبنایی که در بالا آمد، به آیه ۷۶ سوره یوسف اشاره می‌کند که می‌فرماید: «… کذلک کدنا لیوسفَ ما کان لیاخذَ اخاه فی دین الملک …». وی در ترجمه این آیه آورده است که اگر ما تمهید و تدبیر نمی‌کردیم، یوسف نمی‌توانست بر اساس قانون پادشاهی، برادرش را نزد خود نگه دارد، گرچه با تهمت دزدی باشد (رک. معارف قرآنی، ص۲۲۹).

همچنین و بر اساس همین مبنا است نظر وی درباره تفسیر و معادل‌گذاری برای واژه «ظلم» در قرآن. او ظلم را به معنای سیه‌کاری می‌داند؛ و نه ستم کردن.

وی با توجه به همین مبنا به آیه ۳۳ سوره کهف ارجاع می‌دهد که می‌فرماید: «کلتا الجنتین اتت اکلها و لم تظلم منه شیئا و …». بهبودی معنای آیه را چنین آورده است: «هر دو بوستان انگور و خرمای خود را به ثمرمی‌رسانید و میوه خود را سیاه نمی‌کرد» (همانجا، ص۲۳۵ـ۲۳۶).

مژگان سرشار


[۱]. مراد از صنعت احتباک نوعی حذف و ایصال و قرینه‌بندی‌های قرآن است که بین دو جمله متقابل برقرار می‌شود. به این صورت که قسمتی از دو جمله متقابل حذف می‌شود و قسمت دیگر به‌جا می‌ماند؛ در نتیجه قسمت برجای مانده در یک طرف به حذف طرف دیگر گواهی می‌دهد. چنین قرینه‌بندی در علم بیان صنعت احتباک نامیده می‌شود (خطیب بغدادی، خزانه الادب، چاپ محمد نبیل طریفی و امیل بدیع الیعقوب، بیروت ۱۹۹۸م؛ ج۳، ص۲۳۶؛ نیز رجوع کنید به: مقدمه معانی القرآن).


مشخصات کتاب تدبری در قرآن

تدبری در قرآن
تصویر جلد آخرین چاپ کتاب توسط نشر علم
  • مولف: محمدباقر بهبودی
  • ویراستار: مژگان سرشار
  • تدبری در قرآن
  • ناشر: علم
  • زبان: فارسی
  • رده‌بندی دیویی: ۲۹۷٫۱۷۹
  • سال چاپ: ۱۳۹۵
  • نوبت چاپ: ۱
  • تیراژ: ۷۷۰ نسخه
  • تعداد صفحات: ۴۷۰
  • قطع و نوع جلد: وزیری (گالینگور)
  • شابک ۱۰ رقمی: ۹۶۴۲۲۴۸۲۶۳
  • شابک ۱۳ رقمی: ۹۷۸۹۶۴۲۲۴۸۲۶۱

خرید کتاب تدبری در قرآن

متن کتاب تدبری در قرآن: سوره فاتحه الکتاب

کتاب معانی القرآن: سوره فاتحه الکتاب